لرستان/

وقتی بصیرت فدای طایفه بازی می‌شود/ جایی در لیست طایفه و ایل

وقتی بصیرتمان را در جریان انتخاب یک فرد اصلح برای ورود به مجلس فدای طایفه بازی می‌کنیم، چشم حقیقتمان کور می‌شود و لایق و نالایق را با عینک قومی قبیله‌ای نگاه می‌کنیم.

به گزارش

خبرنگار باشگاه خبرنگاران

؛بیش از 32 سال است که در استان لرستان با شروع هر انتخاباتی به ویژه در موضوع مجلس و شورای شهر و روستا کاندیداها برای استفاده از عرق طوایف و قومیت ها به راست یا دروغ خود را به طایفه ای یا ایل و تباری منتسب می کنند تا در رقابت با طرفهای موجود بتوانند رأی بیشتری را کسب کنند و به مراد خویش برسند.

از اینکه در استان لرستان و عمدتاً استان های غربی و جنوبی بالاخره هر فرد از ریشه و تبار طایفه ای خویش است گریزی نیست و نویسنده هم نمی خواهد بگوید تکیه بر قومیت و طایفه و ایل و تبار بد است اتفاقاً اینجانب خود در بحث های مختلفی که می شود به نقاط قوت و ارزشمند این موضوع پرداخته ام.

نظر به اینکه هرگاه در لرستان اندوه و ماتمی بر فردی وارد می شود همه افراد به خصوص کسانی که از این طایفه و قوم هستند فرد مصیبت دیده را با هر آنچه در توان دارند کمک و مساعدت می کنند تا دوباره بتواند با حفظ روحیه به زندگی خویش ادامه دهد و حتی تا روزهای متمادی در کنار فرد مصیبت دیده می مانند و او را تنها رها نمی کنند و در امور خیریه و شادی ها نیز که نماد بارز آن عروسی ها، سفره های زیارتی و امثالهم است باز مردان و زنان طایفه و ایل و تبار خود را در شادی خانواده عروس یا داماد شریک دانسته و بی درنگ با دعوتی ابتدایی با خانواده و اقوام در این مجالس شرکت کرده و در هیچ کجای ایران و هیچ کجای جهان به اندازه مردم شرافتمند لرستان این سنت های ارزشمند با این سبک و سیاق شکل نمی گیرد که پرداختن به این رسم و رسومات پر خیر و برکت مجال دیگری می طلبد که ان شاءالله در فرصت های آتی به آن خواهیم پرداخت.

اما آنچه که هدف این نوشتار است اینکه چگونه عده ای از این صفا و صمیمیت هاییعشیره ای و قومی در راستای اثبات خویش و نفی دیگران در مباحث سیاسی و عرصه های خدمت صادقانه و تکیه بر مسئولیت هایی مهم و اثرگذار استفاده می کنند و در این میان افراد تأثیرگذار و مسئولیت پذیر توانشان تحت الشعاع عصبیت های قومی و قبیله ای قرار گرفته و به ندرت عرصه جولان و نمود پیدا می کند و در این مصاف نامبارک واقعیت وجودی آنها و توان مدیریتی آنها به ظهور نمی رسد یا در گرد و غبار به پا شده از قومیت ها به مسلخ کشانده می شود، بحث بر سر این است که آیا در یک ارزیابی صادقانه و به دور از حواشی ملاک برتری ها در تصدی مسئولیت ها از نظر عقل و شرع چیست؟ و ما با این واقعیت ها چه فاصله ای داریم و اصولاً آیا تا به حال استان ما از این نگاه تا چه اندازه متضرر شده است و اگر بخواهیم ضررهای موجود را جبران کنیم چه عملکردی را باید پیش رو قرار دهیم و بر اساس چه نقشه ای حرکت کنیم.

اکنون که تا انتخابات نهم تنها چند روز باقی است و قریب 103 نفر هم در استان ما برای انتخاب 9 نفر از بین این تعداد، کاندیدا شده اند کسانیکه مجال خواندن این نوشته را دارند بر اساس عقلانیت قضاوت کنند در هر شهر و محله ای که زندگی می کنند آیا کاندیدای خود را بر اساس قابلیت هایی که برای حضور در مجلس شورای اسلامی لازم است انتخاب کرده اند یا باز هم همانند بسیاری از دوره های پیش صرفا چون کاندیدای مذکور از طایفه، ایل و قبیله آنان است وی را برگزیده اند.

آیا ملاکی که برای خود در انتخاب افراد برگزیده ایم طی 32 سال گذشته توانسته است انتظار ما و دوستان ما را در احقاق حقوق حقه مردمان سرافراز این دیار فراهم کند؟ آیا واقعاً به نقش حیاتی نمایندگان خود در پیشرفت کشور و استانمان فکر کرده ایم؟

هیچ فرصت شده است خودمان و وضع موجودمان را با سایر استان ها بسنجیم، از خود می پرسیم چه تعداد از کاندیداهایی که از دوره قبلی بر اساس عرق طایفگی به مجلس رفتند بعد از اتمام دوره وکالتشان به شهر و استان ما برگشتند؟ اصلا شده سالی یکبار آنها را ببینیم آنهایی که تا وقتی به رأی ما نیاز داشتند به مرده های ما بیشتر از زنده ها احترام می گذاشتند و پیام های تسلیت و حضور مستمر آنان به قول خودشان تسلی دهنده آلام بازماندگان بود، راستی الان آنها کجا هستند؟

وقتی انتخاب ما صرفا بر اساس عرق طایفگی است معلوم است از نماینده خود انتظاری جز حل مسائل پیش پا افتادۀ قومی و قبیله ای نداریم، از نماینده خود انتظار داریم برایمان نامه ای به فلان وزیر یا فلان بانک بنویسد یا اگر اقساط بانکی عقب افتاده داریم پا در میانی کند تا قسط معوق آن را از ما نگیرند، برای اشتغال فرزندانمان نامه ای بنویسد و با این قلیل درخواستهای ناچیز چشم حقیقت بین خویش را بر مشکلات لاینحل استان و شهرمان می بندیم، حاضریم به خاطر رفتن کاندیدای هم طایفه خود با هم درگیر شویم تا چند سال با هم قهر کنیم و رفت و آمدهای خانوادگی را هم فدای این عقیده منحرف کنیم، از دسترنج به زحمت گرد آورده شده خود برای مجالس آن کاندیدا خرج کنیم ولی هیچ از خود نمی پرسیم آیا این کسی که ما جان و مالمان را به پایش هزینه می کنیم واقعا لایق این پست هست یا نه؟ واقعا از ایشان بهتر هم بین کاندیداها وجود دارد یا ندارد؟

وقی ما کاندیدایی را فقط بر اساس معیار های طایفگی انتخاب می کنیم معلوم است وقتی هم بر مسئولیت تکیه می دهد نمی تواند خود را کاندیدای همه مردم فرض کند؛ محدود می شود و در مقابل افراد قوی تر از خود که در مقابلش در صحنه حاظر می شوند کم می آورد و عقب نشینی می کند یا نهایتا سکوت می کند و نمی تواند از حقوق مردمش آنگونه که باید دفاع کند.

دید ما به افراد و مسئولان آنچنان تحت الشعاع قومیت و طایفه بازی قرار گرفته است که با گذشت بیش از 32سال از انقلاب هنوز یک حزب که مفهوم حزب را داشته باشد در استان ما نتوانسته است شکل بگیرد.

هر وقت افرادی خواسته اند بیایند و از جبهه سیاسی، حزب، گروه و غیره دم بزنند در همان روزهای نخست عطایش را به لقایش بخشیده اند و رفته اند؛ زیرا به این نتیجه رسیده اند که حتی اگر رهبر معنوی حزب یا گروه خود هم شوند حریف افراد ذی نفوذ در طایفه نخواهند شد و می بینیم که کاندیداها اگر می خواهند برای خود رأی دیگران را داشته باشند قبل از اینکه به سراغ گنجاندن اسم خود در فلان لیست مورد تأیید احزاب بروند به سراغ ایل و تبار مختلف می روند تا جایی برای خود بین آنها دست و پا کنند؛ یکی خود را از پدر یکی هم از طرف مادر منتسب به طوایف بزرگ می کند حتی بعضی هم که از بنیان و اساس لر نبوده اند در صدد تأمین این نقص ساختگی بر می آیند و به گونه ای خود را با لرستانی ها پیوند می دهند.

مگر نه این است که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید سرنوشت اقوام در صورتی تغییر خواهد کرد که آنها خود اراده ای بر تغییرش از خود نشان دهند یا در تعریف اهل بصیرت آمده است که اهل بصیرت تسلیم جو و فضاسازی نیستند یعنی اینکه هر وقت عده ای از کسی طرفداری می کنند بلافاصله اهل بصیرت تسلیم به طرفداری از آن فرد نمی شوند یا هرگاه علیه کسی شعار می دهند نیز به همین روش عمل نمی کنند بلکه خود اهل تحقیق و شناسایی حق از باطل می شوند تا به ناحق کسی را رد نکنند و به ناحق طرفدار کسی نشوند.

در دین ما بسیار تأکید شده است که هرگاه می خواهید امانتی را به کسی بدهید حتما آن را به اهلش بدهید نه به نا اهل! آیا مسئولیت و امانتی برتر از نمایندگی مجلس وجود دارد؟ ما می خواهیم کسی را وکیل خود قرار دهیم یعنی تمام اختیارات خود را تا آنجا که قانون اجازه داده به وی اعطا کنیم تا چهار سال از طرف ما تصمیم گیری کند آن وقت ما صرفا بر اساس اینکه این فرد چون از حیث نسب به ما می رسد او را وکیل خود می کنیم بعد معلوم می شود امانت دار خوبی نبوده و نه تنها سودی به ما نبخشیده بلکه حقوق مردم ما را هم زیر پا برده است.

سوال بعدی این است چرا اکثر نمایندگان که ما بر اساس ملاک قومی و عشیره ای بر می گزینیم یک بار بیشتر به مجلس نمی روند که گویا این یک رویه و یک عرف شده است که به خود می گوییم حالا بگذار این دور هم ایشان برود ببینیم چه کار می کند، و با این سئوال از سئوالات مکرر وجدان خود که محکمه ای بدون قاضی است خود را راحت می کنیم و عمل خود را اینگونه توجیه می نماییم./س


 

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.