در سال اشتباه نکنم آخر ۱۳۶۰ بود هواپیماهای کشور بعثی صهیونیستی عراق مهدکودک را در شه ایلام غرب بمباران و بیش از ۵۰ کودک معصوم و مظلوم به درجه رفیع شهادت نائل شدند روز بود صدها انسان مظلوم که غیر نظامی بودن در اثر بمب باران شهید شدن من با چشمان خودم مظلومیت و معصومیت ملت بی گناه که غیر نظامی بودن دیدم هیچ کشوری از ملت شجاع و خانواده بزرگوار شهدای عزیز حمایت نکرد در سایر شهرها مانند اسلام آباد غرب و استان کرمانشاه و خوزستان وایلام خصوصا در حمله منافقین چه مصیبتی بود عین دشت کربلا و روز عاشورا آخرش چه شد این وضعیت ملت شجاع و سخاوتمند یارانه آیا ملت ما مستحق صدقه است؟
احسنت...پدر من هم 55 سال پيش همين كار رو واسه داداش بزرگم انجام داده بود در حاليكه مسافت 75 كيلومتري رو با دوچرخه ركاب ميزد تاخودش رو براي تدريس به روستا برساند گرفتار باران شديد شد و داداشم كه درآن زمان 4 سال بيشتر نداشت وجلوي پدرم روي ميل دوچرخه سوار بود داشت خيس ميشدكه پدرم لباسشو درآورده وتن داداشم ميكندپدرم 4 سال هر هفته مسافت 75 كيلومتري بين شهرستان بشرويه و روستاي نايگ رابا دوچرخه طي ميكرده تا به دانش آموزان درس بدهداينها را كسي نبوده ونيست كه درمملكت ما به تصويربكشد اون موقع از پدرافغاني كه تبعه آمريكاست وسالها با اونا همكاري داشته تراژدي ميسازيد
گشنگی ملت ایران واسه من خیلی بیشتر تکان دهندس