به نظر من که بانشر این کلیپ وبا رفتاری که این معلم بعد از نشر این فیلم نشان دادن فقط بزرگواری خودشون وخانواده محترمشون رو نشون دادن والسلام .وواقعا شخصیت بزرگواری دارن ایشون وخانواده محترمشون.
شما ک مناطق محروم زندگی نمیکنی اونجا به دلیل کمبود امکانات هنوز مختلطه
اگه شما خیرمدرسه سازی یکی براشون بساز جدا بشن
ناشناس
۰۰:۰۴ ۲۰ آذر ۱۴۰۰
بعضی روستا ها اینجورین
ناشناس
۰۲:۰۱ ۲۰ آذر ۱۴۰۰
مدارس روستاها و مناطق محروم به دلیل کمبود معلم و به حد نصاب نرسیدن دانش آموزان هر پایه مختلط برگزار میشه حتی ممکنه دانش آموزان پایه های مختلف با هم سر یک کلاس بشینن
ناشناس
۰۷:۵۵ ۲۰ آذر ۱۴۰۰
والا چیزی که ما دیدیم محرومیت توش نبود با اون لباسا و شلوار لی اما توحش خیلی زیاد
ناشناس
۱۹:۳۲ ۱۹ آذر ۱۴۰۰
آقایون مسئولین اگه با خودتون این بی حرمتی رو می کردن مطمئنا مجازات سنگینی تعیین میکردین ولی به معلم که می رسه هیچی
به نظر شما اگه این آقا معلم شکایت می کرد به جایی می رسید اینقدر منزلت معلم تو کشور ما پایینه که فکر نکنم صداش به جایی می رسید البته فداکاری و بزرگواری این معلم رو باید ستود ولی منظورم اینه که جامعه ما جامعه ضد معلم شده متاسفانه
به نظر من باید قوانین سفت و سختی برای منزلت معلم بذارن که کسی اجازه بی حرمتی بهشون رو نده باید امنیتشون فراهم بشه مطمئنا از فردا خیلی از دانش آموزای دیگه هم پر رو بشن
معلم نباید به کلاس دانش آموزان برود. هر معلم باید یک اتاق متعلق به خودش داشته باشد اجازه ورود به دانش آموزان مورد تاییدش را بدهد.
ساختار اشتباه آموزش و پرورش !! حرمت معلم رو از بین برده.
اگه یادم باشه دوره ابتدایی بودم شاید پنجم ابتدایی. معلمی داشتم که دوستش نداشتم چون اینگونه به نظرم می رسید که تبعیض قائل می شه بین بچه ها. هنوز هم دوستش ندارم.
یک معلم دیگه هم داشتم که انگار بی حال بود و خاطره خوبی هم از اون ندارم.
ولی بعضی از معلم ها در عین اینکه مهربان بودند، باسواد هم بودند و من به عنوان دانش آموز باهاشون راحت بودم نه اینکه شوخی کنم باهاشون. می تونستم حرفم رو بزنم و نمی ترسیدم.
یادم افتاد که معلمی داشتم که ازش می ترسیدم و نزدیکش هم نمی رفتم. وقتی اون سال تموم شد گفتم خدایا شکرت از اینکه تموم شد و دیگه من این معلم رو نمی بینم.
اگه شما خیرمدرسه سازی یکی براشون بساز جدا بشن
ساختار اشتباه آموزش و پرورش !! حرمت معلم رو از بین برده.
یک معلم دیگه هم داشتم که انگار بی حال بود و خاطره خوبی هم از اون ندارم.
ولی بعضی از معلم ها در عین اینکه مهربان بودند، باسواد هم بودند و من به عنوان دانش آموز باهاشون راحت بودم نه اینکه شوخی کنم باهاشون. می تونستم حرفم رو بزنم و نمی ترسیدم.
یادم افتاد که معلمی داشتم که ازش می ترسیدم و نزدیکش هم نمی رفتم. وقتی اون سال تموم شد گفتم خدایا شکرت از اینکه تموم شد و دیگه من این معلم رو نمی بینم.