آقا ما کلاس پنجم میرفتیم تو کمد دیواری مدرسه با رفیقمون خیلی جای تنگی بود جفتمونم خیلی لاغر و ریزه میزه ایم کلا یه روز رفتیم تو کمد گفتیم بیا بچه هارو بترسونیم(باور میکنین یا نه تو کلاس شیش نفر بودیم، چون تازه تاسیس شده بود و معلمای خیلی خوبی نداشت) خلاصه همه آمدن تو کلاس و منو دوستم تو کمد که از لای در کمد دیدیم معاون مدرسه هم اومده
دبیرستان که بودم یه معلم داشتیم ازهرکی خوشش میومد بهش نمره میداد
نتیجه امتحانات که اومده بود شاگردهای خوب کلاس نمرشون زیرده بودضعیف های کلاس نمره شون نوزده وبیست وبعدا که بچه هااعتراض کردن ودوباره توسط یه معلم دیگه تصحیح شد همه نمره هاتغییرکرده بود. البته بعدا معلوم شد که ایشون مشکل اعصاب وروان داشتن
نتیجه امتحانات که اومده بود شاگردهای خوب کلاس نمرشون زیرده بودضعیف های کلاس نمره شون نوزده وبیست وبعدا که بچه هااعتراض کردن ودوباره توسط یه معلم دیگه تصحیح شد همه نمره هاتغییرکرده بود. البته بعدا معلوم شد که ایشون مشکل اعصاب وروان داشتن