بس که بدی های بیگانه ها رو خوب و خوبی های خودمونو بی ارزش می بینیم . اونایی که نمیفهمن با تقلید از سبک زندگی غربی و انایی که ظاهرا میفهمن با بها دادن به سبک زندگی غربی .
این ادمها در توهمات و خیالتشون باکلاس!! نسلشون بخاطر سگ بازی منقرض میشه با مردن این ادمها لابد سگ براشون خیرات و کارهای نیک انجام میده!!! لابد ارثیه اونها هم بجای رسیدن به فرزند به.... میرسه...خدایا عاقبت امور ما ختم به خیر و سعادت کن
این رفتارها و اداء و اطوارها بیشتر از روی بی هویتی و یه جور جو زدگیه یعنی مثلا سبک زندگی من غربیه ! یعنی تابلو کردن خود با وادادگی نسبت به فرهنگ و ارزش های خودی !
جسارتا اونایی با حیوانات انس میگیرن که قابلیت و ظرفیت ارتباط گیری با همجنس(سایر انسانها ) رو ندارن یا بنوعی در ایجاد ارتباط سازنده با دیگران صدمه دیدن و شدیدا از خلا ایمان و معنویت در رنجند /الا بذکر ا... تطمئن القلوب و لا غیر
من یکبار با فردی که سگ بزرگی را نگهداری میکرد و این باعث ایجاد مشکل برای خانم ها و بچه ها بود شده بود درگیری پیدا کردم البته این درگیری موقعی شروع شد که خودم داشتم به طرف منزل میرفتم این سگ از پشت دیوار پرید سمت من و این موجب ترس بنده و نهایت زمین خوردنم شد و در این حالت تکه اجری کنارم بود را برداشتم و زدم به این سگ .مالک این سگ امد و جر و بحث که چرا سگم را زدی این سگ حساسه و روحیه اش بهم ریخته . انگار نه انگار من از ترسی که از بی هوا پریدن این حیوان از پشت دیوار و زمین خوردنم دچار لرزش و دلهوره شدم داره از احساس سگ دفاع میکند حیوانی که علاوه بر همه خوبی های که میگن داره میتواند وحشی و هار باشد... مالک سگ گفت هر کس به این سگ توهین کند انگار به من توهین کرده ، من هم از روی عصبانیت گفتم اقا سگه اگر میخواهی با مردم درگیر نشی سگت را ببند ... طرف رو به ملت گفت برای چی به من میگی آقا سگه مگر من سگم ، گفتم تو میگی هر که به این سگ توهین کنه انگار به من توهین کرده این یعنی تو و سگ در یک جایگاه اجتماعی قرار دارین .بماند چند روز بعد دیدم این اقا داره میاد سمت من گفتم یا خدا مثل اینکه بازم میخواد دعوا کنه متوجه شدم سگش باهاش نیست امد و سلام کرد و دست دراز کرد و ...گفت دمت گرم حرفت به دلم نشست و روشنم کرد از وقتی که سگ گرفتم همه خانواده از من بریده بودن هر چی توضیح میدادن من قبول نمیکردم ولی ان روز وقتی شما باعصبانیت گفتی آقا سگه خیلی بهم برخورد شب تو خونه بودم و سنگه هم کنارم بود با خودم گفتم تو خونه با والدینم مینشستیم و صحبت میکردیم و مادرم بدون هیچ منتی پذیرای میکرد و با خواهر و برادرهای بزرگترم ( من آخرین فرزند یک خانواده 7 نفره بودم ) شوخی و جدال میکردیم الان این حیوان را که نه میشه باهاش حرف زد و نه .... باید زیرش را تمیز کنم ، غذا براش بگیرم و بهش بدم ، حمامش کنم وووووو تازه خونه ام بو گرفته و همسایه ها را هم ازار میدهد و از همه بدتر با خودم گفتم حتما مثل آقای که با من درگیر شد و هم سگم را زد و هم خودم را ، همه در فکرشان من را هم شان سگ میدانند امروز صبح بردم فروختمش و از بعد از ظهر اینجا ایستادم هم از شما معذرت خواهی کنم و هم تشکر .قصد دارم منزلم را کلان شستو شو و رنگ کنم و برم سراق عزیزانم که دو سالیست فقط تلفنی هم صحبتم میشن و عقده دوساله در آغوش کشیدنشان را خالی کنم .راستش من هم ناگفته نماند در روز دعوا از آقای که دست من را گرفت تا سنگ را بر سر این بنده خدا نزدم کلی تشکر کردم چون امکان داشت روزگار ما دو نفر در آنروز طور دیگری رقم بخورد .باور کنید که این مطالبی که نوشتم واقعاًبرایم اتفاق افتاد روز عید فطر رفتم داخل یک مجتمعی قرارداد اجاره منزل را امضا کنم مدیر مجتمع یک بند تاکید داشت اینجا آوردن هر حیوانی ممنوع است حتی پرنده ، چه برسد به سگ .میگفت سر سگ و کبوتر در این محتمع 140 واحدی درگیری پیش امد که نگوئید و از انروز هیئت مدیر بنا را بر این گذاشت که هیچ حیوانی از درب نگهبانی داخل مجتمع نگردد .
چه اشکالی از سگ و گربه نگهداری کنیم خدا خوشش میاد به مخلوقاتش کمک کنیم اینقد به همه چی گیر ندین بگین تحت تاثیر غرب !!!والا از قدیم تو ایرانیا باب بوده که سگ داشته باشن گربه داشته باشن
زحمت که براش نکشیدن پس خرج سک بازی می کنند.