ای کاش من جای آقای رویگری بودم . تو 70 سالگی حسابی استخوان سبک کرد اما من و امثال من با 45 سال نتونستیم ازدواج کنیم و مقطوع نسل شدیم از 25 سالگی تا حالا در هر خونه ای رو زدیم با چک و لگد و کف گرگی از من پذیرایی کردند .
پسری هستم 31ساله این همه نظر خوندم ولی توی همه صحبتها فقط فقط حرفهای الکی دیدم و قضاوت یا شما پیرمرد مریض ندیدین یا خودتونو به کوچه علی چپ زدین من پدرم خدابیامرز مریض شد و رفتاراش کلا تغییر کرد ناخداگاه ب همه زنگ میزد و همچی میگفت و کارهای دیگه کلا اختیار بدنش دست خودش نبود سکته کرده بود ولی نبردیمش خانه سالمندان چرا ،چون خانواده داشت که کنارش باشن پس لطفا نندازین تقصیر کسی ادم همینه اخرش هممون پیر میشیم پس باید سالم زندگی کنیم و خانواده داشته باشیم تا لحظه مرگ
دوستان نیم نگاهی به نظرات میکردم اغلب یا از زمانه یا از روزگار گلایه کردن.. اینجا اعمال و رفتار های سنجیده یا نسنجیده ماست بدینگونه از گذشته وآینده رو رقم میزنه.. (قضاوت کردن دیگران)
سکته کرده حرکت ندارن
نیاز به کارگر مخصوص و پرستار دارد .
.خوب یک زن تنها چطور هم کارگری ایشان را بکند هم پرستاری. واقعا سخت است خوب دوستش داشته کم آورده .هر کسی تو یک جای زندگی کم میاره
سکته کرده حرکت ندارن
نیاز به کارگر مخصوص و پرستار دارد .
.خوب یک زن تنها چطور هم کارگری ایشان را بکند هم پرستاری. واقعا سخت است خوب دوستش داشته کم آورده .هر کسی تو یک جای زندگی کم میاره