اگه ما زنها میخوایم از زندگی لذت ببریم باید مثل مردها عمل کنیم...با عقل مون زندگی کنیم نه با احساساتمون ....البته ک کار بسیار سختیه....اما تو این دنیا اگه با احساسات پیش بری بنظر من میبازی
سلام من حدود سی ساله با همسرم زندگی میکنم من با تمام کاراش کنار اومدم واین آخرا ورشکسته شد من تمام مشکلاتشو حل کردم ترکش دادم خونه خریدم و اونو بچه هامو پناه دادن همه جوره حمایتش کردم و عابروما حفظ کردم یه دخترو یه پسر دارم داماد دارم و جدیدا دارم نوه دار میشم اما روز به روز از من متنفر تر میشه و فاصله امون بیشتر گاهی در شبانه روز یک جمله هم بهم نمیگیم بود و نبود من واسه اش فرقی نداره و همیشه میگه اگه ناراحتی از من جدا شو من اینو فهمیدم که مردی که اهل زندگی و مسولیت پذیری نباشه نمیتونه تغییر کنه
سلام خسته نباشید شوهر من هیچ اهمیتی بهم نمیده اصلا دوسم نداره دوتا بچه دارم ولی همش بخاطر اونا تحمل میکنم همسرم کن ازکارمیادمیخوابه سه ساعت بعد که بیدار میشه باز میگه مگه خوابیدم شبها جدا میخوابه اصلا تمایلی نداره به اینکه همسرش ناراحته یا گریه هم کنم روسو برمیگردونه به اونیکی سمت وکاملا کم اهمیت شدم میخوام ازاین زندگی راحت بشم هزار بار باهاش صحبت کردم ولی اصلا انگار نه انگاروقعا ادامه زندگی برام خیلی سخته بخاطر بچه ها میسوزم ومیسازم لعنت به این زندگی که هیچ عشقی نداره
اینکه مردان بخوانند بود ولی مطالبش کاملا طرفداری از مردان بود یعنی مرد هر کاری انجام بدهد خانم واکنشی جز محبت نداشته باشد با دل شکسته و ترمیم نشده چه توقعی دارید. با همین حرفها مردها رو حق دار به انجام هر کاری میکنید.