من یک پدرم. دخترم اگه این کارو میکرد جای اینکه بزنمش بکشمش. مینشستم فکر میکردم. که کجای کار لنگیده کجا بهش محبت نکردم که دخترم محبت واز پسره غریبه میخواد محبت و خارج از خونه میگرده دنبالش جای اون دختر بیگناه خودمو توبیخ میکردم. که چرا باید آنقدر سخت بگیرم که گل باغ زندگیم ازم فراری بشه. الان من 35سالمه. دخترم 10سالشه. خیلی زود ازدواج کردم. دخترم بیشتر از مادرش با من درد و دل میکنه. البته با مادرش رفیق. ولی با من بیشتر از دیشب دارم گریه میکنم برای رومینایی که دیگه رنگ فردا و فرداهارو نمیبینه اونم فقط بخاطر انتقام و خشم کورکورانه پدر
شماهیچ کدومتونم جای رومینا نبودین پس شایدرومیناهم حق داشته که فرارکنه
ناشناس
۲۳:۵۱ ۰۸ خرداد ۱۳۹۹
بابای من هم خیلی حالت روانی داره متاسفانه و هنوز صداش تو گوشمه که واسه هر چیز کوچیکی به من و خواهرام میگفت خدا انشاا... بکشتتون.
من نمیدونم چرا به آدمایی که حالت روانی دارن اجازه ازدواج میدن.
از کوچیکی ازش بدم میومد ولی خوشبختانه ازدواج کردمو ازش راحت شدم. یه روز دوسمون داشتو ده روز آرزوی مرگ واسمون میکرد
حکمی که دادی میخواستیم اجرا کنیم اما غلط املایی زیادی داشت منصرف شدیم. متاسفم اول برید املا یاد بگیرید تا بتونید نظر بدید و حکم هم بدید.
ناشناس
۲۳:۲۳ ۰۸ خرداد ۱۳۹۹
هیچ معنی ندارد که دختر سیزده ساله از منزل پدر فرار کند و به غریبه رجوع کند و بی بند و باری کند . همین الان هم در ایران اسلامی ، دختر های همسن و سال این دختر که در شبکه های اجتماعی "ول" تشریف دارند کم نیستند . این قتل ها آژیر خطر را در ایران به صدا در آورده و باید هر چه سریع تر ، اینستاگرام هم فیلتر بشود .
بچه مدرسه ای 13 ساله باید سرش در کتاب و مشق و دفتر باشد نه اینکه در شبکه های اجتماعی دوست یابی کند و بساط خرابکاری به راه بیندازد و آبروی خود و خانواده اش را خدشه دار کند .
من نمیدونم چرا به آدمایی که حالت روانی دارن اجازه ازدواج میدن.
از کوچیکی ازش بدم میومد ولی خوشبختانه ازدواج کردمو ازش راحت شدم. یه روز دوسمون داشتو ده روز آرزوی مرگ واسمون میکرد