من ۳ روز دیگه پونزده سالم میشه و خیلی دوست دارم همه برای تولدم پیشم باشن اما مامانم کرونا داره و خاله هام و بابا بزرگمم بیمارستانه و... خب این باعث میشه تو روز تولدم فقط یک خالم باشه
الان تقریبا یک سال و نیمه که کرونا اومده و من هیچ دوستی ندارم حتی دختر خاله های هم سنمم نمیتونم ببینم و خب خیلی تنهام
خب من بچه اولم و تا ۸ سالگی مرکز توجه همه خاله هام و عمه عمو هام و وقتی خواهرم به دنیا اومد توقع نداشتم انقدر کوچولو رو اعصاب و بازم رو اعصاب باشه
و الانم با خواهر کلاس اولیم یه اتاق داریم و ...
البته اون کلا نمیاد تو اتاق زیاد ولی دلیل نمیشه که به همریزش نکنه
سلام من ۱۳ سالمه
احساس میکنم دیگه هیچ حسی توی وجودم نیست
قبلاً با پدر و مادرم سرد برخورد میکردم و اون ها خیلی منو سرزنش میکردند
پس تصمیم گرفتم نشون بدهم خوبم ...
لبخند میزنم ولی از درون داغونم
من نمیتونم این همه مدت دوام بیارم
به خودکشی فکر میکنم ولی نمیتونم .....
احساس میکنم دنیا یک جای بی رحم و پوچه ...
چرا همیشه پسر ها آزاد هستند ولی ما دخترا نه ؟
چرا مادر و پدر ها به خواهر و برادر های کوچک ترکان بیشتر اهمیت میدهند
چرا نمیفهمی میخواهم تنها باشم
دوست ندارم از اتاقم بیایم بیرون چون بهم گیر میدید
میدانم دوستم دارید ولی لطفا تنهام بذارید
این تنها کاری که میتوانید برام انجام بدهید
فقط دلم سکوت میخواهد
میخواهم انقدر طعنه بخورم
هر روز بهم تیکه می اندازند
منم آدم هستم و احساس دارم
خیلی کم حرف هستم ... آره
ولی با تو هیچ فرقی ندارم ....
دلم میخواهد گریه کنم ولی با وجود کسایی که با عنوان بچه ننه صدام میزنند
نمیخواهم غرور خودمو بشکنم
کاش توی یک جنگلی تنها بودم و میتوانستم داد بزنم فریاد بکشم
مشت بزنم
من نمیتونم این طور زندگی کنم
من خانواده خوبی و وضع مالی خوبی دارم ولی مشکل اینجاست من رو درک نمی کنند در این سن از همه چیز بدم میاد ناراحتم تنهام البته میتونم دوست های زیادی داشته باشم ولی هیچ کدوم واقعی نیستن و همه برای منافع خودشون بامن میشن تشویم نمیکنن با طعنه حرف میزنن باهام میدونم دوستم دارن ولی تحملش سخته فکر میکنن خوبی میکنن در حقم
سلام من جمع رو دوست دارم ولی چند تا مشکل برام پیش اومده میخوام به آینده ام فکر کنم انتخاب رشته و... ، در مورد ایندم فکر کنم درس بخونم و... ولی کسی اصلا درکم نمیکنه ، من به وقت نیاز دارم تا خوب تحلیل کنم چه رشته ای برم ، درسته اره نصیحت خوبه ولی حد داره یبار نشد من بخوام وقت بگذزونم یکم از دغدغه هام فاصله بگیرم نصیحت نباشه ، آدم خسته میشه
سلام من ۱۳ سالمه
من دوست دارم تنها باشم برای همینم بیشتر اوقات تو اتاقمم و اصلا خوشم نمیاد که هی مامانم بگه چرا میری تو اتاقت یا اینکه چرا وقتی خواهرت میاد تو اتاق دوست داری بره بیرون من اصلا خوشم نمیاد هر روز راجب کارها و رفتارم بازخواست بشم من از تنهایی خوشم میاد راستش درسمم خدارو شکر خوبه همیشه بالای ۱۹ امتحاناتمو میدم ولی پدر و مادرم همش میخوان ازم بازخواست کنن یه بار بهشون گفتم میخوام تنها باشم گفتن چرا ؟ گفتن تنها بودن نشانه متنفر بودنه و ...... ولی هیچکدوم منو درک نمیکردن
من
فقط
میخوام
تنها
باشممممممممممممممممممممم.
ربطی به اینا نداره
یه عده به بلوغ فکریشون میرسن و تازه متوجه میشن چقد بهشون ظلم میشه و شده
و یه عده برا جلب توجه میخان اینجوری اسم دربیارن تو فضای مجازی و اینا
الان تقریبا یک سال و نیمه که کرونا اومده و من هیچ دوستی ندارم حتی دختر خاله های هم سنمم نمیتونم ببینم و خب خیلی تنهام
خب من بچه اولم و تا ۸ سالگی مرکز توجه همه خاله هام و عمه عمو هام و وقتی خواهرم به دنیا اومد توقع نداشتم انقدر کوچولو رو اعصاب و بازم رو اعصاب باشه
و الانم با خواهر کلاس اولیم یه اتاق داریم و ...
البته اون کلا نمیاد تو اتاق زیاد ولی دلیل نمیشه که به همریزش نکنه
احساس میکنم دیگه هیچ حسی توی وجودم نیست
قبلاً با پدر و مادرم سرد برخورد میکردم و اون ها خیلی منو سرزنش میکردند
پس تصمیم گرفتم نشون بدهم خوبم ...
لبخند میزنم ولی از درون داغونم
من نمیتونم این همه مدت دوام بیارم
به خودکشی فکر میکنم ولی نمیتونم .....
احساس میکنم دنیا یک جای بی رحم و پوچه ...
چرا همیشه پسر ها آزاد هستند ولی ما دخترا نه ؟
چرا مادر و پدر ها به خواهر و برادر های کوچک ترکان بیشتر اهمیت میدهند
چرا نمیفهمی میخواهم تنها باشم
دوست ندارم از اتاقم بیایم بیرون چون بهم گیر میدید
میدانم دوستم دارید ولی لطفا تنهام بذارید
این تنها کاری که میتوانید برام انجام بدهید
فقط دلم سکوت میخواهد
میخواهم انقدر طعنه بخورم
هر روز بهم تیکه می اندازند
منم آدم هستم و احساس دارم
خیلی کم حرف هستم ... آره
ولی با تو هیچ فرقی ندارم ....
دلم میخواهد گریه کنم ولی با وجود کسایی که با عنوان بچه ننه صدام میزنند
نمیخواهم غرور خودمو بشکنم
کاش توی یک جنگلی تنها بودم و میتوانستم داد بزنم فریاد بکشم
مشت بزنم
من نمیتونم این طور زندگی کنم
من دوست دارم تنها باشم برای همینم بیشتر اوقات تو اتاقمم و اصلا خوشم نمیاد که هی مامانم بگه چرا میری تو اتاقت یا اینکه چرا وقتی خواهرت میاد تو اتاق دوست داری بره بیرون من اصلا خوشم نمیاد هر روز راجب کارها و رفتارم بازخواست بشم من از تنهایی خوشم میاد راستش درسمم خدارو شکر خوبه همیشه بالای ۱۹ امتحاناتمو میدم ولی پدر و مادرم همش میخوان ازم بازخواست کنن یه بار بهشون گفتم میخوام تنها باشم گفتن چرا ؟ گفتن تنها بودن نشانه متنفر بودنه و ...... ولی هیچکدوم منو درک نمیکردن
من
فقط
میخوام
تنها
باشممممممممممممممممممممم.
تنهای تنهام
۱۳ سالمه
احساس بی کسی میکنم
مامانم خیلی بهم گیر میده
دیگه طاقتم تموم شده
یه عده به بلوغ فکریشون میرسن و تازه متوجه میشن چقد بهشون ظلم میشه و شده
و یه عده برا جلب توجه میخان اینجوری اسم دربیارن تو فضای مجازی و اینا