سلام من خانمی هستم ۲۰ساله ک همسرم اجازه نمیده از خانه بیرون بروم در خانه را قفل نکرده ولی اجازه هم نمیدهد ب بیرون بروم فقط گفته ب خانه پدرم پدر خودش ک در یک حیاط زندگی میکنیم آیا من حق دارم ک از خدم دفاع کنم یا حق با اوست و باید ساکت باشم او من را کتک هم میزند و ب هیچ حرف من گوش نمیدهد اهل همه چی هم هست عرق تریاک خیانت دیر آمدن ب خانه بدون مشورت هرکاری راهم میکند و ب من میگوید ت برده هستی لطفا ب من بگویید چ کاری انجام بدهم
سلام ، بنده مدت ۸ ماهه که با خانومم عقد کردیم چند روز پیش یه اختلافی بین من و خوانوادش پیش اومد . بار آخر گه با خانمم حرف زدم گفت من اینجا نیستم رفتم مسافرت تنها ،، خانوادشم اصلا جوابگو نیستن موندم چیکار کنم آیا این میشه که بدون اطلاع من به مسافرت برود و خانوادشم این موضوع رو ازمن پنهان کنن و حتی جوابی هم به من ندن
پدر زنم خلافکاره من نمیخوام زنم رفت امد با خانواده پدرش داشته باشه من سه فرزند دارم وضعیت مالیم خدا رشکر عالی من نمیخوام بچه هام به خونه پدر زنم برن اونجا مواد مصرف میشه اگر ممانعت کنم قهر وبچهام بر میداره میره لطفا راهکار
باسلام
همسرم بیست روز میباشدبدون اجازه بنده)شوهر(برای عیادت ومراقبت پدرومادربیمارش منزل راترک کردبابت این موضوع وضعیت زندگیم درحدویرانی رسیده به همسرم چندین بارتماس گرفتم وخواهش کردم که برگرددتوجه ای نکردندومیگویدهرزمانی که خوب شدندبرمیگردم...باتوجه به این گرفتاری ،پدرهمسرم پتج بچه دیگر هم داردومشکل مالی برای گرفتن پرستارنداردولی پرستارنمی گیرند و دیگربچه هایش مسئولیت نگهداری آنان رازیربارنمی رند
)زندگی من هم به مرز پرتگاه رسیده خواهشن راهنایی بفرمایید
وقتی مردی برای عقده گشایی از قانون سواستفاده میکنه و به همسرش اجازه بیرون رفتن نمیده همسرش هم طبق قانون می تونه تو خونه دست به سیاه و سفید نزنه و به همسرش بگه من به خواسته تو احترام گذاشتم بیرون نرفتم حالا تو هم برو شام و ناهارتو از بیرون بخر بخور لباساتو بده خشکشویی ظرفها رو هم خودت بشور ضمنا خونه رو هم مرتب کن یا اینکه یک خدمتکار بگیر چون همون قانونی که اجازه خروج از منزل من رو به تو داده به من هم اجازه داده تو خونه کار نکنم می بینید که در این صورت همسرتون میگه هر جا خواستی برو
خانم هایی که گفتن شوهرمون اجازه نمیده برای دیدن پدر و مادر یا خواهر برادرمون بریم لطفا دقت کنید طبق فتوای آیت الله مکارم صله رحم تا حد لازم یعنی نه این که هر روز بخوای بیرون بری بلکه مثلا هر چند مدت یکبار به اجازه شوهر نیاز نداره
سلام من گاهی اوقات خانومم بدون اجازه من میره خونه باباش حتی وقتی من سر کارم به من زنگ میزنه میگه برم یا نه من حتی وقتی بهش میگم نه اون بازم میره بگید چیکار کنم دیگه این رفتارشو نمیتونم تحمل کنم
باسلام الان مدت سیزده ساله که باهمسرم زندگی میکنم ومدت پنج ساله امدم تهران الان سرکارم ولی متاسفانه دخالتها وتحریک وچشم هم چشمی از طرف پدرزن ومادرزن مخصوصا الان بار پنجم هست خانه را ترک کرده رفته جای پدرومادرش دوباررفتم دادگاه متاسفانه اجازه نمیدن مرد حرفشوبزنه وداخل اتاق قاضی یاشورا فقط زن وشوهرباید باشن نه اینکه کل خانواده زن هم باشن از طرف مرد هم هیچ کس نیست جزخداوند سبحان خلاصه ماندم بادوتا بچه دختر که یکی ١٢ویکی٤سال دارن خداوند راه راست را نشان دهد وهدایتش کند انشالله
بعضی از مردها جنبه ندارن خدای روی زمین زن ها باشن، اصلاً نمیفهمن ریحانه یعنی چی! تنها زنی که ازنظرشون خوبه، حالا هر چقدرم که بد باشه، مامانشونه!
من که فقط به خاطر بچه ام دارم زندگی میکنم چون یه لحظه هم طاقت دوری دخترمو ندارم، عیبی نداره ما هم خدایی داریم
بنظر من فقط عشق و احترام دوطرفه لازمه . این قوانین هم با ادعای تحکیم بنیان خانواده به قانون ما وارد شده در صورتی میتونه زمینه برده داری رو فراهم کنه اگه مردی از انسانیت بویی نبرده باشه میتونه با استناد ب این قانون آسیب های جبران ناپذیری رو بر زن و فرزند خود وارد کنه
سلام من ۱۹سالمه کسی ک دوسش دارم قراره ازدواج کنم اومده خواستگاریم یسری شرایط گذاشته ک باید چادر سر کنم بعد ازدواج و به هیچ وجه نباید تنها بیرون برم وباید ارتباطمو بادوستام قطع کنم حتی باخواهرمم نمیتونم تنها برم بازار میگ فقط با خودم نمیدونم باید چیکار کنم جواب مثبت بدم یا منفی
به عنوان یک اسلام شناس و روانشناس میگویم : شخص احتمالا زیاد بیمار است.
سید
۱۹:۳۷ ۱۳ شهريور ۱۳۹۸
سلام. پدر خانوم بنده از اول ازدواج تا به الان توهینات زیادی به بنده میکنه شاید بخاطر احترام زیاد بنده به خانواده همسره . نمیدونم کجای کار میلنگه ولی بیشتر مقصرات رو خانومم رو میدونم ک هیچ گاه تا به الان حس نکردم ک یه حامی پشتمه . بخاطر بی احترامی های خانواده همسر با توجه به قطع صله ی رحم جزو گناهان کبیرست به خانومم گفتم هر دو ماه میریم یه سر میزنیم و بر میگردیم . خانومم بهم میگه تو نیا من میرم میدونی ک چقد کله شقم. در حالی ک من اجازه ای بهش ندادم .به خدا زندگیمو و فرزندمو دوست دارم . البته تا حالا صبر کردم حدود ده ساله . زنم خیلی خودخواهه حتی چند بار بهم گفنه بچه مال تو طلاق . پدر زنم یبار گستاخی رو به حد کمال رسوند بهم میگه برین طلاق بگیرین . از اون روز تا حالا خیلی داعونم . چرا تو انتخابم از خانواده دختره شروع نکردم . با این حال زندگینو دوست دارم نمیخوام بچم بدون مادر یا نا مادری بزرگ شه . تا حالا ک به خودش اجازه نداده بدون هماهنگیم بره خونه پدرش ولی ترسم از اون روزیه ک بدون اینکه اجازه ای بگیره ازم خونه رو ترک کنه و کار بجای باریک بکشه . مجبور میشم از طزیق دادگاه همه چیو به خانومم بفهمونم . ده سال توهین و بی احارامی کم نیست . خیلی صبر میخواد. میخوام بدونم خانومم میتونه بدون اجازم بره خونه پدرش؟ حق اینو داره؟
همسرم بیست روز میباشدبدون اجازه بنده)شوهر(برای عیادت ومراقبت پدرومادربیمارش منزل راترک کردبابت این موضوع وضعیت زندگیم درحدویرانی رسیده به همسرم چندین بارتماس گرفتم وخواهش کردم که برگرددتوجه ای نکردندومیگویدهرزمانی که خوب شدندبرمیگردم...باتوجه به این گرفتاری ،پدرهمسرم پتج بچه دیگر هم داردومشکل مالی برای گرفتن پرستارنداردولی پرستارنمی گیرند و دیگربچه هایش مسئولیت نگهداری آنان رازیربارنمی رند
)زندگی من هم به مرز پرتگاه رسیده خواهشن راهنایی بفرمایید
من که فقط به خاطر بچه ام دارم زندگی میکنم چون یه لحظه هم طاقت دوری دخترمو ندارم، عیبی نداره ما هم خدایی داریم
منم نرفتم ولی الآن خیلی دلم گرفته...