عدم وجود امید به استقلال مالی و ناکامی های مداوم در برنامه ریزی برای هرچیز و عدم وجود ثبات در کلیه زمینه های زندگی به نحوی ریسک پذیرش مسئولیت زندگی مشترک را بالابرده که جوانان بجای ازدواج از راه های کم خطر تر (از دیدگاه خودشان) مسائل خود را حل و فصل می کنند.
مسئولین محترم که به جوانان و خانوادهها توصیه میکنند که افراد بدون صرف هزینه اضافه وارد زندگی مشترک شوند گویا از واقعیت های سطح جامعه خبر ندارند. اساسا جوانی که شغل ندارد چگونه وارد زندگی بشود و هزینه های سرم سام آور زندگی را تأمین کند در این اوضاعی که گرانی بیداد میکند؟. فرضا که جوانان عروسی و مراسم و . . . حذف کنند و کلاعروسی نگیرند ok. آیا آن جوان نباید اجاره خانه بدهد؟ آیا قدرت تأمین یه نون پنیر خالی برای سیر کردن شکم زن و بچه را نباید داشته باشد؟ یا اینکه به زن و بچه بگوید بروند منزل پدر خودشان شام و نهار و صبحانه بخورند و سرماه هم هزینه کرایه خانه را پدر شوهر بدهد؟ وقتی آن جوان شغل ندارد همینطوری عشقی و بی حساب و کتاب دست دختر مردم را بگیرد و وارد زندگی بشود؟
اول این که یه شغلی که بتونم باهاش مخارج زندگیمو تامین کنم ندارم(بیکاری)
دوم (گرونی کالاهای اساسی و اجاره خونه )
سوم (واقعا دختر خانوم ها سخت گیر شدن یکم پسر ها رو درک کنید )
مهم ترین دلایل اینا هستند ب نظرم.