سلام دوستان من تو کرمانشاه توی تنگه کنش خدمت میکردم اونجا یه منطقه دور افتاده داشت به نام مقر نه برق داشت ونه گاز سه تا سرباز بودیم که یه چیزای رو میدیدم اما همه فکر میکردم کار اونی کیه یه روز که من تنها بودم سر بیکاری داشتم حرف میزدم و تو خیال خودم با جن اونجا حرف میزم که بیا باهم دوست شیم وازاین حرفا که یدفه بخاری نفتی تو خود به خود اتیش گرفت ومنم که تلاش کردم خاموش کنم صورتم سوخت لطفا با جن ها شوخی نکنین خدا خودش شاهده که این واقعیته وقتی اتیش پریدتوصورتم صدای قه قه رو شنیدم بعد از اون ماجرا انتقالم دادن
من از اون منطقه اطلاعاتی ندارم ولی خودم دیدم ولی جن و از این دست از چیزها متفاوت هستن خدا نکنه کسی گیر بدش بیفته باور کنید میکشن زجر کش میشی. اون چیزی که من دیدم مثل ی دود سیگار سفید چشای کشیده و دراز ولی ترسناک نبود مطمن کسی باور نمیکنه مگه دیده باشه
مثلا ی بار 3هزار میلیارد برداشتن و کسی نفهمید چی شد
ميخوام بفروشمش براوو موتور گازي ابي رنگ
لطفا راهنماي كنيد كجا بفروشمش
ممنون