خواستم نظری بدم ولی چن لحظه فقط سکوت اطراف ذهنمو گرفت. کار خیلی بزرگی دارن انجام میدن. ما ته دلمون میخواییم بریم هم رزمشون بشیم ولی هنوز نتونستیم دل از عزیزانمون بکنیم یا هنوز نتونستیم با ترک کردنشون کنار بیاییم. از یه طرف هم ارزش قلبیمون مارو صدا میزنه که بریم. چه جنگ سختی تو سینه و ذهن آدم در میگیره. ینی لیاقتش یا شایدم جراتش نصیبمون میشه؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
آن را که خبر شد خبری باز نیامد
روایت بسیار زیبا و تاثیر گذاری بود
از بزرگواران سایت خبرنگاران جوان هم بابت انتشار همچین مطالبی کمال تشکر را دارم