در حج تمتع رمی جمرات مستحبی نداریم. نقی نمی تواند برای کسی مثلا ارسطو در ایران رمی جمرات بکند. ثانیا فاصله زمانی آخرین رمی جمرات و اتمام مراسم حج و آمدن به ایران در سریع ترین حالت بیش از یک هفته حتی بیشتر طول می کشد چطور سر نقی که در رمی جمرات با سنگ زخمی شده هنوز پانسمان است. تازه جای پانسمان هم در سکانس ها جابجا می شود.
نکته دیگر در رمی جمرات به خانه شیطان سنگ نمی زنند. این جمله خانه شیطان چند بار تکرار شد.
ظاهرا این سریال مشاور مذهبی ندارد.
مسائل حقوقی بزرگترین حفره سریاله
زن شوهر دار ک نمیتونه ازدواج کنه
مگر حکم موت فرضی گرفته باشه
تو سریال ۳ روز بعد قرار بود فهیمه با رحمت عقد کنه
اگر حکم موت فرضی نداشته ک عقد نمیتونسته بکنه
اگه شوهر کسی 4 سال مفقودالاثر باشه میتونه طلاق بگیره
راد
۱۲:۳۳ ۱۲ فروردين ۱۳۹۹
عمر این سریال به پایان رسیده البته سال گذشته به پایان رسیده بود .خواستند کمی کشش بدهند تا .... این سریال کاملا آبکی هست و حرفی برای گفتن ندارد .وقت مردم و سیما را نباید برای این سریال بی محتوی ، حرام کرد .امیدوارم این گروه اول تکلیفش را با خودش روشن کند . آیا واقعا میخواهند برنامه ای شایسته یک ملت با فرهنگ بزرگ ایرانی و اسلامی بسازند ؟ یا وقتشان را هدر بدهند .وقت مردم را ، البته .
مهم اصل سریاله که واقعا تو این روز ها دلخوشی مردم شده و سادگی خانواده ها توش موج میزنه. اتفاقاتی که ممکن تو زندگی همه پیش بیاد. صدها بار از سریال هایی که همش تو یه خونه با تجملات فراوان هست بهتره.
یه سوتی دیگه در این سریال که بازم تو اصل ماجرا تغییر ایجاد نمیکنه هم پرواز بودن بهتاش با پدرش بود که در سکانسهای بعدی بهتاش میرسه و از فرودگاه در همون موقع میره استادیوم ولی پدرش ظاهراً دیرتر میرسه که با استقبال ارسطو مواجه میشه....
در مجموع خیلی قشنگه...
بهتاش تو فصل 3 پایتخت سرباز بود یعنی الان حداقل باید 24 سالش باشه اونوقت فهیمه میگه 22 ساله با بهبود ازدواج کرده. بهروز هم تو فصل پنج 4 ساله بود یعنی الان باید 6 ساله باشه نه ده یازده ساله.
نکته دیگر در رمی جمرات به خانه شیطان سنگ نمی زنند. این جمله خانه شیطان چند بار تکرار شد.
ظاهرا این سریال مشاور مذهبی ندارد.
الان نقش پسرش رو داره بازی میکنه
زن شوهر دار ک نمیتونه ازدواج کنه
مگر حکم موت فرضی گرفته باشه
تو سریال ۳ روز بعد قرار بود فهیمه با رحمت عقد کنه
اگر حکم موت فرضی نداشته ک عقد نمیتونسته بکنه
یه سوتی دیگه در این سریال که بازم تو اصل ماجرا تغییر ایجاد نمیکنه هم پرواز بودن بهتاش با پدرش بود که در سکانسهای بعدی بهتاش میرسه و از فرودگاه در همون موقع میره استادیوم ولی پدرش ظاهراً دیرتر میرسه که با استقبال ارسطو مواجه میشه....
در مجموع خیلی قشنگه...