یک بار داخل اتاق روستایمان را داشتم برای بنایی میکندیم یک کوزه خیلی کوچک پیدا کردیم که تو سوراخ درش یک تیکه پنبه قرار داشت. وقتی دستم گرفتم نسبت به اندازهش سنگین بود. تکونش دادم صدای سکه از داخلش شنیده میشد. قلبم میزد. دل نداشتم درش رو بر دارم. با ترس و لرز پنبه رو برداشتم و سکه ها رو خالی کردم 10 تا سکه بود ولی از شانس ما طلا نبود سکه های چکشی قاجار بود که میگفتن ارزشی نداره. بعدها فهمیدیم این کوزه در واقع قلک جد بزرگمان بود که در در خانه تو زمین مخفی کرده بود و بعد از فوتش کسی هم پیداش نکرد ولی حرفش بود.
اینم یمنی های متدین اسلام ناب برای اینکه حفظ اثار تاریخی کنه حتما یهودیها اونو خریدن بعد ایران بدبخت باید بره پولاش و خرج کنه سابفه تاریخی و .... اونا رو نجات بده
معلوم نیست مال کجایی....