سلام
من ۱۵ سالمه از بچگی خواب های بی مربوط میدیم که تکرار هم میشدن و الان هم اون جوریه بعضی چیزها رو که میبینم احساس میکنم قبلا تو خواب هم دیدم اما زمان اتفاقش یادم میفته نمیدونم چرا این جوریه و دو سه سال پیش احساس میکردم که یکی میخواد به یه شهر دیگه رفتنی که میدونستمم کجاست بمیره و اون اتفاق هم براش یه ماه بعد اون افتاد .
اگه چیزی در این مورد هم میدونید بگین خیلی گیج کنندس
من 18سالمه و خیلی زیاد برام اتفاق افتاده ولی دوبار اخیر ک اتفاق افتاد خیلی قوی تر بود فرکانسش تا دفعات قبل یعنی جوری بود ک کل بدنم میلرزید و حس میکردم تو این دنیا نیستم اون صحنه خیلی برام واضح بود برعکس دفعات قبل.
من ۱۱ سالمه بعضی آهنگایی ک میشنوم دیوونم میکنن همش منو یاد ی چیزی میندازن ک نمیدونم چیه خواهشا یکی کمکم کنه یه آهنگی بود درباره خاطرات دهه پنجاهیا شصتیا اوایل دهه هفتاد و .... یاد خاطرات بچگیشون میفتادن ولی من ک دهه نودیمم یاد ی چیزی افتادم ک نمیدونم چیه
من خیلی برام اتفاق می افته ولی واقعا بده و حس میکنم قراره یه اتفاق بدی بیفته از شدت ترس روانی میشم و سعی میکنم بهش فکر نکنم و ندونم آینده چیه ولی اینکه تکراری باشه دیگه خیلی زیاد شده
من این حالت هارو دارم ولی عجب اینه که مثلاً یه اتفاقی که میخاد بیوفته رو انگار از قبل پیشبینی میکنم چند وقت پیش حس کردم قرار یکی تصادف کنه و دو تا از فامیلامون تصادف کردن و قبل از فوت یکی از فامیلامون احساس میکردم کسی قرار این اتفاق براش بیفته یا مثلاً یه روز معلمم گفته بود جلسه بعد امتحان هست نمیدونم ولی یجوری مطمئن بودم که نمیخاد امتحان بگیره و نگرفت به این حالت چی میگن
سلام منم این حالت هارو دارم و دوست ندارم اصلا تکرار بشن فکر میکنم اتفاق بدی برام میوفته و ب هر طریقی شده اون لحظه رو تغییر میدم ک با اون لحظه قبلی که دیدم فرق کنه خیلی ناراحتم میکنه
سلام من یک نظر کوتاه در این مورد دارم که به ذهن خودم میرسد این حادثه بخاطر این هست که اکثر انسان ها در ذهن خود رویا پردازی میکنند و بسیار در رویا پردازی های خود احساساتی و جدی میباشند.
ناگهانی وقتی که به یک صحنه رویایی که در ذهن خود میداشته باشند در زندگی واقعی روبه رو میشوند حس میکنند که این لحظه تکراری هست.
سلام من ۱۱ سالم هست من حس میکنم همه چی رو جلو جلو میبینم انگار میدونم قراره در ۴ هفته بعد چی بشه این حس برام ترسناک نیست بلکه خیلی جالبه من پروین هستم چند ماه پیش حس کردم قراره یکی از بچه های فامیل به خواهرم یه چیزی بده که دختر خالم به خواهرم یه پاک کن داد من حس میکردم قراره خواهرم نباشی کنه که داره نقاشی میکنه و برادر کوچیکم همون پاک کن رو بزنه به دست خواهرم و خاهرم بگه داداش نقاشیم رو خراب کرد یعنی زهرا (دختر خالم) خراب کرد که واقعا الان همین حرف رو خواهرم گفت من میترسم مریزی باشه وگرنه برام ترسناک نیست بلکه خیلی جالبه
من 9
سالم هست من یه صحنه ای که قبلاً دیدم رو دوباره میبینم فکرم رو 8 دقیقه مشغول میکنه که میترسم و فکر میکنم که اینو هفته پیش دیدم و خیلی میترسم که این برام زیاد جالب نیست بلکه ترسناک هست که اصلا این حس رو دوست ندارم
سلام، من از وقتی بچه بودم مطمئن بودم این زندگیم رو قبلا زندگی کردم و وقتی مستندی از تلویزیون دیدم که میگفت بعضی از آدمها به این اعتقاد دارن که پس از مرگ میتونی دوباره زندگیت رو تجربه کنی و من زودتر از این مستند این رو حس کردم خیلی برام عجیب بود، من معتقدم این ۴ امین باریه که دارم این زندگی رو تکرار میکنم فقط تکرار و نه تغییر، تکرار به نظرم خوب نیست چون چیزی رو نمیشه تغییر داد چون همه چی دوباره تکرار میشه، تغییر به نظرم همه چی عوض میشه چون مسیرت عوض میشه و به نظرم تجربش نکردم، تکرار رو هم احتمالا به خاطر دلبستگیهام انتخاب میکنم
من شاید تا حالا 10بار کلا دچار دژاوو شدم، ولی نمیدونم چرا هر خوابی که میبینم، فورا تعبیر میشه، و وقتی تو طول روز سوال ذهنم رو درگیر میکنه، و جوابش رو پیدا نمیکنم، تو خواب جوابشو میبینم،
من ۱۵ سالمه از بچگی خواب های بی مربوط میدیم که تکرار هم میشدن و الان هم اون جوریه بعضی چیزها رو که میبینم احساس میکنم قبلا تو خواب هم دیدم اما زمان اتفاقش یادم میفته نمیدونم چرا این جوریه و دو سه سال پیش احساس میکردم که یکی میخواد به یه شهر دیگه رفتنی که میدونستمم کجاست بمیره و اون اتفاق هم براش یه ماه بعد اون افتاد .
اگه چیزی در این مورد هم میدونید بگین خیلی گیج کنندس
من دختر هستم
من می تونم به جرات بگم ۱۰۰ بار این حالت برام پیش آمده
چندین بار اول برایم جالب بود ولی الان برام عادی شده
ناگهانی وقتی که به یک صحنه رویایی که در ذهن خود میداشته باشند در زندگی واقعی روبه رو میشوند حس میکنند که این لحظه تکراری هست.
سالم هست من یه صحنه ای که قبلاً دیدم رو دوباره میبینم فکرم رو 8 دقیقه مشغول میکنه که میترسم و فکر میکنم که اینو هفته پیش دیدم و خیلی میترسم که این برام زیاد جالب نیست بلکه ترسناک هست که اصلا این حس رو دوست ندارم