باسلام. افسربازنسسته وجانبازنیروهای مسلح هستم دارای بیماری صعبالعلاج سرطان چندسالی است گرفتارفردی کلاه برداررمبن خوارو هتاک شده ام نمیدانم چکارکنم ازطزیق دادگاه مرندشکایت کردم رسیدگی نشد آزوی پرنت دارم صدایش را ضبط کرده ام رسیدگی نمبکنندابرویم را برده منو به دادگاه انداخته به خاطرمنافع شخصی خودش در دادگاه تبریزشهیدقاطمی شعبه ۲۲محکوم شده الان بمن مزاهم شده که بیابگوکه من اشتباه کرده ام و از من میخواهدکه عمل خلاف به نفع او انجام بدهم و منوتهدید میکند چکارکنم لطفا رسیدگی فرمایید.
یا سلام بنده ی پرونده شعبه چهل داشتم که در حقم ظلم شد خواهش برام وقت ملاقات بدین با مدارک بیام خدمتتون تا ثابت کنم
غلام علیپور
۲۳:۱۷ ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
بیش از یک سال است از همسرم بخاطر رابطه مشروع ختی زنا شکایت کردم ولی بخاطر پارتی و ولی که برادران همسرم بعنوان رشوه میدهند کلا به شکایتهای من ترتیب اثر نمیدهند در طول یک سال پرنتی مخابراتی ایشان را که قرار بود به من تحویل دهند کلا به من نشان ندادند وپرنتی حساب بانکی همسرم که واریزی از طرف افرادی که رابطه داشتند واریز کرده بودند وواضح بود کلا دستور پرینت حسابهای بانکی را ندادند ولی من از رییس دادگستری مرند به سختی گرفتم و همه این افراد را که با نام و شماره تماس در شکایت عنوان کرده بودم پول واریز کرده آمد وحتی در نبود من به خانه نیز آورده وخودم با یکی از آنها که در تلفن همراه صحبت میکرد نزدیک به ۲۰دفبفه گوش دادم و۵تا شاهد هم برای اعمال کثیف همسرم دارم که به دادگاه نخواستم واز افرادی که شکایت کردم حتی به کلانتری هم نخواستند وپرویی هم میکنند به خاطر ضعف قانون در این مورد وهر روزخدا همسرم به من فشهای نامناسب وانخام وافترا میزند ولی تا امروز در هیچ دادگاهی به دادگاه نیامدند ولی رای به نفع آنها صادر شده بدون آنکه در دادگاه حاضر شوند و به من تا امروز هزار تهمت و اتهام زدند
با عرض دوباره امروز جناب دادستان آقایی خلیل اللهی فقط این یک کلمه می تونم بگم چون حرف گفتن جا نمانده اون هم مطمعن باشین امروز اربعین حسینی نع قسم میدم فقط شودنی به شما می رسانم چون کاره اینها آخر رساندم رو کردم کل محله بنام یک بیمار به مردم تحویل دادن اون وضعی که سرم بی خبر آمده بود خودم هم اصلان خبر نداشتم من حرف قاعم ندارم عکس گذاشتم انستا چه وضعی آخ بلد نیستم بفرستم سه ماه قبل دوماه قبل امروز اینها هرطور علکی مامور مامور دادسرا معاون دادستان که عکس برداری هم کردم یکی زد گوشی افتاد شکست الان هم شکسته اینها در هفت سال عمر یک مرد پیش مردم همه باارزش ناموس مردم با چشم ناموس خودم همه هم محله می دانن فقط اینها یک تبلیغات برداشتن منو بعد چور خراب کردن آمدن تمام دوست آشنا فامیل هر کس دور کردن تا من دستم بسته بشه ۲۲ سال مغازه ام محله همه ناراحت که این برادر نان دادی نزاشتی خیابان ها وعل بگرده داد می زنه من این کاره این می سوزه تورا میره گفتم صلاح این برم همسایه ها بعداز ظهر بود ۱۱۰ علام کردم همه دیدن می خوام کاش آخر باشه واضح بگم به اربعین حسینی یک ساعت نع خوابیدم می خواستم به خوام دیوار جوری زد بلند شودم چون خفه می شودم دیروز دو دقیقه رفتم جلوی کوجه آمدم امروز نشستن تا برم اینها حدعقل اون وسایل ها که سوپر مارکت می داند چند ماه خانواده می فرستم دلستر آمده بدون پلمب بیسگوت آمده جایی سوزن ماست آمده رویش جایی سوزن خجالت می گشم بگم علائم جی بود اینها خیلی زرنگ کردن دورست تا فهمیدم دیدم هرجی نرمال آمده ولی چون هم اخلاق می دانن چیزی گفتم قبول نکردن می کنم کوشی یک بار پاسگاه بعصی برنامه ها باز مونده بود واتساب اس م س که زده بودن پاک کرده بودن الان که بعصی چیزها کوشی من هست اینها بدانن من بیست دقیقه مطمعن باشن جایی هستم تا اینها اونها را بردارن چناب دادستان یک بار هم عرض کردم مثله مزاحم من خیلی نمی شود حطا من یک بار پدرم گفتم پسرت بگو چریان دادستان می داند بس کنین آبرو هر چی منو گرفتین الان که بدن کمی خودش آمده گذاشتم انترنت مردم مات موندن اینها شب روز ندارن یعنی شکست خداوند داده فقط می خوان کاری که شروع کردن پایان با من تمام کنن این دنیا یکی که یک نفر ندارد بگه یک قرص برام بگیر بیار ریس بزرگ آذربایجان واقعن من انتطار وظیفه نیست ولی می شه بگم یک کمک می تونین بکنین اگر من خبر نمی داشتم زرنگی نبود یک روز می افتادم عکس ببینی می دانین واقعن یک نقش بزرگی روی من کار رفته بود ازم حرفهایی زده شوده واقعن جایی تعصف اینها خانواده من نمی شون نمی دانم چون پدرم دستش با مدارک می آمد من دید زود قائم کرد اینها هم بدبخت کردن هم می خواهن روی سرم بندازن فعلن هم از وجودم خبر ندارم اون چی که برادر برایم تدارک دیده گفتم تا گی خانه هستم گفتن شش سال می شود گفتم دل داری یک روز بمانی گفتن یک ساعت هم نمی تونم واقعی گفت هرجی قاطی جناب عالی بچه بزرگ می کنین به خاطره اون بچه هایت منو یک شهرونده بی کس حساب بکن چون من بیرون نمی روم همون شخص ها که منو خانه نشین کردن الان هم میگن خانه نمان افسرده می شوی چون امروز این کاره اینها میاد بعدن فهمیدم با دست عزیز ترین دوست جان می خواستم می داد با دست او کلنگ هم دست کاری ها شوده والله ای کاش یکی بفرستی از قدیمی ها منو ببین من گی بودم کی کردن فقط من اون می بینم خداوند چشم های اینها را بسته هی عزاب صورت میگم خداوند همیشه صراع نمیاد یک بار میاد همیشه دست هایم بالا هست اون بجه ای که بزرگ می کنین گناه اون بجه چی ولی اصلان پدرم مادرش زود فوت کرده قسم دادم پدر ابن پسرت وعل کن هر چی تورا به روح اون جوان مادرت بگو باز من نوکرتم ولی مغزش شتشو کردن اصلان چی بگم می دانم جناب دادستان داستان طعریف می کنم بعداز شما نع بزرگ دارم همه را دور کردن تنها امیدم شما هستی روح پاک امام حسین اگر واقعن احساس می کنین شاید گناه کار نیستم یک دستی بندازین به قرآن یک مورجه بجه پا بزاره صدا می کنم نان بده ببره بجه هایش یک بردار برای مال که اون همه گذاشت کردم بس نیست چرا دست نمی گشی کل همه میدانن خودش اجاره نامه همان مغازه نوشته فقط روزی دادم دشمن شوده چاگو زده شیشه نوشیدنی داده دارو داده چون می دانن بمیرم خانواده ضررم نمیاد کرده دیده صبر تمام فاش کردم هر اسمی چسباندن فقط عکس نمی تونم بفرستم چند ماه جند مدل شودم حاجی من به بالای خیلی اعتقاد دارم موردن رفتم بلند کرده شش سال نظره پیش امام حسین هم شرمنده ام پدر هم مال هرچقدر بگی داره میگم امضا بدم من چیزی نمی خوام چانم آبرویم یک جایی سرم گرم کنم بس نمی زاره همه هم نمی دانم جرا می ترسن سه بار ورشکست شوده آیا اون حق مت نداریم یک کلمه حرف نزدیم انصاف بالای سره هم باید دید میگن با خدا باش پادشاهی کن چرا این طور کسی که محله راه رفتم نگاه مب کردن زیاد مزاحم نمی شم بقی خودت و خدایت ممنون خداوند همیشه سربلند هر کجا باشین
درخواست ملاقات حضوری با ریاست محترم دادگستری جناب آقای خلیل اللهی رو دارم لطفا عنایت فرمایید . سپاس
درخواست ملاقات حضوری با ریاست محترم دادگستری جناب آقای خلیل اللهی رو دارم لطفا عنایت فرمایید . سپاس