همسایه ما یه خانواده هستند که دوطبقه ساختمان در اختارشان هست با مستاجرسوری و اتاقک پشت بام رو هم چند نفر شیفتی شبانه روزی میان وهمیشه بالا هستند معلوم نیست چی درست میکنند کلا روزی ده بیست نفر میان ومیرن همیشه بوی بد میاد و حیوانات خانگی از سگ و گربه هم خیلی زیاد دارند خدا لعنتشان کند هم اینهایی که مئواد درست میکنند و هم اونایی که ازینا میگیرندو پخش میکنند
همسایه دیوار به دیوار من یک پدر و چند پسر و دختر و هر کسی که با آنها رفت و آمد دارند همه جور موادی از ثنعتی و سنتی مصرف میکنند و تمام شب هم نمیخوابند و همگی بیکار هستند ولی همیشه پول برای زندگی و مصرف مواد مخدر دارند !؟ پدر به همه میگوید معلم بوده ووبازنشسته است !؟ تازگی ها شب ها بویی نمی آید و فقط هوا آپارتمان من آنقدر سنگین میشود که از خواب با تنگی نفس بیدار میشوم و قادر به تنفس نیستم و خودم را به بالکن میرسانم و به سختی سعی میکنم نفس بکشم . نمیدانم چکار میکنند و نمیتوانم ثابت کنم که آنها عامل چنین شرایطی هستند میترسم در خواب دچار خفگی و مرگ بشوم . اگر میتوانید کمکم کنید.
باسلام درشهرما مخدری به اسم شیره کنجد آمده که میگن مزه کنجد میده وهمرنگ شیره تریاک ودود میکنن جواب را برایم ایمیل کنید تاجوانهارا بیدار وروشن کنم ممنون از ادمین
سلام و خسته نباشید
(کمی بیشتر از یک ماه قبل)
امروز صحنه ای دیدم که تمام تنم میلرزه.. فردی که با خودروی ۲۰۶ میاد و ساعتی در یک گوشه توقف میکنه و خودش داخل بوستان میشینه، معمولا ۲ نفر همراهش هستن، ظاهرش هرگز از یادم نمیره، ریش بلند و بور.. محل میدان بهشت در خیابان شهید رجایی نازی آباد، بوستان شهید رجایی در مجاورت اداره گار منطقه ۱۶، ۲۰۶ در خیابان مهاجر پشت اداره گاز توقف میکند، پسربچه به زحمت ۱۲ سال دارد، پول میدهد، میرود آنطرفتر منتظر میشود، یک نفرمیرود از داخل ۲۰۶ چیزی میآورد به پسرک میدهد، با خشونت میگه برو جای دیگه .... ، ما آبرو داریم. نامحسوس دنبالش میرم.. باور نمیکنم، بعد از مصرف با چشمان بسته شروع به راه رفتن میکند و تلوتلو میخورد، میخندد، روی ابرهاست... در چند روز گذشته حسابی تحقیق کردم، دختران و پسران خیلی جوان از ۱۰ ساله تا ۲۵ ساله و البته باتجربه ها کمتر.. ظاهراً میدانند خیلی خیلی خطرناک است.. کمیکال.. کمیکال... کمیکال
تماسهای مکرر با ۱۱۰ جواب نمیدهد. در واقع عزیزان ناجا میآیند ولی جا خیس است و بچه نیست... ایمان. جوان فروشنده قلدرتر و پولدارتر شده... و همانجا مرگ میفروشد... و قلیان میکشد..
بخدا مادری را دیدم تا رسید چادرش را روی بدن دخترک انداخت که جای جایش معلوم بود، چنان زجه زد که سنگ آب شد..آنقدر گریه کرد تا با آمبولانس دختر به کما رفته را برد... عزیزان وظیفه شماست تا همه را از خواب بیدار کنید... التماس میکنم... دستان و قلم شما را میبوسم... کمک کنید.
انسانیت مرده. عده ای برای کسب درآمد بچه های مردم رو به درک می فرستن. امروز چیزی رو دیدم از کسی که امکان نداشت عمرا بامرش کنم ولی ...
کاشکی بشه کاری کرد. ای خدا...
آتحان
۲۰:۴۷ ۲۰ آبان ۱۴۰۰
من خودم شانزده سالمه. امروز چیزی از دوستم دیدم که باورم نمیشه.کاشکی همش دروغ باشه. خیلی خیلی تاسف می خورم و ناراحتم براش. ای خدا نجات بده...
ناشناس
۱۸:۱۰ ۰۶ فروردين ۱۳۹۸
وقتی بچه ات داره بزرگ میشه لاتی بودن رو یادش میدی باید یادتم باشه معتاد میشه ایران7000قدمت داره اما فرهنگ در برخی افراد زیر خط صفره بعدشم خود کرده را تدبیر نیست ادم از نداشت هاش معتاد میشه میفته تو خلاف
سلام چیز ومورد اصلی ومهمی که ذکر وبیان نشذهاست نقش دکترها ومهندسین درساخت اینکونه مواد مخدراست نه متخصصان طب سنتی جنایتکاری غلوم جدید در جنایتکاری ذرمقابل خدمات دکترها اصلا قابل تصور نیست
(کمی بیشتر از یک ماه قبل)
امروز صحنه ای دیدم که تمام تنم میلرزه.. فردی که با خودروی ۲۰۶ میاد و ساعتی در یک گوشه توقف میکنه و خودش داخل بوستان میشینه، معمولا ۲ نفر همراهش هستن، ظاهرش هرگز از یادم نمیره، ریش بلند و بور.. محل میدان بهشت در خیابان شهید رجایی نازی آباد، بوستان شهید رجایی در مجاورت اداره گار منطقه ۱۶، ۲۰۶ در خیابان مهاجر پشت اداره گاز توقف میکند، پسربچه به زحمت ۱۲ سال دارد، پول میدهد، میرود آنطرفتر منتظر میشود، یک نفرمیرود از داخل ۲۰۶ چیزی میآورد به پسرک میدهد، با خشونت میگه برو جای دیگه .... ، ما آبرو داریم. نامحسوس دنبالش میرم.. باور نمیکنم، بعد از مصرف با چشمان بسته شروع به راه رفتن میکند و تلوتلو میخورد، میخندد، روی ابرهاست... در چند روز گذشته حسابی تحقیق کردم، دختران و پسران خیلی جوان از ۱۰ ساله تا ۲۵ ساله و البته باتجربه ها کمتر.. ظاهراً میدانند خیلی خیلی خطرناک است.. کمیکال.. کمیکال... کمیکال
تماسهای مکرر با ۱۱۰ جواب نمیدهد. در واقع عزیزان ناجا میآیند ولی جا خیس است و بچه نیست... ایمان. جوان فروشنده قلدرتر و پولدارتر شده... و همانجا مرگ میفروشد... و قلیان میکشد..
بخدا مادری را دیدم تا رسید چادرش را روی بدن دخترک انداخت که جای جایش معلوم بود، چنان زجه زد که سنگ آب شد..آنقدر گریه کرد تا با آمبولانس دختر به کما رفته را برد... عزیزان وظیفه شماست تا همه را از خواب بیدار کنید... التماس میکنم... دستان و قلم شما را میبوسم... کمک کنید.
کاشکی بشه کاری کرد. ای خدا...