اقاجان از نوجوونیم دوستون داشتم و همیشه تو اغوش مهربانی شما بودم،تو خزار درد و گرفتاری دستمو گرفتین، من تو شادیام فراموشتون کردم و خودم متضرر شدم، اما خدا رو شکر هنوز اون قدر بد نشدم و مهر شما رو ب دل دارم، اقاجان ازتون خاهش میکنم مریضی پدرمو مثل دفعه ی قبل درمون کنید، ب خدا بگید من ب خواستش راضی ام، اما این وضع پدرم رو نمیتونم باور کنم...اقاجان میدونم بهم سر میزنی پس منتظر دیدارت هستم، اقاجان پدرم..پدرم..
آقا سلام
نمی دونم خدا را به کی و چی قسمت بدم که بیایی خدایا بسه دیگه مگه قراره دنیا از این بدترم بشه این همه درد و بی عدالتی کافی نیست خدایا تو راقسم به اسم اعظمت رحمی کن
آقا جان شمارو به روح مادرتان حضرت نرجس خاتون قسم میدم شمارو به پهلوی شکسته مادرتان حضرت فاطمه الزهرا قسم میدم بدا دم برس و حاجت منو برآورده کن و مشکلم به خیر و خوبی حل بشه و خوشی به دل من و خونواده من برگرده..یا صاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی
سلام آقا بیا من از بچگی خودم را جنازه می دیدم و همیشه منتظر بودم که تو بیایی من از بچگی تو این دنیا هیچ آرزو و هیچ انگیزه و هیچ روحیه ای نداشتم و الان هم ندارم نه ماشین میخوام و نه خونه میخوام و نه هیچ چیز دیگه ای فقط منتظرم که آقا شما بیایید هر کاری میکنم آروم نمیشم از بچگی آرزو داشتم شما هر چه زودتر بیایید بعضی موقع ها از نا امیدی آرزوی مرگ میکردم و الان هم هیچ چی نمیخوام حوصله هیچ چیزی را هم ندارم همیشه از بچگی همه مرا مسخره میکردند و به من عقب افتاده می گفتند ولی من ناراحت نمی شدم و در جواب به آن ها می گفتم من علاقه ای به این دنیا ندارم و تنها آرزوی من ظهور امام زمان است
نمی دونم خدا را به کی و چی قسمت بدم که بیایی خدایا بسه دیگه مگه قراره دنیا از این بدترم بشه این همه درد و بی عدالتی کافی نیست خدایا تو راقسم به اسم اعظمت رحمی کن