من چند لحظه پیش خواب دیدم که با مادرم و خالم و شوهر خالم تو خونه ما هستیم وشوهر خالم روی تخت دراز کشیده و من هم توی پذیرایی بودم که گفت نوشابه بیارید و خالم هم به من گفت بیاور من هم اومدم تو اتاق و با خاله و شوهر خالم چرت پرت گفتیم و خندیدیم (که شانس آوردی من خالت رو گرفتم و از این جور حرفها و اینقدر گفتیم و خندیدیم ... و در همین حال هم مادرم میخاستن برن حمام ...و در حال حاضر مادربزرگم مریض احوال هستن و داخل بیمارستان ...تعبیر خوابها رو دیدم و خیلی استرس گرفتم...لطفا اگه کسی صحبتی و اطلاعاتی داره بگه ممنون
من چنددقیقه پیش خوابی دیدم توجمعی هستم یکسریع ازاین جمع مرده هستن وکسی آنهارونمیدیدومن فقط می دیدم خنده میکردم مثل دیوانه هامیگفتم شمااین افراد نمی بینیدبعدازچنددقیقه دوباره شروع کردم به گریه جمعی رودیدم که هستن واون هاکه کسانی نمیدیدن رفته بودن بیدارشدم یک دفعه الان ازخواب دیدم بالای سرم مثل یک سفینه که نمی تونم طول وعرضش تشخیص بدم به چه اندازه هست بالاسرمه به فاصله ۲متر،شب قبل ترهم خواب دیدم همین ساعت بازم سفینه های غول پیکربه زمین اومدن که قابل مشاهده کردن ماانسان هاباسفینه های کوچکترمیجنگن منم مثل بقیه دارم مشاهده میکنم ازوحشت فقط،نزارگرهستم وشب گذشته اش هم خواب های مرده هارومی بینم جلوی چشمانم ظاهرمی شوندتعبیراین خواب هاروواقعانمیدونم به چه شکله وچی می تونه باشه ومی خوادچیزی روبهم بفهمونه وآگاه کنه
سلام من خواب دیدم انگار مراسم یکی از دوستام هست مثلا عقد و خواستگاری ایناست البته دوست مت عقد کردن الان بعد مت اونجا کنارش بودم مادر پدرمم بودن یک سری از دوستان دیگه ماهم بودن بعد من پیش دوستم بودم نزدیکش بعد مثلا خوشحال بودین میخندیدم باهم بعد یدفعه صحنه عوض شدش توی خواب انگاری من بودم با یه ماشین اونی که ماشین میبرد یادم نیست ولي انکار قرار بود جایی بریم یطورایی فوری بودش بعد یه بچه بودیم ایستگاه پلیس ماشین زد بغل اون بچه گرفت و گشتش و دوباره برش گردوند و یطورایی این قسمت دوم خواب من حالت های یطورایی تشنج اینطورا داشتش و دوباره صحنه خوابم عوض شدش و دوتا گربه دیدم توی کانال کولرمون هستن و همو یطورایی بغل کردن انگاری سردشونه بعد منو نگاه میکنن منم انگار ترسیده بودم هی با صدای بلند چندین بار مادرم صدا میکردم اونا هی نگام میکردن تا فکر کنم بلاخره مادرم اومدش پیشه بهم بگید لطف کنید تعبیر این خواب چیه ؟؟؟
سلام من باردارم وخواب دیدم ک به یه پارچه فروشی رفتم با خواهرم ک پارچه های ته طاقه م داشت یعنی تیکه پارچه که داخل سبد گذاشته بودن من یکی و دیدم قشنگ بود بعد یکی دیگ ک خوشم اومد و جدا کردم قیمتشو پرسیدم گفتم واسه جلیقه ک کردها واسه رو پیراهن کردی میپوشن خوبه یعنی قصدم این بود ک جلیقه بدوزم بعد به فروشنده گفتم ک تخفیف بده بردارم چون دوباره میخام گفت چندتا میخای منم رفتم دنبال اولی بعد دیدم خواهرم برداشته ولی شک داشتم ک اون باشه بعد سبدوخالی کردیم ک پیداش نکردم ولی پارچه های دیگم بودن ک خوشم اومد ولی معلوم نشد ک گرفتم یان و اینک تو خوابم خیلی خوشحال بودم بخاطر قیمت پایین پارچه ها
الان من خیلی استرس گرفتم میترسم هم خوشحالی هم پارچه تعبیرش میگن خوب نیست من بخاطر بچه توشکمم میترسم
توروخدا هرچه زودتر تعبیرش بفرستین
سلام من خواب دیدم واسه دخترم یه اتفاقی افتاده من در حال گریه و ناراحتی هستم ولی یکی از بستگان در حالی که من و نگاه میکنه با صدای بلند میخنده تعبیرش چیه؟
من خواب دیدم که عروسی یکی بود ک من دوسش داشتم ولی چون می خواستم کسی نفهمه ک من اینو دوست داشتم و ناراحتم از ازدواجش توی عروسیش بلند بلند میخندیدم و دست میزدم
لطفا تعبیرش رو بگید
الان من خیلی استرس گرفتم میترسم هم خوشحالی هم پارچه تعبیرش میگن خوب نیست من بخاطر بچه توشکمم میترسم
توروخدا هرچه زودتر تعبیرش بفرستین
لطفا تعبیرش رو بگید