روز و شب
لحظه به لحظه
همگی منتظریم ...
تا که کِی درج شود،
نظراتِ ما در yjc ؟
چشم بر گوشیِ خود دوخته ایم ...!
لحظه ها می گذرند ،
خبری نیست که نیست ... !!!
ناگهان ،
بانگ خوشحالی و هوررررااااا به هوا می خیزد ...!
من بسی خوشحالم !
نظرم درج شده ... !!!
روز و شب
لحظه به لحظه
همگی منتظریم ...
تا که کِی درج شود،
نظراتِ ما در yjc ؟
چشم بر گوشیِ خود دوخته ایم ...!
لحظه ها می گذرند ،
خبری نیست که نیست ... !!!
خدایا شکرت که از این دنیا بی بهره نموندیم و حداقل "صندلی انتظار" به ما رسید!!!
گاهی انتظار توی صف روغن سرخ کردنی، گاهی هم چشم انتظار برای درج شدن نظراتمان در باشگاه خبرنگاران جوان !!!
حالا همش میگن دانشجو مقصره، اون استادی که میاد یه کتاب انگلیسی رو ۲۰ صفحه ۲۰ صفحه بین دانشجوها پخش میکنه تا ترجمه اش کنند، این اصلاً جزو موارد تقلب محسوب نمیشود آیا؟؟؟؟!!!!
استاد بیش از دانشجو باید تاوان تقلب را بپردازد کم کاری بی توجهی و عدم وجدان کاری استاد زمینه تخلف دانشجو را فراهم میکند ضمنا باید بررسی شود شاید رساله خود استاد هم تقلبی باشد
سلام
چگونه استاد، تاوان تقلب را می پردازد؟
با ارتقای درجه و افزایش حقوق ؟!!!!!!!!!
ناشناس
۱۳:۱۰ ۰۸ فروردين ۱۴۰۰
وقتی استادی در طول یک ترم، علاوه بر پایان نامه و درس و سایر موارد، از دانشجو می خواهد که چندین مقاله ی غیر مرتبط با درس هم بنویسد، مطمئناً خودش آگاه هست که انجام این کارها از عهده یک دانشجو بر نمی آید، و شاید هم اصلاً این همه سهل انگاری در تدریس و بار گذاشتن روی دوش دانشجو، در واقع به صورت غیرمستقیم می خواهد به دانشجو بگوید که تو به تنهایی نمیتونی این کارها رو انجام بدهی و باید پایان نامه و مقالات رو بدی برات بنویسن!!!
ناشناس
۱۲:۳۹ ۰۸ فروردين ۱۴۰۰
استاد بیش از دانشجو باید تاوان تقلب را بپردازد کم کاری بی توجهی و عدم وجدان کاری استاد زمینه تخلف دانشجو را فراهم میکند ضمنا باید بررسی شود شاید رساله خود استاد هم تقلبی باشد
نمیدونم چرا هرچیزی که به "پول" آغشته میشه، فاسد میشه؟؟؟!!!
یه نمونه اش همین "علم" با این همه شکوه و زیبایی، وقتی اسمش با پول پیوند میخوره، تبدیل میشه به وسیله ای برای افزایش امتیاز و حقوق یه عده و رنج و زحمت و ناامیدی یه عده دیگه!!!!
در دنیای علم، به غیر از تبخیر و ذوب و ...، تبدیل حالت های دیگری هم داریم:
تبدیل درس نظری به پروژه عملی !
تبدیل پروژه عملی به مقاله علمی !
تبدیل مقاله علمی به ارتقای درجه استادان !
تبدیل ارتقای درجه استادان به افزایش حقوق استادان !
خداییش پایان نامه ای که حتی خود استاد هم حوصله نداره یه بار روزنامه وار بخونش، چه فایده ای داره که بخواد براش زحمت بکشیم؟؟
برای علم و دانش ارزش زیادی قائلم ولی وقتی میدونم نفر اول و آخری که پایان نامه ی منو میخونه فقط خودم هستم، و همچنین وقتی میدونم پایان نامه من هیچ دردی از جامعه رو درمان نمیکنه و قراره فقط بنویسمش تا در کتاب خونه دانشگاه بایگانی بشه، واقعاً چرا باید خودم رو به آب و آتیش بزنم؟؟؟
این حرف ها حرف یه دانشجوی تنبل نیست؛ بلکه شدیداً برای خودم متاسفم که چقدر درس و گزارش کار و مقاله و پایان نامه رو جدی گرفتم و چقدر زحمت کشیدم اما الان میبینم که مطلقاً به هیچ دردم نخورد. خیلی از دوستان من که از زیر زحمت درس و مقاله و پایان نامه شونه خالی کردند و مشقاشون رو از روی دست دیگران نوشتند، الان خیلی موفق ترند.
لحظه به لحظه
همگی منتظریم ...
تا که کِی درج شود،
نظراتِ ما در yjc ؟
چشم بر گوشیِ خود دوخته ایم ...!
لحظه ها می گذرند ،
خبری نیست که نیست ... !!!
ناگهان ،
بانگ خوشحالی و هوررررااااا به هوا می خیزد ...!
من بسی خوشحالم !
نظرم درج شده ... !!!
لحظه به لحظه
همگی منتظریم ...
تا که کِی درج شود،
نظراتِ ما در yjc ؟
چشم بر گوشیِ خود دوخته ایم ...!
لحظه ها می گذرند ،
خبری نیست که نیست ... !!!
گاهی انتظار توی صف روغن سرخ کردنی، گاهی هم چشم انتظار برای درج شدن نظراتمان در باشگاه خبرنگاران جوان !!!
چگونه استاد، تاوان تقلب را می پردازد؟
با ارتقای درجه و افزایش حقوق ؟!!!!!!!!!
یه نمونه اش همین "علم" با این همه شکوه و زیبایی، وقتی اسمش با پول پیوند میخوره، تبدیل میشه به وسیله ای برای افزایش امتیاز و حقوق یه عده و رنج و زحمت و ناامیدی یه عده دیگه!!!!
تبدیل درس نظری به پروژه عملی !
تبدیل پروژه عملی به مقاله علمی !
تبدیل مقاله علمی به ارتقای درجه استادان !
تبدیل ارتقای درجه استادان به افزایش حقوق استادان !
پروژه ی عملی برای درس های تئوری !!!
عمرِ خود را به پای آن سوخته ایم !
گر نیک نظر کنی، کلاهی است گشاد !
کآن را به قدِ قامتِ خود دوخته ایم !
هم صاحب مدرک و مقالاتی چند !
علمی و مقاله ای که از بابت آن !
ما را یک نان بربری هم ندهند !
برای علم و دانش ارزش زیادی قائلم ولی وقتی میدونم نفر اول و آخری که پایان نامه ی منو میخونه فقط خودم هستم، و همچنین وقتی میدونم پایان نامه من هیچ دردی از جامعه رو درمان نمیکنه و قراره فقط بنویسمش تا در کتاب خونه دانشگاه بایگانی بشه، واقعاً چرا باید خودم رو به آب و آتیش بزنم؟؟؟
این حرف ها حرف یه دانشجوی تنبل نیست؛ بلکه شدیداً برای خودم متاسفم که چقدر درس و گزارش کار و مقاله و پایان نامه رو جدی گرفتم و چقدر زحمت کشیدم اما الان میبینم که مطلقاً به هیچ دردم نخورد. خیلی از دوستان من که از زیر زحمت درس و مقاله و پایان نامه شونه خالی کردند و مشقاشون رو از روی دست دیگران نوشتند، الان خیلی موفق ترند.