سلام
من در خواب دیدم در صحرا هستموگردش میکنم از روبرویم یک نفر میگذشت که با خودش یک نفر رامذمت میکردبعداز دیدن اون فرد چشمم به یک لانه مار افتاد که مار درون آن بود وبیرونو نگاه میکردمن اون فردی که از روبروم رد شده بود صدایش کردم گفتم بیا اینجا یک مار هست اونم اومد تا مارو بگیره تا اون فرد برسه دیدیم ماریه گنجشکی رو میخواد بگیره اون فرد از پشت روی مار پرید یکدفعه مار بزرگتر شد ولی اون مرد سر مارو بریدوپرت کرد ولی یکدفعه مار به خود جوشید ودوباره زنده شد وان مردو بلعید.....
سلام من امشب خواب دیدم تو یه اتاق جنگلی هستیم اونجا پر از مارهای نازک و سه تا مار سیاه بزرگ هست که آویزونن از سقف اتاق اتاق چوبی بود من دخترامو خوابونده بودم به شوهر خدابیامرزم گفتم تو نمیخوای کاری کنی ؟گفت نه من چیکار میتونم بکنم آخه در حیرت از اینهمه مار تو سقف اتاق بودم که بیدار شدم
سلام من دیشب خواب میدیدم که داخل خونه چندمار هست و هرجارو نگاه میکردم بازم یدونه بود ولی هیچ تکون نمیخوردن .و ازار نداشتن .من فقط ترسیده بودم خیلی .چون درواقعیت هم بینهایت ازمارمیترسم.تعبیر این خواب چیه .قبلاهم چندبار خواب ماردیدم
من خواب دیده بودم که منو خواهرم از بیرون حیاط خونمون داشتیم میومدیم داخل حیاط بعد دیدم که یه مار سیاه که سر داشت اومد پیش من و آبجیم هم دمش و با خود سرش میشد روت اثر بعد به سمت خواهرم اومد ترسید بعد گفتم نترس من اونو گرفتم دور از حیاط انداختم بعد مار خشمگین شد من هم ترسیدم هر جا من و خواهرم میرفتیم اونم همراه ما بود
مارهایی که به سمت شما میان، در حقیقت دشمنان پنهانی هستن که به نحوی غافلگیر کننده ممکنه به شما آسیب بزنن. ممکنه این دشمن پنهان افرادی از نزدیکان شما باشن و خواستگار شما با جدیت با همه این افراد مقابله خواهد کرد و خودش هم در این مسیر آسیب خواهد دید. اگر در رویا این مارها به شما آسیب نزده اند، معنیش اینه که تلاش خواستگارتون باعث در امان ماندن شما می شه.
مرضیه
۰۸:۱۷ ۲۶ فروردين ۱۴۰۰
من در خواب دیدم مارهای زیادی از زیر خونه و دیوارهای خونه میان داخل هر چی میکشم،تمام نمیشن،زیاد میشن تعبیرش چیست بی زحمت بهم جواب بدین اگر کسی میدونه
من خواب دیدم که داخل خونمون دو تا مار تقریبا کوچک می خوان به ما حمله کنند نا هم با زهر به آن حمله کردیم اولی مار سبز بود دومی هم آبی بود آنها هر ثانیه تولید مثل می کردند
من در خواب دیدم در صحرا هستموگردش میکنم از روبرویم یک نفر میگذشت که با خودش یک نفر رامذمت میکردبعداز دیدن اون فرد چشمم به یک لانه مار افتاد که مار درون آن بود وبیرونو نگاه میکردمن اون فردی که از روبروم رد شده بود صدایش کردم گفتم بیا اینجا یک مار هست اونم اومد تا مارو بگیره تا اون فرد برسه دیدیم ماریه گنجشکی رو میخواد بگیره اون فرد از پشت روی مار پرید یکدفعه مار بزرگتر شد ولی اون مرد سر مارو بریدوپرت کرد ولی یکدفعه مار به خود جوشید ودوباره زنده شد وان مردو بلعید.....
تعبیرش چیه؟
اگه کسی میدونه لطفا بگه ممنونم