سلام دقیقا علت اصلی که من دو سه ساله تصمیم طلاق دارم و الان رابطه مون تبدیل به عشق یک طرفه شده و دارم عزمم رو جزم میکنم بتونم از همسر شکاک و مثل بازجوم طلاق بگیرم. موقع رابطه هم فکر میکنم با یک جسم بیجان رابطه دارم . این قدر به رابطمون لطمه زده و هرچی هم که باهاش صحبت میکنم بیشتر بهم ظنین میشه که حتما با کسی رابطه ی مخفیانه دارم ولی پنهان و توجیه میکنم!
چرا جدا نمیشی؟چرا واقعا بعضیا ی رابطه ی اشتباه رو تا اخر ادامه میدن؟مگ چقد میخایم زندگی کنیم ک این همه حرص و جوش بخوریم؟برو طلاق بگیر خاهر تا پای ی بچه تو زندگیت باز نشده و بدبخت نشدی
عباس
۱۳:۳۹ ۲۵ فروردين ۱۳۹۹
کنترل گری زنان عامل قسمت اعظم طلاقها است .زنانی که خلق همسرانشان را با کنترل گری تنگ می کنند موجب وازدگی همسران وایجادحس عدم علاقه در همسرانشان می شوند که درنهایت به طلاق ختم می شود.
نسترن اینقد آزادی منو محدووووووووووود نکن. من میخام برا خودم زندگی کنم مطمئن باش حواسم به تو و خونوادت و همه ی نیازهات هست. تو همیشه میترسی که من بی توجهی کنم ولی اینطور نیست به من اطمینان کن و بذار کارهایی که دلم میخواد رو بکنم تو داری منو از زندگی متاهلی خسته میکینی
سلام
فردی که بی دلیل بخواهد همسرش را کنترل کند کاملا ابلهانه هست هم خودش را آزار می دهد و هم دیگران را .امیدوارم هیچ کس اینگونه نباشد ولی همه ما می دانیم کنترل از زمانی شروع می شود که رفتار ناپسند و ناشایستی از همسرمان می بینیم آنجاست که دروازه شک و تردید باز می شود و ابتدا با توجیه رفتارها مواجه می شویم و به مرور حتی با بی توجهی و سعی در جهت بهبود رفتار و عملکرد نظاره گر عمیق تر شدن روابط و به جای باریک کشیده شدن روابط نادرست را مشاهده خواهیم نمود که انتهای آن طلاق، افسردگی،بدبینی بچه ها و.....می شود.
بیشتر عشقای این زمونه پشت دوست دارماش نوشته ساخت چین....اون رابطه ای که نخواد بمونه با چک و کنترل و حتی صحبتم نمیمونه ...چون این به ذات و فطرت آدم برمیگرده ...کسی که عشق براش حکم بستنی تو تابستونو داره هر روز یه مدلشو هوس میکنه با این چیزا نمیشه نگهش داشت....عشق مقدسه هر قلبی نمیتونه نگهش داره.
فردی که بی دلیل بخواهد همسرش را کنترل کند کاملا ابلهانه هست هم خودش را آزار می دهد و هم دیگران را .امیدوارم هیچ کس اینگونه نباشد ولی همه ما می دانیم کنترل از زمانی شروع می شود که رفتار ناپسند و ناشایستی از همسرمان می بینیم آنجاست که دروازه شک و تردید باز می شود و ابتدا با توجیه رفتارها مواجه می شویم و به مرور حتی با بی توجهی و سعی در جهت بهبود رفتار و عملکرد نظاره گر عمیق تر شدن روابط و به جای باریک کشیده شدن روابط نادرست را مشاهده خواهیم نمود که انتهای آن طلاق، افسردگی،بدبینی بچه ها و.....می شود.