سلام دیشب خواب دیدم پیرمردی که مهربون به نظر میرسید به چهره ی من خیره شده و ازم میپرسه متاهلی گفتم نه، گفت ازدواج کن بچه بیار. حیفی. اشاره به پدرم کردم که نمیذاره. گفت نگران نباش درست میشه.
سلام ببخشید من یک سوال داشتم من تقریبا سه شب است که با گریه از خواب بلند میشم شب اول خواب دیدم که پدر را از دست داده بودم و شب دوم پسر عمویم را اما شب سوم و چهارم را دقیق به خاطر ندارم اما یادم است که در شب سوم و چهارم کسی فوت نکرد و دلیل دیگری داشته است اگر میشه تعبیر خواب های من رو بگید ممنون میشم
من خواب دیدم رفتم مغازه و بامغازه دار صحبت کردم و ازم خواسته بود براش صندوق صدقات بیارم که گفتم پیدا نمیشه و همچین چیزای یا گرون شده بعد از مغازه که میام بیرون میبینم چند تااز دوستامو فکر کنم دستگیر کردن دارن میبرن یهویی میبینم ماشینم نیست میرم دنبال ماشینم بگرم که به یه دشت کشاورزی میرسم که با یکی برخورد میکنم و درگیر میشم که داشت خفم میکرد یهویی یکی منو نجات میده میگه چته منم با چشم گریون میگم ماشینو دزدیدن هنوز ۳تا قسطش مونده حالا چیکار کنم و دادمیزنم و گریه میکنم کسی اگه میدونه تعبیرش چیه
من خواب میبینم تو خواب جشن دعوت شده ام و درآن جشن شلوارم را گم کرده ام و کلی گریه زاری میکنم خیلی گریه میکنم فوق العاده زیاد و حتی تو خواب خودم متوجه میشم که دارم اشک از چشمام جاری میشه
مرسی