بعضی پسرا پرروهستن ،خواستگارم عینکی وقدکوتاه زیر یک متروهفتاد ودکتری داشت وقیافشم زشت بود ولی مدام من منم میکرد وازم ایرادای الکی گرفت ومن هم ازلحاظ زیبایی ازش سرتربودم نمیدونم مرض ایرادگیری داشت ،آخرش بهش گفتم بره یه خوشگل عین خودش گیربیاره ونه بهش گفتم
مرد باید مدیریت زندگی بلد باشد و بداند زن امانتی در دست اوست و قرار نیست همه چیز زندگی باب میل آقا باشد و هر چه او گفت همان بشود بلکه به زن هم حق انتخاب و رای بدهد
حالا دکتری چی داشت؟