بله، درتمام دوره ها این کار انجام شده و برای آن توجیهاتی هم داشته اند اما از زاکانی چنین اقدامی بعید بود به هر جهت پس گرفتن حکم و احترام به افکار عمومی عمل پسندیده است
ما به آقای زاکانی امیدواریم و با این جوسازی های الکی پا پس نمیکشیم،محکم و استوار و با امید به خدا،به پیمانی که با شهدا و امام شهدا بستی(برای خدمت به این مردم شریف ونجیب) عمل کن.
یا کرو کر هستی یا جای دیگه سیر می کنی. مسئولان ما نه تخصص دارند و دلسوزند فقط پشت یکسری شعار که نونشون هست پنهان شدند از طریق سهمیه و قانونی در اوردن خوردن حق الناس گردن کلفت می کنند.
احتمالا نبوده ک زاکانی رفته سراغ دامادش,اگه قضیه لو نمیرفت معلوم نبود ک کار تا کجا بیخ پیدا کنه,مثلا کل کارمندا شهرداری رو از اقوام و طایفه ی بزرگ زاکانی انتخاب میکرد چون قابل اعتماد بودن و حقوق هم نمیخواستن$$$
با سلام
مسولیت شناسی بسیار کار سخت و دشواری است.
چشم دوختن به لذت های چرب و شیرین دنیا خیلی دشوار است .
در انتخابات حرف زدن راحت است
علی وار زندگی و حکومت کردن کار هر کسی نیست.
دست از بیت المال بشویید تا رستگار شوید.
بروند دکان آهنگری و یا کار گاه مکانیکی راه بیاندازند بهتر است.
میرالمؤمنین(ع) ضمن خطبهای فرمودند: «به خدا سوگند عقیل را در نهایت بینوایى دیدم، از من خواست تا یک صاع از گندم شما مردم را به او ببخشم، در حالى که فرزندانش را از شدت فقر آشفته موى و گردآلود با چهرهاى نیلین مىدیدم. چند بار نزد من آمد و خواهش خود مکرر کرد و من همچنان به او گوش مىدادم و او پنداشت که دینم را به او مىفروشم و شیوه خویش وا مىگذارم و از پى هواى او مىروم. پس پاره آهنى را در آتش گداختم و تا مگر عبرت گیرد، به تنش نزدیک کردم. عقیل همانند بیمارى ناله سر داد و بیم آن بود که از حرارتش بسوزد.
گفتم: اى عقیل نوحهگران در عزایت بگریند، آیا از حرارت آهنى که انسانى به بازیچه گداخته است مىنالى و مرا از آتشى که خداوند جبار به خشم خود افروخته بیمى نباشد؟ تو از این درد مى نالى و من از حرارت آتش ننالم؟» (نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص346)
وای به حال ما, که قحط الرجال داریم تو مملکت...
مسولیت شناسی بسیار کار سخت و دشواری است.
چشم دوختن به لذت های چرب و شیرین دنیا خیلی دشوار است .
در انتخابات حرف زدن راحت است
علی وار زندگی و حکومت کردن کار هر کسی نیست.
دست از بیت المال بشویید تا رستگار شوید.
بروند دکان آهنگری و یا کار گاه مکانیکی راه بیاندازند بهتر است.
گفتم: اى عقیل نوحهگران در عزایت بگریند، آیا از حرارت آهنى که انسانى به بازیچه گداخته است مىنالى و مرا از آتشى که خداوند جبار به خشم خود افروخته بیمى نباشد؟ تو از این درد مى نالى و من از حرارت آتش ننالم؟» (نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، ص346)