نه تنها روح بلکه ماده هم به یک سهم مساوی با روح امر خداوند متعال می باشد و نه امر اهریمن یا شیطان. ماده و روح نیم زوج های بنیادی همزاد و همبازی و هم ارز همدیگر می باشند و غیر قابل تفکیک و جدایی از هم اند بلکه از قابلیت و استعداد تبدیل شدن بهمدیگر برخوردار اند. لذا ماده گرایی و روح گرایی دو نحله یا خط تخیلی - توهمی اند که هرکدام فقط به نیمی از حقیقت باور دارند و نسبت به نیمه دیگر حقیقت بی لطفی به خرج می دهند. تبدیلات متقابل روح و ماده همیشه به دو روش صورت می پذیرند ؛ یکی غیر مستقیم و دیگری مستقیم. به عنوان مثال پیدایش انواع موجودات زنده و افزایش جمعیت و انقراض و کاهش جمعیت آنها ، تبدیل از نوع روش غیر مستقیم می باشد و تبدیلات مستقیم همیشه در اولین لحظات وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان رُخ می دهد. نتیجه کلی اینکه ماده و روح هیچگاه نمی توانند بطور مستقل و جدا از هم به حالت تجرد محض برسند. هرگاه پس از وقوع مه بانگ های متوالی یکی از این دو قطب عظیم به نهایت وسعت و گسترش برسد، قطب همزاد و هم بازی خویش را نابود نمی کند بلکه آنرا به شکل بذر یا نطفه قابل رشد در بطن خود حفظ می نماید درست مثل نیم زوج های بنیادی همزاد و همبازی و هم ارز تولد و مرگ. انسان بهمراه تار و پود های کیهانی و نه به مثابه تافته ای جدا بافته از کل، آشیانه ملکوتی نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی طولانی مدت درون آن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی بهشتی را رها کرده و وارد سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی گردیده است و در پایان این راه و سفر بسیار طولانی یعنی در معاد دوباره بهمراه کلیه اجزای مفید محتوای کیهان به همان نظام احسن آفرینش ازلی و ابدی باز خواهد گشت و از همان زندگی بهشتی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی مجددا برخوردار خواهد گردید.
من خواب دیدم.تو خاب گفتم کاش بمیرم.یهو احساس کردم ثانیه های اخر زندگیمه.از رو مبل افتادم احساس میکردم بدنم داره یواش یواش خشک میشه با صورت رو زمین افتادم.اونجا فهمیدم ک مردم اما ی چیز خیلی جالب بود روحم داشت با سرعت تو ی تصویر سیاهو سفید ریز با سرعت نور حرکت میکرد.فکر کنم روحم داشت پرواز میکرد.یهو انگار سرعتش دوبرابر شدو دیگه بدنمم اصلا احساس نمیکردم.خوشحال بودم ک دارم میرم پیش خدااام و افریدگار مهربانم.اخساس میکردم مادرم فوت شده در حالیکه در قید حیاطه الحمدالله.و دارم میرم پیشش.تند تند میگفتم بسم الله رحمان رحیم با این ک اصلا معتقد نیستم.یهو چشمامو وا کردم وقتی دیدم الان زنده ام باورکنین خوشحال نشدم.سریع اومدم تو نت ببینم بقیه هم حسو حالشون از مرگ چی بوده.ایشالا عاقبت هممون خیر باشه.
کسانیکه این همه پرت پلا میبافند با کل شماها یم که چه بظاهر نظر مثبت دادین و چه همدیگه را مسخره کردید جهت اطلاع و آگاهی(اگه قلب سلیم و ایمان راسخ به خداوند و اصل دین مبین دارید) که اصول دین مبنی بر مشییت و تقدیرات الهی بر قلب هر انسانیست که نه فقط در این دنیای فانی بلکه در عالم زَر(ارواح_قبل خلقت و آفرینش دنیای هستی) همانطوری که قبلا در ماقبل این عالَم بوده ایم در کالبدی به آفرینشی دیگر که در لوح محفوظ خداوند هست بصورتی و ظاهرِ بشری درآمدیم.
جای و زمانی نیست که توضیح بدم ولی همین رو بگم که تمام ِ علوم ِ ائمه اطهار ع کاملا بر جهان هستی(نه فقط در کره زمین بلکه در کل کهکشانها و کائنات و کیهانها و اعماق بی نهایت هستی بخش و ودر کل اجزاء ی کل بدن انسان قویً اِعمال شده است و میباشد.در همه ء حوزه های انسانی نفسانی و دیگر عوالَم حضوری بالقوه و بالفعل دارند.
پس سکوت اختیار کنید بهتره.با تمام مردم گذشته های ایران و الان هستم که خودم هم در یکی از شهرستانهای این خطه هستم.که بنده ءحقیر تر از هیچ در درگاهان الهی خود هیچ نیستم و بشماها بگم فقط بشنوید اعمالی که در قرآن و علمای محترم دین اسلام که کرامات عالیه دیدند ولی حاشیه را رها کنید و در مسیر اصلی زندگیتان قرار گیرید و فقط فقط اعمال صالح انجام دهید که علمای عزیز و شریف و نیز در گذشته ای این سرزمین زحماتی کشیده اند همگی مورد الطاف حق باریتعالی از طریق رهبران دین_(ائمه اطهار ع)بدست مراجه عالیقدر و پیروان ِ آن امامان همام صورت پذیرفته و هیچ ِ هیچ جای گلایه اعتراضی و انتقادی و شکایاتی برخود و ملت و جامعه ءاسلامی باقی نمیزاره و نگذاشته است.
خروج روح از بدن ربطی به دین و ائین و افکار ندارد بلکه یک حقیقت است تنها چیزی که انسان را از خدا و پاکی هستی دور میکند لجاجت و یکدندگی افکار خویش است هر کسی با بعد درک پاک و اندیشه نیک خود به خدا وصل است . و علم هیچ ربطی به سیاست و یا دین ندارد
حمید
۰۱:۰۴ ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۱
بزرگترین اسرار مرگ است
به نظر من چیزی به اسم تجربه نزدیک به مرگ وجود نداره این تعاریف به نظر من یه جور خواب باید باشه
ای کاش خدا ما رو به این دنیا نمی فرستاد و همون دنیا بودیم و خدا هممونه توی بهشت می آفرید یا اصلا نمی آفرید.
من از مرگ نمیترسم فقط از اعمالم میترسم.وقتی میبینم یک عده به خاطر دنیا آدم می کشن تعجب میکنم.
با جان و دل دارم حس میکنم که روزی برانگیخته خواهیم شد
این دنیا ارزش هیچ چیزیو نداره و موقته
نمیدونم چرا، این همه داریم اینجا زجر میکشیم اخرشم میریم جهنم!
خدا یه جانی رو امانت داده یه روزی هم اونو میگیره
اما....اما دعا میکنم که ای کاشک خدا این جان رو به من نمیداد چون من خودم بهش بر میگردونم
هر اتفاقی میخواد بیوفته بیوفته... مهم نیست حداقل توی اون دنیا عدالت مشخصه و خدا همراهمونه،، هرکی این حسو مث من داره خوب میتونه منو درک کنه، درسته؟
خداوند هدفمند هر امری در خلقت هرچیزی را اراده کرده/چرای این دنیا اینه که خداوند خواسته جایگاه والای انسانی را در سرای باقی مشخص کرده و اینکه به شایستگی که با اختیارهایی که به انسان امر اعطایی کرده خود انسان باید جستجو کند=یک نمونه در قرآن برات میگم=جستجو وپرستش حضرت ابراهیم در یافتن خدای اعلی/اما من به شما میگم عمیقا را با نفس ِ باطنی ات بخوان که جواب ِدیگر سوالات ات پیداکنی.من که خودم(بنده ء حقیر از اون کسانی ام که مرگ حقیقی را تجربه کردم)ولی چنان چیزهایی هست که بعضی چیزها رو از اون دنیا خداوند در کنار نفس ام گذاشته که هیچ قابل درک کل عقلهای و کل علوم بشری به اون نمیرسه.حتی اونهایی که سیرو سلوک و مراحل معنوی و ملکوتی داشته اند(شاید شاید شاید به ندرت ِ ناچیز بعضی از مفسران علوم قرآنی و ملکوتی دریافتی داشته باشند)
ناشناس
۰۴:۳۲ ۱۳ اسفند ۱۴۰۰
هر کی به واسته اعمالی که داره مرگ رو تجربه میکنه مردن زیباترین اتفاقه اگه گناه نداشت من همین الان میمردن
کاش این هزینه های که در جهان بابت سلاح می شد و صرف رفاه مردم می شد تا کسی برای نداری مجبور به خلاف نمی شد و در نهایت از کوله بار گناه مردم کم می شد...خدایا خودت به این بشریت رحم کن...جاه طلبی ما انسان ها با ما چه ها که نکرد
از وقتی تمام هم وغمم شده سیر کردن حیوونای بیابون ،حتی در شرایط دشوار زندکیم،دیکه از مرگ هراس ندارم.حداقل خیالم راحته دو تا کار واسه رضایت مخلوق خدا کردم که اون دنیا به دردم میخوره
اگه راست میگی در شرایطی سخت خودت رو به بیابونی برسان و البته برای کاری ضروری و عقلانی و هیچ کس همراهت نباشه و دو سه شبانه روز اونجا سپری کن و حتی وسایل ارتباطی رو از خودت قطع قطع کن بعد اون موقع راست میگی که چطوریه ایمان واقعی ات.
ناشناس
۰۲:۱۵ ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
سلام خدا وند همه رو رحمت کنه
ناشناس
۲۲:۳۸ ۱۴ آذر ۱۴۰۰
همه هستی به فدایت نام مقدست یا آقا جانم و مولاه علی علیه السلام اسد الله یا شاهکار خلقت حیدر فقط امیر المومنین علیه السلام است و بس السلام یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم اشرف الانبیا والمرسلین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
حکایت ان اقای که در زیر چرخ تریلی له شده بود را باید می نوشتید که گفته بود در هنگام مرگ فقط تونل دیدم و بعد تریلی از روم رد شد و چیزیم نشد. راستی حکایات مرده شورها را هم بگذارید تا سایرین بخوانند و مطالعه کنند.
بدابه حال اون کس که ذره ای وبه اندازه سرسوزنی باامیرالمومنین صلوات الله علیه واهلبیت نازنینش دشمن باشدلحظه مرگ وبعدازمرگ اه وحسرتی وعذابی خواهدداشت که پروردگارداندوبس ،علی جان ،جان عالم به فدای جمال زیباونازنینت
جای و زمانی نیست که توضیح بدم ولی همین رو بگم که تمام ِ علوم ِ ائمه اطهار ع کاملا بر جهان هستی(نه فقط در کره زمین بلکه در کل کهکشانها و کائنات و کیهانها و اعماق بی نهایت هستی بخش و ودر کل اجزاء ی کل بدن انسان قویً اِعمال شده است و میباشد.در همه ء حوزه های انسانی نفسانی و دیگر عوالَم حضوری بالقوه و بالفعل دارند.
پس سکوت اختیار کنید بهتره.با تمام مردم گذشته های ایران و الان هستم که خودم هم در یکی از شهرستانهای این خطه هستم.که بنده ءحقیر تر از هیچ در درگاهان الهی خود هیچ نیستم و بشماها بگم فقط بشنوید اعمالی که در قرآن و علمای محترم دین اسلام که کرامات عالیه دیدند ولی حاشیه را رها کنید و در مسیر اصلی زندگیتان قرار گیرید و فقط فقط اعمال صالح انجام دهید که علمای عزیز و شریف و نیز در گذشته ای این سرزمین زحماتی کشیده اند همگی مورد الطاف حق باریتعالی از طریق رهبران دین_(ائمه اطهار ع)بدست مراجه عالیقدر و پیروان ِ آن امامان همام صورت پذیرفته و هیچ ِ هیچ جای گلایه اعتراضی و انتقادی و شکایاتی برخود و ملت و جامعه ءاسلامی باقی نمیزاره و نگذاشته است.
به نظر من چیزی به اسم تجربه نزدیک به مرگ وجود نداره این تعاریف به نظر من یه جور خواب باید باشه
من از مرگ نمیترسم فقط از اعمالم میترسم.وقتی میبینم یک عده به خاطر دنیا آدم می کشن تعجب میکنم.
با جان و دل دارم حس میکنم که روزی برانگیخته خواهیم شد
نمیدونم چرا، این همه داریم اینجا زجر میکشیم اخرشم میریم جهنم!
خدا یه جانی رو امانت داده یه روزی هم اونو میگیره
اما....اما دعا میکنم که ای کاشک خدا این جان رو به من نمیداد چون من خودم بهش بر میگردونم
هر اتفاقی میخواد بیوفته بیوفته... مهم نیست حداقل توی اون دنیا عدالت مشخصه و خدا همراهمونه،، هرکی این حسو مث من داره خوب میتونه منو درک کنه، درسته؟