من خواب دیدم باپدر ومارم به هرات سفر کردم بعد به پدرم میگم منو ببر قلعه اختیارالدین رو نشون بده اونجا چهارتامناره بزرگ هم هست همش اصرار میکنم منو ببرین جاهای دیدنی هرات رو ببینم
سلام من مادرم دیشب خواب دیده بود من و برادرم پیاده به مشهد رفتیم ومادرم برای قربانی حیوان برای نذری به پدرم گفته چه چیزی برای قربانی بیاریم پدرم گفته برای قربانی یه دونه گوسفند میارم
سلام .من خواب دیدم اطراف رودخانه ک پر از اب بود و ماهی های زیادی داشت . می خواستم ماهی بگیرم .تا ران داخل اب بودم و لی ماهیها زرنگ بودن . نمی اومدن . سمتم . بعد پاینتر رودخانه رفتم پر عمق و اب بود . خواستم تور ب اندازم در یک لحظه فرو رفتگی بزرگی اتفاق افتاد و رویه لبه قرار گرفتم دیدم روزنه ای از اعماق دیده می شود . من انجا را نگاه می کردم . بچه های کوچکی دیدم . که رفت و امد می کردند . من رفتم پایین . وارد سالن بزرگی شدم از سالن عبور کردم وارد محیط باز و حیاط شدم دیدم دخترانی هستند در محیط اموزشی و مدرسه . رفتم پیش دوتا از اونا . از اونا پرسیدم اهل کجا هستید . الان چه سالی هست . انها جواب دادند سال 1000 و من گفتم من از سال 2020 اومد . ایا فردا شما هستید . من د.باره برگردم . و انها گفتند بله . جزیات خواب من خیلی بیشتر اینها است و لطفا تعبیر مناسب بگویید .
سلام من خواب دیدم ک تو اتاقی ک همیشه میخوابم ی در هست و تو خواب دیدم ک اون درو باز کردم و وارده ی جایی شدم ترسیده بودم چون ادمارو نمیشتاختم و گریه میکردم و بعد یک خانم مومن و یک پسر سیاه پوست را دیدم داشتم گریه میکردم و با ترس پرسیدم اینجا کجاست گفت اینجا سوریه است
و گفت بارون میخواد بباره
من تو خواب اینو برای دخترخالم تعریف کردم دخترخالم یک دختر چادریه و بسیار مومنه و خیلی پاک و نجیبه تو خواب دخترخالم بهمگفت منو ببر سوریه دخترخالم همیشه میگع من ارزو دارم شهید بشم و دوباره اون درو ک باز کردم دخترخالمو بردم همونجا و بعد از خواب بیدار شدم لطفا تعبیرشو بهم بگین
من خواب دیدم که مدیر ما را به دو دسته تقسیم میکند و من تو گروه اول هستم و گروه اول میرن به ارد مشهد من برای لباس هایم را آمد کردم ام نمی دانستم که اتبوس کجا ایستاده به همین دلیل من نتونستم بدم مشهد
خواب دیدم با پسرم باموتور می خواهیم جایی برویم اما پسرم با موتور رفت هر چه صدا یش کردم نماند بعد دیدم موتور کنار جاده است من سوار شدم ودر همان جاده رفتم تنها بودم یک دفعه یک عالمه سگ دیدم می خندیدند وبه من حمله می کردند ومن هر کدام را به طرفی پرت کردم
من در حال حاضر بیکار هستم ،خواب دیدم دائی من میخواد بره تبریز و به من گفت بیا من رو تا تبریز ببر و منظورش این بود که بهم پولده به عنوان راننده ،نمدونم تعبیر خوابم چی میشه لطفا راهنمایی کنید
سلام من خواب دیدم که عزم سفر کردم حتی سوار ماشین شدم بادوستان ولی مادرم گفت میاید بعد توخانه ی پدر گیر کردم و نمی توانستم راه بیوفتم پدر ومادرم اماده نمیشدن دوستانم رفتن کاشان چه تعبیری دارد
سلام من بیشتر از یکسال هست که در حال دیدن خواب سفر هستم. تقریبا هر شب . این سفرها همیشه جاهای خوب به همراه عزیزانم هست .ممکنه خارج از ایران یا داخل ایران باشه ...مثلا همین دیشب خواب سفر رفتن به حارج میدیدم که حتی ساک هم برنداشتم و با خواهرم بودم و همه جمع شده بودن خونه مادرم برای بدرقه ما ...عجیب نیست گه ممتد دارم این خوابها رو میبینم
وسایل کارم را چیدم تویه اتاق بعدش به خالم گفتم که من برم دنبال خانه خانه بگیرم
دیگه بیدارشدم
لطفا تعبیرش را بگید
و گفت بارون میخواد بباره
من تو خواب اینو برای دخترخالم تعریف کردم دخترخالم یک دختر چادریه و بسیار مومنه و خیلی پاک و نجیبه تو خواب دخترخالم بهمگفت منو ببر سوریه دخترخالم همیشه میگع من ارزو دارم شهید بشم و دوباره اون درو ک باز کردم دخترخالمو بردم همونجا و بعد از خواب بیدار شدم لطفا تعبیرشو بهم بگین