یاامام رضاچی بگم ازاین حال جهنمم یاامام رضادارم میفتم ته چاه دستمومحکم تربگیریاامام رضااشک چشمام تموم شده ازبس که برای اتفاق هایی که نیفتاده اشک ریختم یاامام رضامن پیش مرگ خانواده ام بشم خودت میدونی که طاقت ندارم
یا امام رضا تورو به خدات تورو به جون هر کس دوست داری شفای همه ی مریضا رو بده ی گوشه ای از نظرت به بیمار من بده آرزو داره
مخلص منصور
۱۱:۲۷ ۱۳ تير ۱۳۹۹
آقا، آقای بزرگوار، حشمت اله رحیمی، تبعه افغانستان، ساکن آلمان (آنزمان) یادتون هست ؟ طفل شیرخوارش "سبحان" را که دو سه سالی بیش نداشت و دکترها در آلمان جوابش کرده بودند. با بیماری بسیار نادر خونی بدنیا آمده بود. و تمام بود.تمام.
حشمت چاره کار را در قلبش میدانست. از آلمان سبحان را برداشت آورد، مستقیماً به پابوس حضرتعالی. سبحان حالا ماشاالله مردی شده. بالای ۱۹۰سانت قد. سی وچندساله. سالم، سرحال، مهندسی هوافضا از آمریکا. نامدار در صنعت هوافضا وناسا. اگرچه دست حشمت هشت سالیست از دنیا کوتاه شده. شاید چاره کار خودش هم که در ۵۸ سالگی دست دنیا از وجود ارزشمند و با برکتش بدلیل سرطان مغز در مک کینی تگزاس کوتاه شد , هم به پابوسی شما مشرف شدن بود. اما هیهات اگر حشمت هرگز در زندگی در قید خودش و حیات خودش میبود....یادتون هست آقا ؟ تمامی لابراتوارها، دانشمندان و پزشکان آلمان هفته بعد و تا الآن .... در کفِش بودند و در کف ماندند که چه شد ؟ چرا، چجوری .....چرا این طفل، سبحان هیچ علامتی از هیچ بیماری ای در بدنش نیست. چجوری به یکباره آن همه دلهره و تلاش به بی نیازی این طفل به سیستمهای دارویی و پزشکی آلمان رسید؟ .... سبحان الله، ....سبحان رحیمی. یادتون هست آقا ؟ این حقیر، منصور، متخلص به : مخلص منصور، کسی که حشمت را در ناکجاآبادِ تگزاس با دستان خودش شست، همراه اسد برادر حشمت و آقای عظیم پور. دوست و برادر که چه عرض کنم آقا، خودت میدونی حشمت برای من امام بود. به آبروی خودت ، و آبروی حشمت....که میدانی و میدانم که نزد خدا آبرو دارد.....خودم هیچ ، در این تاریک شب فرزندم مهدی را که به اسم هم اسمش همیشه سپرده بوده ام بدست پرقدرتت میسپارم.
از دور سلامت میکنم،آقا و مولای من.چقدر خوبه سایه اتون برسرمونه،چقدر خوبه آدم مولا و آقا و بزرگتر داشته باشه،برای مردممون دعا کن،برای دنیا دعا کن،حالمون خوب نیست گر تو نظر کنی دل ما مثل کبوترای حرمت پر میزنن.برای فرج دعا کن امام زمان شمارو دوست داره شما دعا کنی فرج میشه.دوستت دارم امام دوست داشتنی من.
سلام آقای خوبی ها تولدت مبارک
یه نگاهی به ما هم بکن آقا جان حاجت ما رو هم بده
مریضی از کشور دور بشه
فساد از بین بره
امام زمان هر چه زودتر دعا کن یا امام رضا که ظهور کنه
خسته شدیم
سلام اقا جان ... تولدتون مبارک ... چند سالی میشه دعوتم نکردی بیام پا بوسیت ... خودت میدونی چقد سختی کشیدم خودت میدونی چقد تنهایی کشیدم چقد خفت و خواری کشیدم اتفاقی تو زندگیم افتاد که بدجور داغونم کرد ... خیلی بهم ظلم شد کارایی کردم که خیلی پشیمونم خودمم کم مقصر نبودم ): .... کمکم کن امام رضا کمکم کن نزار جلو کسایی که لهم کردن کم بیارم ... کمکم کن به حاجتم برسم خودت میدونی چه هدفایی تو دلم دارم کمکم کن ... به امید روزی که خوشحال از رسیدن به ارزوم بیام پا بوسیت منو از یادتون نره امام خوبم یه عالمه قلب ❤
آقا امام رضا از شما کمک میخام،چیزی که پیش شما ارزان و برای من ارزشمنده از شما طلب میکنم،به علم و دانش شما نیازمندم،کمکم کنید این دانش رو تکمیل کنم.
قدرت از خویش نداشتم جز به قسم
قسم شکستم،پشیمانم به قدرت همان قسم
قسم تان میدهم به صاحب قسم
که دیگر نشکنم به هیچ هیاهویی،قسم
ضامنم شو به حرمت صاحب همان قسم.
یادته چند سال پیش اومدم پیشت یه چیزی ازت خواستن؟؟؟؟
امروز داره براورده میشه تو روز تولدت ....
تو خیلی خوبیییییی....
تولدتون مبارک باشه آقا.
حشمت چاره کار را در قلبش میدانست. از آلمان سبحان را برداشت آورد، مستقیماً به پابوس حضرتعالی. سبحان حالا ماشاالله مردی شده. بالای ۱۹۰سانت قد. سی وچندساله. سالم، سرحال، مهندسی هوافضا از آمریکا. نامدار در صنعت هوافضا وناسا. اگرچه دست حشمت هشت سالیست از دنیا کوتاه شده. شاید چاره کار خودش هم که در ۵۸ سالگی دست دنیا از وجود ارزشمند و با برکتش بدلیل سرطان مغز در مک کینی تگزاس کوتاه شد , هم به پابوسی شما مشرف شدن بود. اما هیهات اگر حشمت هرگز در زندگی در قید خودش و حیات خودش میبود....یادتون هست آقا ؟ تمامی لابراتوارها، دانشمندان و پزشکان آلمان هفته بعد و تا الآن .... در کفِش بودند و در کف ماندند که چه شد ؟ چرا، چجوری .....چرا این طفل، سبحان هیچ علامتی از هیچ بیماری ای در بدنش نیست. چجوری به یکباره آن همه دلهره و تلاش به بی نیازی این طفل به سیستمهای دارویی و پزشکی آلمان رسید؟ .... سبحان الله، ....سبحان رحیمی. یادتون هست آقا ؟ این حقیر، منصور، متخلص به : مخلص منصور، کسی که حشمت را در ناکجاآبادِ تگزاس با دستان خودش شست، همراه اسد برادر حشمت و آقای عظیم پور. دوست و برادر که چه عرض کنم آقا، خودت میدونی حشمت برای من امام بود. به آبروی خودت ، و آبروی حشمت....که میدانی و میدانم که نزد خدا آبرو دارد.....خودم هیچ ، در این تاریک شب فرزندم مهدی را که به اسم هم اسمش همیشه سپرده بوده ام بدست پرقدرتت میسپارم.
تولدتان مبارک اقا
یه نگاهی به ما هم بکن آقا جان حاجت ما رو هم بده
مریضی از کشور دور بشه
فساد از بین بره
امام زمان هر چه زودتر دعا کن یا امام رضا که ظهور کنه
خسته شدیم
آقا دلمون برات تنگ برات
قدرت از خویش نداشتم جز به قسم
قسم شکستم،پشیمانم به قدرت همان قسم
قسم تان میدهم به صاحب قسم
که دیگر نشکنم به هیچ هیاهویی،قسم
ضامنم شو به حرمت صاحب همان قسم.