سران سه قوه زیاد خودشون رو خسته نکنند.چون هر قانونی و تبصره ای وضع کنند . قابل اجرا برای دلالان و تصمیم گیران اقتصادی نیست.چون همگی جزو نزدیکان و فامیل میباشند.
۱)ساخت سردخانه و سیلو و انبارهای محکم و قویی و نوین
۲)مکانیزاسیون کشاورزی از کاشت ،داشت و برداشت و فرآوری
۳)و شبکه بسته بندی و کشت و صنعتها و توزیع فراوان و گسترده در سراسر کشور
۴)ساخت کارخانجات اصلی و مادر و راهبردی و تولید انبوه کمباین و تراکتور و آبیاری و گلخانه های نوین در حد ساخت و تولید ملیون دستگاه در سال.
تولید انبوه زیر ساختها و دستگاهها و سازه ها=پیشرفت هرچه بیشتر و امنیت غذایی و شغلی و رفاه هر چه بیشتر
خداییش آخرش که چی؟؟؟
مردم رو سر کار نزارید،عمر مردم رو تباه کردید،
نمیبینید گرونیه افسارگسیخته رو،پیرشدن عمر جوونا رو که نه ازدواج کردن،نه خونه دارن،نه هیچ دلخوشی...
تا با دنیا توافق نکنید فایده نداره، کمتر تو کار بقیه کشورها دخالت کنید، چیکار یمن و عراق سوریه دارید، حداقل میزاشتید یخورده جون بگیریم بعد اینکار ها رو میکردید
سران قوا محض رضای خدا گوش بدهید و کارخانجات تراکتور سازی و کمباین سازی و مکانیزاسیون کشاورزی و کشت و صنعتها و انبارداری را رونق دهند و این را مدیریت کنند ،یقینا ایرانی قویی در منطقه داریم که تامین کننده غذای میلیارد نفری هم خواهد شد.
چند روز پیش برای خرید به سوپرمارکت سر کوچهمان مراجعه کردم. در حال برداشتن اجناس مورد نیاز از یکی از قفسهها بودم که ناگهان، صدای مشاجره آقابابک مسؤول سوپرمارکت و یکی از مشتریان و همزمان با آن «نام رتبهبندی معلمان»، توجهم را جلب کرد.
مشتری با چهره برافروخته، گفت: «آقا، حقوق معلمان زیاد شده، به من کارگر چه ربطی داره؟ چه کسی گفته که چون حقوق معلمان زیاد شده، باید اجناس گرونتر بشه...».
چشمانم گرد شده بود با تعجب از همان جا، پرسیدم: «حقوق معلمان کِی زیاد شده؟»؛ آقابابک در پاسخ به سؤالم، لبخندی زد و گفت: «همه جا زدند 7 میلیون حقوقتان زیاد شده آقا معلم».
احساس کردم همه وجودم پر از آتش است؛ آنقدر عصبانی شده بودم که باور کردنی نبود. اما سعی کردم خشم خودم را کنترل کنم. به سمتشان رفتم و با صدای که از شدت ناراحتیام به لرزه درآمده بود، گفتم: «رتبهبندی هنوز نه به داره نه به باره، هر دفعه یک چیزی میگن اما هنوز هیچ خبری نیست. نه ۷ میلیون، نه ۷۰۰ هزار تومان، چرا جوسازی میکنید».
مشتری با حالت تمسخر رو به من کرد و گفت: «خوبه والا، ما کارگرها از صبح تا شب داریم کار میکنیم، آن موقع افزایش حقوق 7 میلیونی برای معلمهاست. به خاطر شما، همه چیز هم در حال گرانشدن است».
حوصله بحث کردن نداشتم؛ این ماجرا، هراز چندگاهی در صف نانوایی و قصابی و میوه فروشی هم تکرار میشد؛ آنقدر اخبار متعدد درباره رتبهبندی معلمان میشنوم که مغزم سوت میکشد. چیزی که اصلا واقعیت ندارد!
۲)مکانیزاسیون کشاورزی از کاشت ،داشت و برداشت و فرآوری
۳)و شبکه بسته بندی و کشت و صنعتها و توزیع فراوان و گسترده در سراسر کشور
۴)ساخت کارخانجات اصلی و مادر و راهبردی و تولید انبوه کمباین و تراکتور و آبیاری و گلخانه های نوین در حد ساخت و تولید ملیون دستگاه در سال.
تولید انبوه زیر ساختها و دستگاهها و سازه ها=پیشرفت هرچه بیشتر و امنیت غذایی و شغلی و رفاه هر چه بیشتر
تنها راه وارد کردن انبوه خودرو های خارجی است
بالا برید پایین بیاید
تنها راه همین
مردم رو سر کار نزارید،عمر مردم رو تباه کردید،
نمیبینید گرونیه افسارگسیخته رو،پیرشدن عمر جوونا رو که نه ازدواج کردن،نه خونه دارن،نه هیچ دلخوشی...
از مردم شرم نمی کنید لااقل از خدا شرم کنید
سواد و توانایی علمی ندارید زورکی که نیست ناتوانید استعفاد دهید
و مملکت را به نخبگان بسپارید
تمام.
به همین جمله عمل کنید ایران قویترین کشور غذایی غرب آسیاست و چه بسا جهان.
به همین یک جمله
مشتری با چهره برافروخته، گفت: «آقا، حقوق معلمان زیاد شده، به من کارگر چه ربطی داره؟ چه کسی گفته که چون حقوق معلمان زیاد شده، باید اجناس گرونتر بشه...».
چشمانم گرد شده بود با تعجب از همان جا، پرسیدم: «حقوق معلمان کِی زیاد شده؟»؛ آقابابک در پاسخ به سؤالم، لبخندی زد و گفت: «همه جا زدند 7 میلیون حقوقتان زیاد شده آقا معلم».
احساس کردم همه وجودم پر از آتش است؛ آنقدر عصبانی شده بودم که باور کردنی نبود. اما سعی کردم خشم خودم را کنترل کنم. به سمتشان رفتم و با صدای که از شدت ناراحتیام به لرزه درآمده بود، گفتم: «رتبهبندی هنوز نه به داره نه به باره، هر دفعه یک چیزی میگن اما هنوز هیچ خبری نیست. نه ۷ میلیون، نه ۷۰۰ هزار تومان، چرا جوسازی میکنید».
مشتری با حالت تمسخر رو به من کرد و گفت: «خوبه والا، ما کارگرها از صبح تا شب داریم کار میکنیم، آن موقع افزایش حقوق 7 میلیونی برای معلمهاست. به خاطر شما، همه چیز هم در حال گرانشدن است».
حوصله بحث کردن نداشتم؛ این ماجرا، هراز چندگاهی در صف نانوایی و قصابی و میوه فروشی هم تکرار میشد؛ آنقدر اخبار متعدد درباره رتبهبندی معلمان میشنوم که مغزم سوت میکشد. چیزی که اصلا واقعیت ندارد!