بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین
انا لله و انا الیه راجعون
خدایا ما مصیبت مالک اشتر زمان، سردارِ سپهبد حاج قاسم سلیمانی را نزد تو به شمار می آوریم که شهادت او مصیبت دوران است . . .
خداوندش بیامرزد که چه خوب به عهد خود وفا نمود و دورانش را به پایان رسانید و چه زیبا به ملاقات پروردگار خویش شتافت.
خداوند جزای خیرش دهد، که بنیانِ مرصوص بود و مصداق اَشِّداءُ عَلَی الکُّفار رُحَماءُ بَینَکُم.
شهادتش جهان دوستان و مظلومان و آزادی خواهان را ویران کرد و دنیای کفر و استکبار و نقاق را شادمان.
اَین الباکون که بر این مصیبت، روز و شب باید گریست . . .
آیا چون حاج قاسم کسی مانده است؟ آیا یار و یاوری برای اسلام و نظام و رهبر مانند او دیده می شود؟ آیا مادری در گهواره فرزندی چون او را می پرورد؟
آجرک الله یا بقیه الله . . .
اعظم الله اجورنا و اجورکم یا یا صاحب الزمان . . .
برگرفته از فرمایشات مولای متقیان امیرمؤمنان امام علی علیه السلام در شهادت مالک اشتر . . .
التماس دعا معلمی مصطفی چهاردهم دیماه 1398
سزداز شهیذم انشاله انتقام خون تو را از ذشمنان خارجی امریکای جنایتکار واز ذشمنان داخلی که هم زمینه ساز حمله داعش به مجلس و هم زمینه ساز شهادت تو شدند میگیریم رسوایشان می کنیم مرگ بر دولت خائن جاسوس وپر از نفوذی که باعث شدند که امریکا چنین جسارت بزرگی بکند
سردار شهیدم همیشه زنده ای تا جان در بدن داریم یاد تو داریم دل همه ی ما برایت تنگ شده همه ی ما یتیم شدیم ای سردار میدونم صدامون میشنوی انتقام میگیریم شاگردهایت از کفتارهای بی صفت انتقام میگیرن........................ای سردار بزرگ همیشه در دل ما میمانی از طرف مردم ایران....................
آب زنید راه را..
شنیده ام به همین زودیها از راه میرسی و این بار که از راه برسی دیگر همین جا پیش ما میمانی. چقدر سفر سردار؟ گویی این بار دست تقدیر تو را در دیار ما ماندنی کرد. مهربانم؛ صدای پایت را از همین نزدیکیها میشنوم که با دامنی از تکه های پیکر مطهرت، خرامان خرامان، کوچه ها را در مینوردی. همسایه ها درهای خانه¬ها را گشوده¬اند و با اسپند و عود به استقبال تو می¬شتابند. بلبلکان صدا صاف میکنند و قناریها لابلای برگ درختان در کوچه باغهای این دیار، کنار یکدیگر جای پا محکم میکنند. گنجشکها ساز کوک میکنند و کنار پنجره ها برای خود و دوستانشان جا میگیرند. قاصدکهای دوست داشتنی نیز کم کم سروکله¬اشان پیدا میشود و مثل همیشه آرام ارام از راه میرسند. همه آماده اند..همه. آه...چقدر نبودی و چقدر دلهامان برایت تنگ شده است..اصلا کاش تقویمها با تو آغاز میشد..تو یادآور همه زیباییهایی؛ یادآور همه کسانی که دوستشان داشته ایم و داریم؛ یادآور همه محبوب¬ها و حبیب¬ها. تو پیامبر نفحات بهشت¬ای و شاید هم خود پاره¬ای از بهشت عدن.
تورا چه خوب نام نهاده¬اند؛ سردار دلها
مقدمت پیشاپیش مبارک
پس از آنکه «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا با واسطههای دیپلماتیک نخستین نامه خود به «آیتالله خامنهای» رهبر انقلاب را ارسال کرد و ایشان به این نامه توجهی نشان ندادند، روی میز «لئون پانتا» وزیر دفاع آمریکا کاغذ سادهای قرار گرفت که بر روی آن با آرم سپاه پاسداران و امضای سردار «قاسم سلیمانی»، نوشتهای با این مضمون مشاهده میشد: «اگر لازم باشد از این هم نزدیکتر خواهیم شد».
وقتی مردم خلوص در عملتان را ببینند، اینجوری پایتان می ایستند. سردار عزیز، بودنت دلگرمی بود و نبودنت مایه ی تقویت اراده ملت می شود. خدا میداند از دیروز حس ایام تاسوعا و عاشورا را داریم. دلتنگتیم
والحمد لله رب العالمین
انا لله و انا الیه راجعون
خدایا ما مصیبت مالک اشتر زمان، سردارِ سپهبد حاج قاسم سلیمانی را نزد تو به شمار می آوریم که شهادت او مصیبت دوران است . . .
خداوندش بیامرزد که چه خوب به عهد خود وفا نمود و دورانش را به پایان رسانید و چه زیبا به ملاقات پروردگار خویش شتافت.
خداوند جزای خیرش دهد، که بنیانِ مرصوص بود و مصداق اَشِّداءُ عَلَی الکُّفار رُحَماءُ بَینَکُم.
شهادتش جهان دوستان و مظلومان و آزادی خواهان را ویران کرد و دنیای کفر و استکبار و نقاق را شادمان.
اَین الباکون که بر این مصیبت، روز و شب باید گریست . . .
آیا چون حاج قاسم کسی مانده است؟ آیا یار و یاوری برای اسلام و نظام و رهبر مانند او دیده می شود؟ آیا مادری در گهواره فرزندی چون او را می پرورد؟
آجرک الله یا بقیه الله . . .
اعظم الله اجورنا و اجورکم یا یا صاحب الزمان . . .
برگرفته از فرمایشات مولای متقیان امیرمؤمنان امام علی علیه السلام در شهادت مالک اشتر . . .
التماس دعا معلمی مصطفی چهاردهم دیماه 1398
زبان قاصر از بیان خوبی های حاج قاسم است
خداحافظ یتیم نواز مدافعان حرم خداحافظ
شنیده ام به همین زودیها از راه میرسی و این بار که از راه برسی دیگر همین جا پیش ما میمانی. چقدر سفر سردار؟ گویی این بار دست تقدیر تو را در دیار ما ماندنی کرد. مهربانم؛ صدای پایت را از همین نزدیکیها میشنوم که با دامنی از تکه های پیکر مطهرت، خرامان خرامان، کوچه ها را در مینوردی. همسایه ها درهای خانه¬ها را گشوده¬اند و با اسپند و عود به استقبال تو می¬شتابند. بلبلکان صدا صاف میکنند و قناریها لابلای برگ درختان در کوچه باغهای این دیار، کنار یکدیگر جای پا محکم میکنند. گنجشکها ساز کوک میکنند و کنار پنجره ها برای خود و دوستانشان جا میگیرند. قاصدکهای دوست داشتنی نیز کم کم سروکله¬اشان پیدا میشود و مثل همیشه آرام ارام از راه میرسند. همه آماده اند..همه. آه...چقدر نبودی و چقدر دلهامان برایت تنگ شده است..اصلا کاش تقویمها با تو آغاز میشد..تو یادآور همه زیباییهایی؛ یادآور همه کسانی که دوستشان داشته ایم و داریم؛ یادآور همه محبوب¬ها و حبیب¬ها. تو پیامبر نفحات بهشت¬ای و شاید هم خود پاره¬ای از بهشت عدن.
تورا چه خوب نام نهاده¬اند؛ سردار دلها
مقدمت پیشاپیش مبارک
شهادت گوارای وجود سردار
آنکه به خاک افتاد ما بودیم نه تو