ملا چغندر لُر معروف به شیخ چغندر، از دراویش و صوفیان نامی عصر قاجاریه بود. او در جوانی به راهزنی و دزدی روزگار میگذارند، اما واقعهای عجیب او را متحول کرد و به راه عرفان و تصوف کشاند، تا جایی که او به عنوان یکی از مرشدان و صوفیان بنام دوره قاجار شناخته شد و نامش در کتابها نقش بست.
دکتر نصرالله حدادی، تهران شناس، به نقل از کتاب خاطرات دکتر خلیل اعزاز ثقفی که یکی از طبیبان مظفرالدین شاه قاجار بوده است، میگوید: «نام اصلی شیخ چغندر، ابراهیم بود و از اهالی لرستان بود. او را حالو ابراهیم یا به اختصار حالو میخواندند و این لقب بعدها نیز بر او اطلاق میشد.» حالو یا خالو به معنی «دایی» است.
«حالو ابراهیم» یا همان «حالو چغندر»، از دوران جوانی خویش به دراویش و صوفیه پیوست و در این مسیر پیشرفت بسیار کرد. او به مقام مرشدی رسید و به نام ملا چغندر یا شیخ چغندر خوانده شد. حدادی میگوید: «درباره ملاچغندر افسانههایی گفته شده که حقیقت ندارد و یکی از آنها داستان علم کیمیا است. نقل شده است که در مجلسی صحبت از علم کیمیا میشود و همه معتقد بودند که قدر ماهیت در علم کیمیا ممکن نیست و ملا چغندر میگوید میشود و ممکن است. از ظرف لبو تعدادی بر میدارد و قطرههایی که از آن میچکد تبدیل به طلا میشود!»
دکتر نصرالله حدادی، تهران شناس، به نقل از کتاب خاطرات دکتر خلیل اعزاز ثقفی که یکی از طبیبان مظفرالدین شاه قاجار بوده است، میگوید: «نام اصلی شیخ چغندر، ابراهیم بود و از اهالی لرستان بود. او را حالو ابراهیم یا به اختصار حالو میخواندند و این لقب بعدها نیز بر او اطلاق میشد.» حالو یا خالو به معنی «دایی» است.
«حالو ابراهیم» یا همان «حالو چغندر»، از دوران جوانی خویش به دراویش و صوفیه پیوست و در این مسیر پیشرفت بسیار کرد. او به مقام مرشدی رسید و به نام ملا چغندر یا شیخ چغندر خوانده شد. حدادی میگوید: «درباره ملاچغندر افسانههایی گفته شده که حقیقت ندارد و یکی از آنها داستان علم کیمیا است. نقل شده است که در مجلسی صحبت از علم کیمیا میشود و همه معتقد بودند که قدر ماهیت در علم کیمیا ممکن نیست و ملا چغندر میگوید میشود و ممکن است. از ظرف لبو تعدادی بر میدارد و قطرههایی که از آن میچکد تبدیل به طلا میشود!»