هنوز باورم نمی شود که در کنار ما نباشی هیچ مرهمی التیام این زخم نیست .از شهدا استدعا دارم به سردار التماس می کنم در انتقام از خون خودش یاور زمینیان باشد
سلام حاج قاسم
سالها در به در و مویه کنان در کوه و بیابان، دویدی و تپه ها و رملها را زیر و رو کردی، تا گمشده ات را بیابی و او را تنگ در آغوش کشی و من نیز سالها در به در، تمام قاموسها را زیر و رو کردم و آشفته حال در پی واژه¬ها دویدم تا واژه ای در خور، در کنار نام بزرگ و آسمانی تو بنشانم.
تا این که
در نیمه شب جمعه هر دو، گمشده مان را یافتیم؛ تو لیلای شهادت را و من واژۀ شهید را.
تو در آغوش شهادت آرام گرفتی اما نمی دانی چگونه آرام و قرار را از ما ربودی. نمی دانی چه بر دل سوخته¬مان آمد وقتی صبحگاه جمعه، تلخ¬ترین خبر را جرعه جرعه نوشیدیم و جامۀ اندوه پوشیدیم.
اینک ما مانده ایم با قامتی شکسته و قلبی خسته. ما مانده ایم با اندوهی به سنگینی کوهها و گستردگی آسمانها.
خلد گر به پا خاری آسان برآید چه سازم به خاری که در دل نشیند
اینک خار غم پرکشیدنت، بر دلهایمان نشسته است و تا ابد این درد آتش افزا تسکین نخواهد یافت.
اما کفتارانی که بر جنازۀ شیر، قهقهه سر می¬دهند بدانند که حاج قاسم تا شامگاه جمعه در ظرف کوچک زمین بود، اما اینک شهید قاسم در گسترۀ پهناور آسمانها مدام در حال پرتوافشانی و تکثیر است و از این خورشید تابناک، هزاران ستارۀ فروزان در یک لحظۀ باشکوه سربرخواهند آورد و جهان پر خواهد شد از روشنایی دل افروز صلح و ایمان.
خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست
بهراسید که این اول بسم الله است
ما در سرزمین شیرها زندگی میکنیم، سرزمین آرش و رستم، سرزمین کوروش و داریوش، سرزمین آرتمیس، سرزمین دلاور مردان دنیا، (میرزا کوچک خان، باقر خان و ستار خان) خونت پایمال نخواهد شد. انتقام سخت در راه است. هیچ کس از پنجه های شیر فرار نخواهد کرد.
اینجا شروع فصل نویی در رشادت است
تشییع پیکر سردار سرو قامت است
ما جمله آمدیم که تسلای هم دهیم
ورنه کنار اولیا چه جای حاجت است
دنیا! چه دلپذیر دست از تو کشید و رفت
آخر قشنگ ترین وداعِ با تو شهادت است
ملک سلیمانی تو قلب های بی قرار
نازم که تو را به علمدار شباهت است
مختار جان و مال و ولی امر رهبری است
خون تمامی رگهایمان امانت است
سردار دلها . هر کجا که تصویر تو را می بینم در میان خیل انسانها یا سر به زیر داری یا چشم به زیر . خدا میداند در دلت چه میگذشته. از خدا شجاعت می طلبم به رنگ خلوص و سادگی با عمق نگاه تو. سرداران بزرگ سر به زیر دارند ولی فکر سرداری در جائی بزرگتر و بهتر را در سر می پرورانند. تو هم سردار ایمانی و هم سردار ایران.......
اما نمیدانی بعد از رفتنت چه غوغایی شد.....
خدا حافظ ای بزرگ مرد تاریخ
سالها در به در و مویه کنان در کوه و بیابان، دویدی و تپه ها و رملها را زیر و رو کردی، تا گمشده ات را بیابی و او را تنگ در آغوش کشی و من نیز سالها در به در، تمام قاموسها را زیر و رو کردم و آشفته حال در پی واژه¬ها دویدم تا واژه ای در خور، در کنار نام بزرگ و آسمانی تو بنشانم.
تا این که
در نیمه شب جمعه هر دو، گمشده مان را یافتیم؛ تو لیلای شهادت را و من واژۀ شهید را.
تو در آغوش شهادت آرام گرفتی اما نمی دانی چگونه آرام و قرار را از ما ربودی. نمی دانی چه بر دل سوخته¬مان آمد وقتی صبحگاه جمعه، تلخ¬ترین خبر را جرعه جرعه نوشیدیم و جامۀ اندوه پوشیدیم.
اینک ما مانده ایم با قامتی شکسته و قلبی خسته. ما مانده ایم با اندوهی به سنگینی کوهها و گستردگی آسمانها.
خلد گر به پا خاری آسان برآید چه سازم به خاری که در دل نشیند
اینک خار غم پرکشیدنت، بر دلهایمان نشسته است و تا ابد این درد آتش افزا تسکین نخواهد یافت.
اما کفتارانی که بر جنازۀ شیر، قهقهه سر می¬دهند بدانند که حاج قاسم تا شامگاه جمعه در ظرف کوچک زمین بود، اما اینک شهید قاسم در گسترۀ پهناور آسمانها مدام در حال پرتوافشانی و تکثیر است و از این خورشید تابناک، هزاران ستارۀ فروزان در یک لحظۀ باشکوه سربرخواهند آورد و جهان پر خواهد شد از روشنایی دل افروز صلح و ایمان.
خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست
بهراسید که این اول بسم الله است
حسین رئیسی. ۱۵ دی ماه ۱۳۹۸
شهادتت مبارک مرد خدا
اون دنیا مارو از یاد نبری برای همه جوانها دعا کن
عاشقتم سردار دلها
تشییع پیکر سردار سرو قامت است
ما جمله آمدیم که تسلای هم دهیم
ورنه کنار اولیا چه جای حاجت است
دنیا! چه دلپذیر دست از تو کشید و رفت
آخر قشنگ ترین وداعِ با تو شهادت است
ملک سلیمانی تو قلب های بی قرار
نازم که تو را به علمدار شباهت است
مختار جان و مال و ولی امر رهبری است
خون تمامی رگهایمان امانت است