اکنون که مام وطن شعله وربنام توست،وه که عالی است/ صدحیف وصددریغ که جای رستم دستانمان چه خالی است/روز عزای حضرت مادر که می رسید،سیل روان بود،زدیدگان تو/بعد از تو خشک شدهمه انهار وچشمه ها،این شهر درحصرخشکسالی است/بی ادعا واعتنا گذشتی،ز،دنیا واهلش،که پل شوی/ اه ،ردعبور کاروان شهیدان،هنوز در این حوالی است/بر ما بسی سخت گذشت وجانکاه بود سالها فراق تو/ وین داغ اتشین که نگیرد التیام،عشق ملتی است که نامش سلیمانی است/
اکنون که مام وطن شعله وربنام توست،وه که عالی است/ صدحیف وصددریغ که جای رستم دستانمان چه خالی است/روز عزای حضرت مادر که می رسید،سیل روان بود،زدیدگان تو/بعد از تو خشک شدهمه انهار وچشمه ها،این شهر درحصرخشکسالی است/بی ادعا واعتنا گذشتی،ز،دنیا واهلش،که پل شوی/ اه ،ردعبور کاروان شهیدان،هنوز در این حوالی است/بر ما بسی سخت گذشت وجانکاه بود سالها فراق تو/ وین داغ اتشین که نگیرد التیام،عشق ملتی است که نامش سلیمانی است/
دوباره آن صبح جمعه تماما جلو چشمم آمد صبح زود ساعت حدود 6صبح ناخواسته تلویزیون را روشن کردم شبکه خبر بود و زیرنویس شهادت سردار دلها تا دیدم سرم را زیر پتو کردم و تا ساعت 10 در حال اشک ریختن در سکوت و تا ظهر باورم نمی شد و خدا خدا می کردم دروغ باشد اما حقیقت داشت ....سردار عزیز روحت شاد و رضوان و رحمت الهی بر ایشان .برای ما هم دعا کن شهادتی مثل شهادت شما در حال که هیچ اثری از جسمم نباشد اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
خداوند موقعیکه شهادت را برای اهلش بخواهدتمام درهای دنیوی را به روی او می بندد.جسمش را به تلاطم می اندازد که هان ای بنده یدوست داشتنی من ، دنیا ارزش ماندن ندارد، دنیا برای کسانی است که اسیر او یند پیش بیا به سمت من وب ه سوی من بالا بیا و بدان که نشانه های پوچی وفانی بودن دنیا را خودم برویت گشودم تا در انتخاب سریع راهت تعلل نکنی ، بیا که مشتاق دیدارتم وبدان تا لحظه ای که به فکر شهادت بودی من هم مسیر انتخاب راهت را برایت روشن می کردم.یادم هست دو روز قبل از شهادت ابومهدی، موقع آتش کشیده شدن سفارت آمریکا،المهندس را تلویزیون نشان می داد که درحال بررسی
میدانی آنجا بود و چقدر صورتش نورانی و روشن شده بودکه برای هرکسی قابل تعجب بود و آن نور شهادت بود.انشاءالله که بندگانی که با خدا عهد شهادت بستندبه آرزویشانبرسند، که شهادت هنر مردان خداست.
بخدا دلم رفت. روز شهادت سردار برام زنده شد و والله چشمام پر اشک شد. برای پرواز پدر و مادرم هم اینقدر نسوخته بودم. خداوند انشاءالله ما را با حاج قاسم و او را با چهارده معصوم محشور کنه. برای شادی روح اون بزرگوار صلوات.
میدانی آنجا بود و چقدر صورتش نورانی و روشن شده بودکه برای هرکسی قابل تعجب بود و آن نور شهادت بود.انشاءالله که بندگانی که با خدا عهد شهادت بستندبه آرزویشانبرسند، که شهادت هنر مردان خداست.