پنج اشتباه عمده والدین در برخورد با نوجوانان

الان دیگر زمان آن رسیده که مهارتهای فرزند پروری تان را کمی سبک سنگین کنید و با روشهای متفاوتی با فرزندتان برخورد کنید.

به گزارش خبرنگار کلينيک باشگاه خبرنگاران؛ فرزند شما دیگر یک کودک نیست، او دیگر سال‌های نوجوانی و جوانی‌اش را می‌گذراند،یک روز می‌بینید که خیلی مودب و خوش رفتار است و روز دیگر در خود فرو رفته و اخلاق خوشی ندارد.
 
او دیگر به مسایل متفاوتی فکر می‌کند و از شما توقعات تازه‌ای دارد. مثلاً دلش می‌خواهد در زمان رفت و آمد او محدودیتی وجود نداشته باشد و با دوستان خود بیرون برود بدون اینکه از او استنطاق شود.

الان دیگر زمان آن رسیده که مهارتهای فرزند پروری تان را کمی سبک سنگین کنید و با روشهای متفاوتی با فرزندتان برخورد کنید. می‌پرسید چگونه بدانیم که برخورد درستی داریم یا نه؟ در این مقاله 5 اشتباه والدین در برخورد با نوجوان و راه صحیح آن را بخوانید:
 
شکی نیست که نوجوان و جوان هم خط قرمزهایی را که شما برایش گذاشته اید امتحان خواهد کرد تا ببیند شما تا چه اندازه در این قوانین جدی هستید و چقدر می‌توانید سرکشی‌های او را تحمل کنید.

با تمام این حرفها او هنوز هم فرزند شماست و حتی اگر از قوانین شما سرپیچی کند باز هم به شما نیاز دارد. مهم این است که بتوانید تشخیص دهید کدام تلاشها ارزشش را دارد و کدامیک نتیجه معکوس می‌دهد.

5 اشتباه رایج والدین روش اصلاح آن
انتظار بدترین را دارید و از آینده می‌ترسید بر علایق و سرگرمی‌های مورد علاقه‌اش تاکید کنید. حتی اگر آن‌ها را درک نمی‌کنید ؛ کتابهای فرزند پروری زیادی می‌خوانید و مو به مو عمل می‌کنید در هنگام برخورد و ارتباط با فرزندتان باید کتاب را کنار بگذارید و به تصمیم و انتخاب خودتان اعتماد کنید

به چیزهای کوچک و کم ارزش گیر می‌دهید اگر این کار فرزندتان او را در معرض خطری قرار نمی‌دهد، خیلی سختگیری نکنید و اجازه دهید تصمیمات متناسب با سن خود را بگیرد مشکلات بزرگ را ندیده می‌گیرید الان وقتی است که باید واکنش نشان دهید و قبل از اینکه مشکل بزرگتر شود، کاری بکنید

سختگیری بیش از حد می‌کنید یا او را کاملا آزاد گذاشته اید لازم است بین آزادی دادن به فرزندتان و پیروی او از شما تعادلی وجود داشته باشد. پس قوانین واضح و روشنی برای آنها مشخص کنید و ارزشهای خانوادگی و دینی خود را با کلمات و رفتار خود به نوجوانتان بگویید.

خطای اول: انتظار بدترین را دارید:
بسیاری از والدین به بزرگ شدن نوجوانشان به چشم یک مصیبت نگاه می‌کنند، با این باور که تنها می‌توانند بدون هیچ کمکی تبدیل کودک دلبندشان به یک غول غیر قابل پیش بینی را تماشاکنند. اما این روش باعث می‌شود که شما و نوجوانتان سالهای بدی را بدون رضایت از در کنار هم بودن بگذرانید.

پیغامی که ما به نوجوانمان می‌دهیم این است که او تنها زمانی خوب است که کارهای بد نکند. مثلاً لباسها و موهای خود را همانگونه که ما می‌پسندیم بیاراید و تنها با دوستانی که ما می‌شناسیم و تایید می‌کنیم ارتباط داشته باشد. و همیشه در حال درس خواندن و یا ورزش باشد. زیرا می‌ترسیم از دوستانش قرص و سیگار بگیرد و معتاد شود.

جالب است بدانید متخصصان می‌گویند انتظارات منفی شما می‌تواند او را به همان رفتاری که از آن می‌ترسید سوق دهد. تحقیقات نشان داده نوجوانانی که والدینشان از درگیر شدن آنها در رفتار پر خطر

وحشت داشته‌اند، تا یک سال بعد از بررسی بیشتر از بقیه درگیر همان رفتار پر خطر شده بودند. بنابر این به جای اینکه مدام فرزندتان را از کارهای بد بترسانید، بر علایق و سرگرمی‌های مورد علاقه‌اش تاکید کنید. حتی اگر آن‌ها را درک نمی‌کنید.

لازم است شما راه تازه‌ای برای ارتباط با نوجوانتان پیدا کنید و دوباره با دلبندتان مرتبط شوید و چیزهای تازه‌ای از او یاد بگیرید. اگر او عاشق رایانه و تلفن همراه است و دوست دارد با آنها ور برود با او همراه شوید تا هم شما از او چیزهای تازه در این باره یاد بگیرید و هم بتوانید ارتباطات او با دیگران را از این طریق نظارت کنید. اگر او به فوتبال یا ورزش دیگری علاقه دارد می‌توانید دراین ورزش با او همراه شوید حتی اگر همراهی شما تماشای یک مسابقه با یکدیگر باشد.

خطای دوم: کتابهای فرزند پروری زیادی می‌خوانید:
علاوه بر اعتماد به غرایز خود بسیاری از والدین با متخصصان درباره پرورش فرزندانشان مشورت می‌کنند. عده‌ای هم از کتابهای روانشناسی و تربیت کودک کمک می‌گیرند.

البته اغلب کتابهای تربیت کودک هم مفید هستند اما کتابها وقتی مشکل‌ساز می‌شوند که والدین از آنها استفاده می‌کنند تا مهارتهای ذاتی خود را جایگزین کنند. وقتی توصیه‌ها و روش شخصی شان با موقعیت فرزندشان جور در نمی‌آید، این والدین بیشتر از قبل مضطرب و درمانده شده ودر ارتباط با فرزندشان، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند.

كتابها و مقاله‌ها برای این هستند که به شما دورنمایی از آنچه هست و خواهد بود بدهند و به شما کمک کنند تا در رفتارهای پیچیده بتوانید صورت مساله را برای خود و خانواده تان روشن کرده و برای حل مشکلات تصمیم بهتری بگیرید.

بنابر این در هنگام برخورد و ارتباط با فرزندتان باید کتاب را کنار بگذارید و به تصمیم و انتخاب خودتان اعتماد کنید. بعد از یک عمر خواندن کتابهای تربیت کودک دیگر هر چه لازم بوده یاد گرفته اید و حالا در امتحان عملی باید بتوانید یک برخورد مناسب را به کار بگیرید.

خطای سوم: گیر دادن به چیزهای کوچک و کم ارزش:
ممکن است شما مدل موی پسرتان و لباس کوتاه دخترتان را دوست نداشته باشید. یا حتی ممکن است فرزندتان در بازیهایی شرکت می‌کند که شما نمی‌پسندید. اما قبل از اینکه دخالت کنید و حرفی بزنید، به کل قضیه بهتر نگاه کنید.

اگر این کار فرزندتان او را در معرض خطری قرار نمی‌دهد، خیلی سخت‌گیری نکنید و اجازه دهید تصمیمات متناسب با سن خود را بگیرد. مطمئن باشید خود او اولین کسی است که عواقب انتخاب و تصمیم خود را می‌بیند.

بسیاری از والدین نمی‌خواهند فرزندشان تا بزرگسالی روی هیچ گونه نا امیدی، درد، شکست و تلخی را ببیند. سعی می‌کنند به گونه‌ای از کودک و نوجوانشان مراقبت کنند که حتی یک ویروس کوچک سرما خوردگی هم نتواند او را ناراحت کند، اما دور نگه داشتن فرزندتان از واقعیتهای زندگی، فرصتهای ارزشمند یادگیری را از او می‌گیرد و او وقتی وارد جامعه واقعی می‌شود

بیشتر آسیب پذیر خواهد بود چون دیگر نمی‌داند چگونه به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. اگرچه شما همیشه برای راهنمایی و کمک در کنار او هستید اما اجازه دهید فرزندتان با علم به اینکه هوای او را دارید خودش جلو برود و زندگی را تجربه کندو یاد بگیرد.

خطای چهارم : نادیده انگاشتن چیزهای بزرگ
اگر شک کرده اید که فرزندتان معتاد شده یا یکی دوبار است که مواد اعتیاد آور مصرف کرده، روی خود را بر نگردانید و چشم پوشی نکنید. الان وقتی است که باید واکنش نشان دهید و قبل از اینکه مشکل بزرگتر شود، کاری بکنید. سنین بین 13 تا 18 سالگی زمانی است که درگیرشدن والدین در مسایل فرزندشان ضروری است.

لازم است شما همیشه مراقب تغییرات رفتار، ظاهر ، دوستان و عملکرد تحصیلی نوجوانتان باشید. به یاد داشته باشید که تنها مواد غیر قانونی مورد سوء مصرف قرار نمی‌گیرند، حتی بعضی از داروهایی که پزشکان برای بیماران تجویز می‌کنند ممکن است مورد سوء مصرف نوجوانان قرار گیرند. قرصهای ضد سرفه و حتی بعضی چسبها و ... می‌توانند اعتیاد آور باشند.

اگر شما جعبه قرص خالی را در سطل آشغال اتاق فرزندتان پیدا کردید یا اگر سیگار، کاغذ پیچیده شده و کبریت و قرصهای بی نامی را در جیب و کشوی او دیدید، لازم است بیشتر مراقب او باشید. آمار داروهای توی قفسه را داشته باشید و در صورت امکان با یک متخصص در این زمینه مشورت کنید. یادتان باشد اینها علایمی جدی هستند و نباید سر سری از آنها گذشت.

خطای پنجم: سختگیری کم، سختگیری زیاد
بعضی ازوالدین ممکن است با احساس اینکه تسلطی بر نوجوانشان ندارند هر بار که او از مسیر درست منحرف شود، او را سرکوب می‌کنند.

گروه دیگر برای اینکه از مقابله با فرزندشان و دلخوری و رودر رویی او پیشگیری کنند، هیچ ایرادی از کارهای نوجوانشان نمی‌گیرند. اما هیچ‌کدام از این دو روش صحیح نیست. بلکه لازم است بین آزادی دادن به فرزندتان و پیروی او از شما تعادلی وجود داشته باشد.

اگر بیش از حد بر پیروی او تاکید کنید ممکن است موفق شوید او را مجبور کنید مطابق میل شما رفتار کند، اما به چه قیمت؟ فرزند شما در یک محیط بسته بزرگ می‌شود بدون اینکه مهارتهای حل مساله و ارتباط اجتماعی را یاد گرفته باشد. علتش هم این است که همیشه شما به جای او تصمیم گرفته‌اید.

نداشتن قانون جدی و انضباط محکم هم دردی را دوا نمی‌کند. نوجوانان نیاز دارند در محدوده‌ای که برای کشف دنیای بیرون و ارتباطات اجتماعی شان دارند، بتوانند آزادانه حرکت کنند و البته برای این منظور لازم است قوانین و خطوط واضح و روشنی برای آنها مشخص شده باشد.

شما به عنوان والدین وظیفه دارید در این سن ارزشهای خانوادگی و دینی خود را با کلمات و رفتار خود به نوجوانتان بگویید. اگر دروغ را نمی‌پسندید و نمی‌خواهید از نوجوانتان دروغ بشنوید نه تنها این را به او بگویید بلکه با رفتار خود و راستگویی‌تان نشان دهید که این عمل از نظر شما نا پسند است.

به فرزندتان کمک کنید بتواند مهارتهایی برای کنترل و مدیریت خودش را به نحو مناسبی یاد بگیرد.

اغلب نوجوانان اعتراف می‌کنند که مایلند وقت بیشتری را با والدین و خانواده خود بگذرانند. بنابر این سعی کنید با فرزندتان اوقات خوشی داشته باشید و محیط دوست داشتنی برای او فراهم کنید، که همیشه برای بازگشت او آماده است. زمینی گرم و محکم که حتی چس از زمین خوردنش هم بتواند به آن تکیه کند و روی پاهای خودش بایستد.
 
به یاد داشته باشید که هنوز تاثیر و نفوذ شما بر فرزندتان عمیق تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید.

منبع: اطلاعات

برچسب ها: والدین ، نوجوانان ، برخورد
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۵۸
در انتظار بررسی: ۰
United States of America
ناشناس
۲۰:۲۴ ۲۱ بهمن ۱۴۰۲
با سلام دو سال پیش برای دخترم گوشی خریدم ویک ماه نشده بود که متوجه شدم بایه پسر رابطه تلفنی داره و عکس های برهنه برای هم فرستادن گوشی رو ازش گرفتم یه مدت وقول داد که درست استفاده کنه دوباره بهش دادم ولی بازم به کارهاش ادامه داد دوباره ازش گرفتم ویه مدت کوتاهی گوشی نداشت تا اینکه دوباره دلم سوخت و بهش دادم والان دوباره متوجه شدم که با یه نفر دیگه ارتباط گرفته و حتی حضوری دیدن همدیگر و والان گوشی رو ازش گرفتم و گفتم هیچ وقت بهت نمیدم چون بلد نیستی از گوشی استفاده کنی و حرف گوش نمیدی آیا کار من درسته واینکه دخترم از روزی که گوشی رو ازش گرفتم همش ناراحته و گریه می‌کنه من باید چیکار کنم تک فرزند هم هست و پدرش از هیچی خبر نداره
Iran (Islamic Republic of)
یه زخم خورده
۰۹:۴۱ ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
سلام
من ۱۳ سالمه کلاس هفتم هستم همه ی نمره هام ۲۰ هست فقط ریاضی رو گرفتم ۱۸.۵ بابام همش میگه کی بیست گرفته. چند باری گوشیمو ازم گرفتن ، مامانم برای تولدم ایرپاد گرفته بود اما گفت بخاطر رفتار هام بهم نمیده . هنوز هم بهم نداده ، با دوستم می گذاشت برم بیرون تا موقعی که گفت برو دم در مغازه منم گفتم حوصلم نمیشه چون باید آماده میشدم میرفتم میخریدم میومدم خونه میرفتم مدرسه پیاده . از اون موقع مامانم کلی بهم حرف زد فحشم داد و حتی گفت دیگه مامان صداش نکنم
خیلی حالم بده . تو عید تولدش هست میخوام زود باهاش آشتی کنم و برای تولدش سورپرایز کنمش .
چطوری باهاش صحبت کنم آخه تا میام صحبت کنم فوری داد میزنه فحش بهم میده . راهکار بدید لطفا و سریع
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۴۱ ۲۴ آذر ۱۴۰۲
سلام دختر 18ساله دارم که خیلی توقعش بالاست اصلا پدرومادرووضع مالی درک نمیکنه همیشه باهامون دعواداره چکارکنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۱ ۲۴ آذر ۱۴۰۲
من اجازه بیرون رفتن ندارم چه بابام بد دلههه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۱ ۲۴ آذر ۱۴۰۲
من
Iran (Islamic Republic of)
ملیکا
۰۰:۲۷ ۲۰ شهريور ۱۴۰۲
دخترم ۱۲ سالشه بچه طلاقه بدون من مادر بزرگ شده حالا بهم پیام داده گفته کسی رو دوست دارم چکار کنم
Iran (Islamic Republic of)
یاسمین
۰۱:۲۴ ۲۰ بهمن ۱۴۰۲
آخه بچه ی 12ساله از عشق و عاشقی چی میفهمه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۱ ۰۳ شهريور ۱۴۰۱
سلام ۱۴ سالمه. من مشکلی که دارم اینکه پدر و مادرم اصلا به علاقه هام اهمیت نمیدن!!! من پارسال یه مدرسه رو دوست داشتم، ولی به جای اینکه منو اونجا ثبت نام کنن یه مدرسه ای بردن، که ازم پرسیدن میخوای اونجا رو من گفتم نه. ولی اونجا منو ثبت نام کردن. علاقه به یادگیری زبان های زنده دیگه رو هم دارن ولی اونا میگن فقط انگلیسی.ضمنا در رابطه با مدرسه قول دادن امسال منو اونجا که دوست دارم ببرن ولی قشنگ زدن زیرش.
توروخدا مشاوره بدین. بغض گلوم رو گرفته. اخه مگه میشه پدر و مادری علاقه بچه هاشون براشون مهم نباشه؟ همسنای من الان طبق علاقه خودشون پدر و مادرشون جایی میبرن یا... ولی من هنوز نمیتونم علاقه هام رو بروز بدم. باید هرچی اونا دوست دارن اتفاق بی افته.
خداااااایا. چرا
Iran (Islamic Republic of)
بریده از دنیا
۰۰:۲۳ ۲۴ مرداد ۱۴۰۱
سلام دوستان امیدوارم که اینو بخونیدد و نظرتونو بگین ککه واقعا حق با کیه حداقل شاید این طوری یک اروم شدم
الان دارم با چشمانی گریان این متن رو مینویسم صرف اینکه خالی بشم. به خدا بریدم.به ته خط رسیدم. محدودیت در این حد.ینی چی اخه.مگه من چه گناهی کردم.پدرومادرم به کوچکترین چیز ها گیر میدن مثلا میگن ناخن هاتو کوتاه کن و ازشون دلیل میپرسی میگن ناخنای بلند مث ناخنای سگه.یا مثلا میگن پیامبر گفته ناخناتونو بگیرید چون زیرش چرک و کثیفی جمع میشه منم موقعی ک میخوام باهاشون دو کلام حرف حساب بزنم مثل ادم باهاشون صحبت کنم گریم میگیره و نمیتونم حرف بزنم و میرم اتاق و بابامم مسخرم میکنه به خاطر اینکه گریه میکنم ادامو در میاره .اینا اغراق نیستا عین واقعیته.هیچکدوم درکم نمیکنن . حتی انقد محدودیت دارم که رو تبلتم آهنگ زدم ولی بهشون نگفتم و اصن روحشونم خبر نداره ک من آهنگ گوش میدم. وقتی دوستامو میبینم که میگن با مامانم اهنگ گذاشت رقصیدم یا این چیزاواقعا برا خودم متاسف میشم خجالت میکشم و جلو اونا چیزی نمیگم و تنها چیزی ک الان میتونم بگم اینه که واقعا بریییییدم.یا مثلا رمز وای فایمون رو میدونم .3ساله ک میدونم ولی اونا فک میکنن که من اصن اینترنت ندارم و تو تاق همش درس میخونم در ضمن اینم بگم که من دبیرستانی هستم.ولی من واقعا دوس دارم که از همه چی خبر داشته باشن و بدونن که منم اینترنت دارم . در واقع مخفی کاری رو دوس ندارم و میخام باهاشون صادق باشم ولی متاسفانه با رفتارهاشون به انسانیت من به صادق بودن من به بی ریا بودن من صدمه میزنن خودشونم (پدرومادرم ) قشر فرهنگی جامعه هستن و تحصلکرده هستن ولی متاسفانه............ . اونا خودشون باعث میشن که من یه ادم پنهون کار بشم .منی که این روزا این چیزای کوچیکو ازشون پنهون میکنم دیگه چه برسه به اینده چیزای بزرگترو حتما پنهون خواهمکرد .اگه اونا بذارن من دارم زندگیمو میکنم.زندگی که الان 60 درصد جامعه این طوری زندگی میکنن و هم سنای خودم. واقعا ناراحتم از اینکه منو درک نمیکنن.حتی در مورد مو های منم نظر میدن که برو موهاتو کوتاه کن از ته بزن و اینا درحایکه من حتی مو های بلندمم از پشت تو مانتو میندازم که دیده نشه به خاطر عقایدم.ولی انا چی؟...... .دیگه چی بگم و اینکه اصلا نمیدونن من با اون اینترنت که دارم فیلم دانلود میکنم و نگا میکنم. با ینکه اونا نظارتی ندارن ولی من خودم خدا شاهده تا حالا فیلم های ایرانی فقط نگا کردم فقط ایرانی. ولی در حالیکه دوس داشتم اونا هم از این ماجر خبر داشته باشن و بشینم تو جمع خانواده باهاشون اون فیلمارو ببینم تو کانون گرم خانواده.اونا به همه چی گیر میدن.اگه به جای گیر دادن به ناخن یا مدل مانتویا بلندی و کوتاهی مو یا خیلی چیزای دیگه به استعداد های من دقت میکردن وقت میذاشتن انگیزه میدادن تشویق میکردن صد در صد الان وضعم از الان بهتر بود . تا یادم نرفته بگم یا مثلا بابام میگه این چ مدل مانتوییه خریدی ( در حالیکه مانتو نه کوتاهه نه از اون پاره پوره ها) فقط شاید عبایی باشه یا جلو باز و اینا که من خودمم از زیر جلو باز زیره بلند میپوشم و لی با این حال میگه علاوه بر اینکه زیره رو باید بپوشی باید یه دکمه هم ببندی که باد نخوره این ور اون ور بره . یا مثلا وقتی مامان بابام تو فامیلای دورمون کسی ابرو هاشو برمیداره با اینکه بالای 18 سال داره ولی پشتش کلی حرف میزنن و میگن دختر مجردو چه به این حرفا . ولی من دوس دارم بعد 18 سالگی ابرو هامو بردارم ولی با این جود ماحاله. با این طرز فکری که اینا دارن غ ممکنه. شکل ابرو هامم ی جوریه که شبیه پسرا میکنتم.شما فرض کنین عین ابرو های بابام. یعنی عین اونه دیگه. یکی دو نفرم بهم گفتن شبیه پسرا هستی. یا اینو بگم یکی از فامیلامون میخواد بینیشو عمل کنه 40 سالشهمتاهله و 2 تا هم بچه داره چن روز پیش حرفش پیش کشیده شد و فهمید که میخواد بینیشو عمل کنه.کلی پشتش حرف زد. که نمیدونم خدداده و قرار نیس همه عین هم باشن و از این حرفا. با این وجود منم نمیذاره بینیمو عمل کنم.
اگر خوندین خیلی ممنونم که خوندین و به حرفای من گوش کردین .
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۵۸ ۲۹ خرداد ۱۴۰۱
من پسر سیزده ساله دارم امسال می‌ره هشتم ووقتی دوسالش بود من و پدرش جدا شدیم تا کلاس چهارم با من زندگی میکرد هیچ براش کم نزاشتم بهترین مدرسه و چیزها براش فراهم کردم امشب تو گوشیش تو روبیکا رو صفحه اومد خیلی فحش زشت تو اون گروه میدادن بهم ریختم و دعواش کردم گفتم ب پدرت میگم نمیدونم چکار کنم در ضمن گوشیش رمز داره و اصلا نمیزاره برم تو گوشیش
United States of America
ناشناس
۰۰:۰۵ ۲۳ مهر ۱۴۰۲
پسر شما کار درستی می‌کنه نمی‌زارم بری تو گوشیش چون از الان داره حریم شخصی رو یاد میگیره تازه فحش بد دادن تو این سن عادیه اگه محدودش کنین عقده میشه
Iran (Islamic Republic of)
پارمیس
۱۲:۴۸ ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
من یه دخترم هرکاری می کنم یا هرچی به شوخی می گم یا هر حرفی می زنم تو خونواده بخندیم به همه می گه
بعد یه چیزی خودش می گه میگه به هیچی نگیا صحبتم رو گوش می کنه به بقیه می گه انگار چیزی به اسم حریم شخصی تا حالا به گوشم نخورده
Iran (Islamic Republic of)
A
۰۲:۲۱ ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
سلام
من دختر ۱۳ ساله هستم معدلم ۱۹.۵۰ شده این چند روز با مامان بابام زیاد دعوا های کوچیک می کنیم دوروزه که از از امتحاناتم می گذره مامانم گفته آزادم ولی فعلا که زندانیم هر کاری می کنم گیر میده چند روزی هست که می خوام برم یه جا زار بزنم نه به خاطر مامانم حس میکنم تنهام مامانم میذاره با دوستام بیرون برم ولی حس تنهایی دارم یه داداش کوچیک دوساله دارم حس می کنم مامان و بابام خیلی دوسش دارم فکر می کنم برای من دیگه حوصله ندارن
Iran (Islamic Republic of)
یه دوست
۱۱:۲۶ ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱
دوست من خواهر عزیز من شمایی که ساعت 2 شب بیداری و هنوز نخوابیدی و داری با گوشی ور میری نشون میده که تو از منم آزاد تری
Iran (Islamic Republic of)
محدثه رضایی خوشرو
۱۵:۲۰ ۰۸ خرداد ۱۴۰۱
منم شکل تو هم حتی من قبلا میرفتم آشغال یر کوچه بزارم نمیزارن میگن میبرنت خب بزار ببرنم راحت شم اه
Iran (Islamic Republic of)
....
۲۱:۴۸ ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱
همه مشکلات که جسمی نیستن روح ما بچه ها خیلی بیشتر از جسممون آسیب دیده ک همش تقصیر دنیای تاریکی ک بزرگترها برامون ساختن
Iran (Islamic Republic of)
الی
۲۳:۴۶ ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
گل گفتی داداش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۲۴ ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۱
باسلام من زندگی خیلی سختی داشتم هرروز باشوهرم دعواحتی طلاق هم گرفتیم ولی بخاطر بچه ها برگشتم بچه ها روباسختی بزرگ کردم حالاپسرم۲۴سالشه اصلا بتمن راه نمیاد سر چیزهای کوچیک تازگیا پی بردم به مواد روآورده وقتی به روش اومده با وقاحت جوابم داد خوب میکنم حالا موندم چیکار کنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۴۱ ۱۷ فروردين ۱۴۰۱
من یک پسر دارم که کلا صبح تاشب داخل موبایلش بازی میکنه 17ساله است واصلا به حرف پدرشاعتنایی نمی‌کند چه راه حلی درپیش بگیرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۲ ۱۵ فروردين ۱۴۰۱
میدونین چیه وقتی کامنتا رو میخونم دیگ فک نکنم لازم باشه چیزی از مشکلاتم بگم
Iran (Islamic Republic of)
ثنا
۱۷:۴۹ ۱۲ فروردين ۱۴۰۱
با سلام. من یه پسری دارم که داره ۲۰ سالشو پر میکنه. از حدودا حوالی ساعت ۷ شب تا ۱۲ شب با دوستاش بیرونه.دوستاشم که اصلا نمیشناسیم. بسیار عصبی و گوشه گیره. تو جیبش چیزای عجیبی مثل لوله خودکار پیدا میکنیم. لای لباساش عرق و شیشه پیدا میکنیم. از اواخر اسفند اینجور شده تا الان. چند وقته که خیلی بد دهن شده. دست بزن داره. حدودا یه ساعت پیش تو جیبش سیگار پیدا کردیم. چیزی تا حالا بهش نگفتم. الان من باید چجوری با پسرم رفتار کنم؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۰۱ ۱۱ فروردين ۱۴۰۱
سلام. من یه پسر ۱۴ ساله ام. یه خواهری دارم ۱۲ ساله.اصلا احساس میکنم اون برای خانواده ام عزیز تره. احساس که چه عرض کنم قطعا درسته. اون داخل یه بازی آنلاین با یه پسر ۱۶ ساله آشنا شده و مدام باهاش در حال چت کردنه. من به خانوادم گزارش دادم ولی باور نمیکنن. بهم میگن خواهرت اصلا اهل این کارا نیست بهش تحمت نزن. بعد میگن اگه کسی اهل این کارا باشه تویی. ولی من بخدا اصلا با دختری در رابطه نیستم. یه کانون زبان میرم مختلط. ولی انقدر خوب و با حیام که با یه دختری هم در رابطه نبودم و نیستم. اصلا خانوادم گوشی خواهرمو حتی یبار چک نکردن. ولی همیشه ی خدا گوشی منو چک میکنن. با اینکه من چیزی تو گوشیم ندارم. به خواهرم اجازه نصب تیک تاک رو دادن ولی وقتی من میگم میخوام تیک تاک داشته باشم میگن بعد کنکور. بابا یعنی چی؟ خواهرم اصلا درس نمیخونه. تو کارنامش دوتا خوب داره. ولی من تموم درسام ۲۰.غیر ریاضی و علوم تجربی که ۱۹.حتی تو کانون زبانم هم زبان آموز ممتازی هستم. فرانسه میخونم و ممتازم.اما خواهرم همون اولین بار که رفت فرانسه انقدر افتضاح بود فرانسش که اخراج شد. ولی خانوادم اصلا به این موضوع نگاه نمیکنن.اصلا بهش میگن فدا سرت اخراج شدی.فعلا کوچیکی.طبیعیه.من که هم درسام و هم فرانسم خوبه تا حالا بهم یه تبریک نگفتن.ولی اونا مگه به این موضوع نگاه میکنن؟ خواهرم از صبح تا شب سرش تو گوشیه و بیشتر اوقات صرف چت کردنه ولی من اگه بخوام گوشیم رو باز کنم میگن میخوای چیکار کنی؟ بعد میگن خوبه از کلاس فرانسه محرومت کنیم؟ من گفتم چرا من که فرانسم خوبه. اونا میگن فرانست خوب باشه میدونیم خوبه.مشکل ما اینکه با همکلاسیای دخترت شاید چت کنی. من گفتم اصلا من همکلاسیای دخترم رو سیو ندارم. اصلا دختر چه عرض کنم. کلا همکلاسیای دختر و پسر کانون رو سیو ندارم. اونا باور نمیکنن. حتی امروز باهاشون در رابطه با خواهرم حرف زدم گفتم خواهر از صبح پا گوشیه بهش چیزی نمیگین و اونا گفتن خواهرت یه ششم دبستانیه. یه ششم دبستانی مثلا چیکار میکنه. به تویه هفتمی بیشتر باید شک کرد. گفتم بخدا من چیزی ندارم شما هم که دیدین. دوباره بهشون گفتم خواهرم با یه پسر دوسته. اونا گفتن تحمت نزن پسر خوب. من گفتم تحمت نمیزنم راست میگم. اصلا خودم دیدم. جلو چشمم داشت با پسره چت میکرد. اونا باور نکردن. ای واویلا. ضمنا خواهرم از ۹ سالگی گوشی داره. ولی برای من از ۱۲ سالگی خریدن.ضمنا اونم چون کلاسا آنلاین شد.اگه نمیشد بعد کنکور میخریدن. اخه چقدر تبعیض چقدر فرق؟ میشه مشاوره بدین؟ بخدا من گمراهم مشاوره بده یه نفر؟ ممنون. منتشر کنید توروخدا. من یه نوجوان گمراهم. به نوجوان کمک کنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۹ ۱۵ فروردين ۱۴۰۱
آقای باهوش!
یه کلاس هفتمی در هرحالتی یا ۱۲ سالشه یا ۱۳!مگر اینکه تجدیدی باشه
لطفا سنتو درس حساب کن
Iran (Islamic Republic of)
حامد
۲۲:۱۲ ۲۶ فروردين ۱۴۰۱
داداش ممکنه متولد ۸۷ باشه و سنش رو بر اساس سال حساب کنه
Iran (Islamic Republic of)
کاربر
۰۲:۱۸ ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۱
ببین پسرم آنها فرق نمی گذارند براشون ثابت نشده و دلشون برای آینده ی تو می سوزه و می خواهند بیشتر برات وقت بگذارند و تمرکزشون روی خواهرت کمتر شده به نظرم بهشون پیشنهاد بده بروید پیش مشاوره البته یک مشاوره ی خوب که وقتتون رو تلف نکنه شما هر چه قدر هم درست خوب باشه بازم باید برای مرحله بالاتر کار کنی سعی کن کمتر به فرق گذاشتن فکر کتی و بیشتر به اینکه خودت چی کار می تونی بکنی تا خواهرت رو کمک کنی البته دوستانه و از روی محبت آگاهش کن واگر دزست خوبه در درسها کمکش کن و احساس مسئولیت داشته باش این طوری خانواده هم خیالشون راحت میشه که شما به فکرش هستی
Iran (Islamic Republic of)
مشاور
۰۸:۱۶ ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱
سلام
پسر خوب،
دختر ها و پسر ها با هم متفاوت هستند انتظار نداشته باش که پدر و مادر همان رفتاری را با شما داشته باشند که با خواهر شما داشته باشند،
شما پسر هستی و باید روحیه قوی تری را داشته باشید چرا که باید در آینده اداره کننده یک خانواده باشید و هم از لحاظ درس و هم کار محکم تر و با اقتدار تر باشی،
از مواردی که ذکر کردی مشخص هست که توانمند و با استعداد هستی لذا از استعدادت استفاده کن و رابطه با پدر و مادر را دوستانه تر و بهتر کن، تا این سن حساس را رد کنید، در سن شما انسان تر هست و ممکن هست احساس کند دیگران توجهی ندارند، ولی شما قوی و محکم باش و ادامه بده، موفقیت های شما در حال باعث می شود د که آینده روشنی داشته باشی.
ضمنا ارتباط دوستانه و صمیمی شما با خواهرتان باعث می شود که با دیگران ارتباط نگیرد، پس شما در خانواده می توانید بسیار موثر باشید.
Iran (Islamic Republic of)
پدرام
۲۰:۵۶ ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۱
دوستان عزیزی که اطلاعات معتبر و تایید شده ای برای ارتباط با فرزند ندارید لطفاً از دادن اطلاعات غلط که باعث سردرگمی میشود خودداری کنید
ممکن است شما نیت خوبی داشته باشید اما پیامد ناخوشایندی برای ایشان داشته باشد.
Iran (Islamic Republic of)
یه پسر
۰۱:۴۳ ۱۵ تير ۱۴۰۲
راستش باید بدون رو درواسی بگم که این رسانه ها کاری کردن که تبعیض شدید بین دختر و پسر قائل میشن. همه فرزند دختر می خوان به جز یه عده،پس برای اثبات لیاقت مردا که بهترین هنرمندا و بهترین عالم هاهستن در حالی که توی کشور هایی مثل ایران خانواده خیلی هواشونو نداره باید خوب به اهدافت بچسبی و در ان بهترین بشی. خانواده ات صلاحت رو می خوان ، همین که میگن تهمت نزن یعنی تو کاری باش اون به فنا بره هم مهم نی تو مهمی. چون گوهریباید ازت مراقبت بشه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۳۴ ۰۶ فروردين ۱۴۰۱
سلام من مادر دوتا بچه هستم یه دختر ۱۲ ساله یه پسر کوچک مشکل من با دخترمه فامیل همش بهم طعنه میزنن میگن دخترت مریض و افسرده شده نمیدانم چی کار کنم راهنمایی کنید همش بهش شک دارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۴ ۲۶ اسفند ۱۴۰۰
سلام پسر 12 ساله دارم رابط خوبی با باباش نداره باباش فقط ازش درس میخواد پسرم علاقه زیادی به درس خوندن نداره فقط مشکلشون همینه وماهی یکبار تو خونه جنگ جهانی میفته سر همین موضوع دوم اینکه بهش میگم برو کمک بابات سر زمین کار کن میگه باید پول بهم بده به عنوان دستمزد آیا شما قبول دارین باید گول بگیره یانه خواهش، میکنم راهنمایی کنین لطفا در هر دومورد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۴۶ ۲۴ فروردين ۱۴۰۱
چه اشکالی داره میتونه بهش پول بده عالیه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۳۴ ۱۷ اسفند ۱۴۰۰
سلام منم یه مادربدبخت پسرم با پدرش خیلی مشکل داره بیشتر وقطها باهم قهر هستن اصلا اخلاقشون بهم نمیخوره همدیگرو درک نمیکنن راکار میخواستم لطفا
Iran (Islamic Republic of)
داریوش برازش
۰۲:۰۵ ۱۴ اسفند ۱۴۰۰
ببخشید منظور من درباره موهایش بوده اشتباها تایپ شده ...این افکار مربوط به تیپ و ظاهر حقیقأ مرا مجبور کرده بیشتر با او نزدیک شوم و صمیمیتر باشم...نظر شما برایم مهم است.
Iran (Islamic Republic of)
داریوش برازش
۱۷:۳۴ ۱۳ اسفند ۱۴۰۰
با سلام
پسر من دوازده سال دارد و از من خواسته موهایش را کمی رنگ قهوه ای کند ولی نمیدانم چطور تصمیم بگیرم او با توجه به وضعیت کرونا نیز در خانه و مودب و اجتماعی نیز هست و بیشتر دوستانش مجازی اند ...به نظر شم من به او اجازه بدهمذیا خیر؟
Iran (Islamic Republic of)
داریوش برازش
۱۷:۲۶ ۱۳ اسفند ۱۴۰۰
با سلام
پسر من دوازده سال دارد و از من خواسته موهایش را کمی رنگ قهوه ای کند ولی نمیدانم چطور تصمیم بگیرم او با توجه به وضعیت کرونا نیز در خانه و مودب و اجتماعی نیز هست و بیشتر دوستانش مجازی اند ...به نظر شم من به او اجازه بدهمذیا خیر؟
Iran (Islamic Republic of)
پرینا
۱۲:۲۲ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰
سلام من یه دختر 14سالم که یه خواهر بزرگ تر خودم دارم خیلی گیر میده بهم من عاشق بی تی اس م و با کره ایی عاشق اونام یعنی آرمیم یه برنامه هست خیلی حجم بسته رو میبره میرم فیلم و عکی بی تی اس ر. نگاه میکنم و بهم حس خوبی میده حس میکنم پیششونم در کل خوبه اما خواهرم میگه تو بسته رو تموم میکنی اخع ما یه وای فای داریم که هر ماه92گیگ میریزیم بعد این زود تموم میشه بخاطر اون برنامه بعد منو تهدید میکنن که به کاری نکن کع گوشیم رو ازم بگیرم منم بهم زربه میخوره خیلی حس بدیه الان موندم خودم رو بکشم یا از خونه فرار کنم اگه بکنم جایی رو ندارم که برم پول هم که دست بابامه نمیدونم کجا برم از اینا راحت شم من جیمین رو دوس دارم خیلی حاضرم جونمم بهش بدمم خیلی حالم بده همش تقصیر خواهرمهعع
Iran (Islamic Republic of)
حامد
۲۲:۱۳ ۲۶ فروردين ۱۴۰۱
تو املات رو اول قوی کن. یه ۱۴ ساله میتونه ضربه رو درست بنویسه. ضمنا بخاطر بی تی اس اخه؟ چقدر حالم از گروهشون بهم میخوره. الهی گور به گور شن
Iran (Islamic Republic of)
امیر
۱۶:۲۰ ۰۴ اسفند ۱۴۰۰
سلام امیرم ۱۴ سالمه پدر و مادر و برادرمو خیلی دوست دارم تاحالا درسم خوب بوده ورزش هم میکردم و خوانواده راضی بودن ولی الان من موتور دوست دارم و هرکاری میکنم برام نمیگیرن دوسال که گوشی فقط روزی دوساعت تو دستمه و سختگیری میکنن تنها چیزی که می‌خوام موتوره که اونها اهمیت نمیدن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۵۰ ۲۴ فروردين ۱۴۰۱
موتور چیز خوبی نیست. امنیت نداره برای سلامتی خ دت میگن . گوش یده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۲۵ ۰۳ اسفند ۱۴۰۰
سلام من ۱۴ سالمه
سر هر موضوعی با مامانم اختلاف داریم
مثل حجاب
من دوس دارم چادر بپوشم ولی مامانم میگه نه
نمیفهمم چرا هر چی میگم چزا میگه حالا تا بزر
Iran (Islamic Republic of)
یه دوست.....
۱۳:۰۴ ۱۹ آبان ۱۴۰۲
ببین مادرت نگران روابط اجتماعی توبه تو این دوران کسایی که چادر می زارن محدود شده به حساب میان به نظر من به حرف مادرت گوش کن
Iran (Islamic Republic of)
نظر دهنده
۰۲:۱۸ ۱۷ بهمن ۱۴۰۰
من پسرم۱۵ سالم معدلم ۲۰ شده به درسم و خانوادم اهمیت میدم ولی ازطرفی مشکل بزرگم اینه که چون معدلم ۲۰ نباید رشته که دوس دارم برم و باید تجربی بخونم یا حق بیرون رفتن بیرون رو ندارم چون حس میکنن که بچم ولی توی خرید و چیزهای شخصی کاری نمیکنن و دخالت نمیکنن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۷ ۱۴ بهمن ۱۴۰۰
من یه دختر ۱۱ ساله هستم وقتی داداشم که الان ۲ سالشه مثلا پاش میخوره به در مگن تو کردی تو کردی و لی من نکردم و همش بهم تحمت میزنم
و متوجه خواسته هامم نمیشن لطفا یکی بگه من چیکارذکنم
Iran (Islamic Republic of)
یه دوست...
۱۳:۰۷ ۱۹ آبان ۱۴۰۲
ببین منم مثل تو یه دخترم و فرزند اول خانواده هستم میدونی پدر و مادرها موقعی که فرزند دوم به دنیا میاد حساس ترن و میخوان مراقب باشن وقتی یکم واداشت بزرگ شه این چیزا اوکی تر میشه
Iran (Islamic Republic of)
کاربر خانوم
۰۸:۳۳ ۱۳ بهمن ۱۴۰۰
من از فامیلای شما خوشم نمیاد
چرا نمی فهمید
فامیلاتونو به بچه ها تحمیل نکنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۸ ۱۱ بهمن ۱۴۰۰
یه دختر ۱۵ سالم اما واسه خانوادم انگار ی بچه ایم که هیچی نمی دونه به طوری که هر چی میشه میگن این هنوز خنگ چیزی رو نمی دونه همش میخندم هر چی میگم چشم بین دو تا برادرموندم براذر بزرگترم که ۲۷ سالشه هر بار بی کار بشه یا هر وقت بخواد گوشی م چک میکنه نمی دونم انتظار داره چی پیدا کنه برادر کوچیکترم ۱۳ سالشه اون ت خونه هر جور ک بخواد رفتار میکنه و به کسی اهمیت نمیده من هر بار با تبعیض مواجه میشم چون دخترم بیرون رفتن ندارم چون دخترم نباید برم پیش هر کسی برم اتاقم یعنی وقتی بخوام ی کم با خودم تنها باشن هزار تا تهمت بهم میدن هر بار اجازه ای بگیرم مامانم میگه نه
با هر بتر نه شنیدن بیشتر میشکنم
مامانم حتی نمیذاره ماتیک بزنم چون میگه پشتت حرف میزنن
فقط می خندم و هیچی نمیگم اما به نظرتون چه کار کنم تا از این سخت گیری ها خلاص بشم؟
Iran (Islamic Republic of)
مهم نیست!
۱۴:۱۲ ۱۱ بهمن ۱۴۰۰
سلام به همه
14 سالمه
همش سر موضوع چرت و پرت باهام دعوا میکنن
معدلم از 20 پایین تر نیومده و همه جا چه بیرون چه مغازه و ... مودب هستم و احترام میذارم به همه
ولی اینا اصن ب یه ورشون هم نیست !
کل مدرسم از من راضین
گوشی هم ندارم و حتی کوچیکتر از من هم گوشی دارن ! / برا من مهم نیست /
دوس ندارم با هیچکی وقت بگذرونم . فقط تنهایی
یه خواهر کوچیکتر دارم ک هر اتفاقی براش میوفته تقصیر منه و شروع میکنن به ....
نمیذارن با دوستام بریم پارک و ....
دوست دخترم ندارم
تنها تفریحم مکعب روبیکه ، چون توش حرفه ایم
همش میخوان برام تصمیم بگیرن
حتی نمیتونم از پولی ک برای خودمه و خودم با تلاش بدست اوردم خرجی کنم و حتما باید اونا تایید کنن/:
هم سن و سالامو میبینم کلا غصه میخورم
همش بیرون منو بخاطر این چیزا مسخره میکنن
نمیتونم مثل بقیه باشم
واقعا اینا چه انتظاری از ما دارن ؟
مثلا یه پدر و مادر جز اخلاق عالی و درسخون بودن بچش چه انتظاری باید داشته باشه ؟
افسردگی هم دارم و خودم هم میدونم ، ولی بهشون نگفتم ، چون بگم شروع میکنن به ...
نمیگم بدن ، حرفم اینه فکر میکنن منِ نوجوون ، مثل بچه 2 سالم که صبح تا شب باید مراقبش باشن
همه دوستام میرن بیرون باهم بازی میکنن ، ولی من نه
کلا مثل یه عروسک خیمه شب بازیم که با چوب کنترلش میکنن :/
قلبم پر حرفه ولی دیگه بیشتر نمیشه ... / البته تیکه های ریز قلبم ! چون شکستن و نمیتونم بهم وصلشون کنم ! /
Iran (Islamic Republic of)
یه دختر
۱۱:۵۷ ۰۷ بهمن ۱۴۰۰
سلام.یه دختر ۱۵ ساله هستم.من خیلی تو تابستون سال ۱۴۰۰ اذیت شدم.چرا؟چون پدرو مادرم عشقمو(دوست پسرمو)ازم گرفتن.خیلی دلم براش تنگ شده.الانم گوشیم سیم کارت نداره،سیم کارتشو درآوردن.خیلی دلم تنگه.نیگم الان کجاس و چیکار میکنه.الان با کی دوسته.اصلا حالش خوبه.اون تمام دنیام بود.۶ ماه میشه ازش خبری ندارم.شمارشو خفظ بودم ولی خطشو عوض کرده.تو شبکه اجتماعی باهم باهاش دوست شدم.خیلی ها میگن دوستی مجازی خوب نیست ولی خیلی عالی بود.دلم براش خیلییی تنگ شده.الانم کلی محدودیت های دیگه برام گذاشتن. چیکار کنم.مگه میشه عشقمو یادم بره.شاگر زرنگ کلاس هستم و معدلم از ۲۰ پایین نیومده ولی خود به خود دوست داشتم تجربه کنم. الانم بدون سیم کارته دارم داغون میشم.لطفا یکی راهنماییم کنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۱ ۱۱ فروردين ۱۴۰۱
کاش این اتفاق واسه خواهرم بیفته. ببین من یه پسر ۱۴ سالم و تا حالا دوست دختر نداشتم ولی خوب میتونم نوجوانان رو در راه ترک عشقشون درک کنم. عشق در دوره نوجوانی خوب نیست. حتی تو شبکه های مجازی که خیلی بده. ببین من یه روش دارم ممکنه یه کمکی بهت بکنه. به پدر و مادرت یا با هرکدوم که راحت تری بشین باهاشون راجب این قضیه صحبت کن که واقعا دوست پسرت رو دوست داری. شاید کمک کنه. دلم برات میسوزه. ببخشید من اینم دارم برا بار دوم مینویسم. دوست دارم به هموطن و هم رده ی خودم کمک کنم. قهر میکنم منتشر نکنید.
Iran (Islamic Republic of)
تابان
۲۳:۵۰ ۳۰ دی ۱۴۰۰
من خیلیییییییی اندازه ی کل کره ی زمین معده درد دارم لطفااااا و خواهشا یه راهی بهم بدید دارم میمیرم دیگه شب تا صبح خواب ندارم همش با یه چیزی خودمو سرگرم میکنم تا صبح سریال یا تا صبح درس خوندن به پاتون میفتم یه راهی بدید از شر این درد گور به گور شده خلاص شم به مامانم میگم ببرم دکتر سق میکشه تا یه بار بزور ببریم دکتر بعد از اینکه اومدیم خونه کلی سرزنشم میکنه دیگه صبرم تموم شده دیگه اصلا تحمل ندارم مادر باید مهربون باشه از بچش مراقبت کنه بعد از اینکه کارمون تو درمان گاه تموم رفتیم خونه برام سوپ درست کنه دارو هام رو بده ولی اصلا اینطور نیست خودم برا خودم سوپ درست میکنم خودم داروهامو سر موقع میخورم اصلا به من اهمیت نمیده خیلی اذیتم میکنه یه بار با خواهش و تمنا التماس و اینا بزوررررررررررررررر بزورررررررررررر یه بار میبردم واقعا دیگه خسته شدم بسه دیگه کافیه اعصابم خورده کلافه شدم دیگه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۵۷ ۲۴ فروردين ۱۴۰۱
معده دردت عصبیه احتمالا .. خودت اذیت نکن .. بزرگ میش درست میشه همه چیز غصه نخور ..‌شاید مادرت مشکلات خاص خ دشو دا ه . شاید اونم مشکل اعصاب داره . و بی ح صله است
Iran (Islamic Republic of)
نهال
۱۷:۴۷ ۳۰ دی ۱۴۰۰
من ۱۶ سالمه و تا الان هیچ تپقعی از خانوادم نذاشتم و با داشته و نداشته هام شاختم و هیچ وقت ن بهشون چیزی گفتم برام بخرن
و همیشه طبق خواسته اونا بودم ولی اونا دارن منو کسی میشازن ک خودشون مخوان
من میخوام ارایشگر شم و علاقه ب ریاضی ندارمو همیشه تپش افتادم
ولی نصف اوقات خانوادم شرکوفتم کردن
امروز گفتن مدارس حضوریه بابام وایساده با من دعوا کردن..!
بعدش میگه واس نمرات درخشانت نمتونیم جای دیگه ام ثبت نامت کنیم!
و مامانمم و بابامم بهم گفتن باعث سرافکندگی هستی...
واقعا داغونم کردن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۳۰ ۲۹ دی ۱۴۰۰
سلام من دختری 13 ساله هستم مادرم رو به شدت دوست دارم چون کسی جز اون تو خونه با من صحبت نمیکنه و بهم توجه نمیکنه دوتا برادر دارم که یکی همسن خودم و یک برادر 17 ساله دارم، برادر بزرگم خیلی با مامانم با تندی و پرخاش صحبت میکنه همش وقتی چیزی میخواد مهربون میشه خیلی بی احترامی میکنه و ما دیگه از دستش کلافه شدیم حتی مامان من بعضی اوقات گریه میکنه.
پدرم هم کل روز بیرون از خونه هست و من خیلی دوستش ندارم چون اصلا به ما اهمیت نمیده و کل روز بیرونه و هر وقت میاد میره تو اتاقش و در رو میبنده و منم دیگه توقعی ندارم.
اما دیگه درباره برادرم کلافه شدم و اعصابم به شدت خورد شده، برادرم آزاد هست، هر وقت دلش میخواد میره بیرون همش تو اتاقش و هرکاری دلش خواست میکنه و کسی کارش نداره اما با این حال تو خونه پرخاشگری میکنه و اذیت میکنه.
کسی راهکار و نظری در این باره داره؟؟
Iran (Islamic Republic of)
سید
۰۲:۰۳ ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
حتما

با پدرتون صحبت کنید به بابات رفتارهای برادرت بگو و ازش بخواد که تو نگفتی که برادرت با تو لج کن
Iran (Islamic Republic of)
بنیامین
۲۲:۰۰ ۲۸ دی ۱۴۰۰
من پسرم سلام من ۱۴ سالمه و پدر ومادرم به من احمیتی ندارن پدر من تو بازار دست فروشان کار میکنه و پول زیادی هم داره ۲ تا خونه و ۲تا ماشین داره و فقط به ابجی ۳ سالم توجه و احمیت داره منو هر روز میبره سر کار همون بازار میگه کار کن کارکن کار میکنم اخر میزنه تو گوشم میگه بلد نیستی کار کنی ۱۴ سالمه یک بار برام کادو تولد نخریده
Iran (Islamic Republic of)
آهو
۱۱:۵۷ ۲۶ دی ۱۴۰۰
سلام من شونزده سالمه
خانوادم طوری رفتار میکنن که انگار اصلا نیستم
حق گوش دادن آهنگای مورد علاقمو ندارم
حق ندارم عکس پروفایل و استوری های مورد علاقمو بذارم
حق ندارم با دوستام بیرون باشم یا برم خونشون
حتی با این که چادریم ولی اجازه ندارم لباسی که دوست دارم رو بپوشم و همش باید طبق سلیقه اونا لباسای گشاد و مسخره بپوشم
اونا فکر میکنن اگه تتو بزنم یا موهای دست و صورتمو بزنم میشم یه هرزه (البته ببخشید)
درسم خوبه و تا الان نمره زیر هیجده نداشتم ولی امسال به خاطر فشار روانی که رومه روی هیچکدوم از درسام نمیتونم تمرکز کنم
با اینکه از شش سالگی چادر رو خودم انتخاب کردم ولی فکر میکنن اگه انتخاب رو به عهده خودم بذارن مثل دخترای خیابونی میگردم
خسته شدم از این همه محدودیت
خسته شدم از اینهمه بی اعتمادی
اصلا دلم نمیخواد با یه غریبه درد دل کنم ولی چاره ای ندارم حتی از تظاهر اینکه حالم خوبه خسته شدم
Iran (Islamic Republic of)
الی
۲۳:۵۲ ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
تو هم مثل من
Iran (Islamic Republic of)
تینا حلاجپور
۱۶:۱۸ ۱۹ دی ۱۴۰۰
اصلا خوب متوجمون نمیکنه
باید هرچی که میخوایم بهمون دقیق مطرح کنه و بگه
Iran (Islamic Republic of)
علیرضا
۱۵:۲۱ ۱۹ دی ۱۴۰۰
چه کاری است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۸ ۱۹ دی ۱۴۰۰
سلام پسر ۱۴ ساله دارم. درس که اصلا نمیخونه. مدل موهاشو خودش لنتخاب میکنه .لباساشو خودش انتخاب میکنه. ما نظر نمیدیم. فقط میگیم مبارکه. همیشه دروغ میگه . تمام حرفهاش دروغه. با دوستاش میره بیرون از غروب تا شب. کلی باهاش صحبت میکنیم. فکر میکنم پسرم کر شده. چیزی نمیشنوه. لطفا مشاوره معرفی کنید.
Iran (Islamic Republic of)
کسرا
۰۹:۳۱ ۰۴ بهمن ۱۴۰۰
بله ما نوجوون ها اینو میخوایم تازه فهمیدی؟
Iran (Islamic Republic of)
...
۱۹:۰۲ ۲۰ شهريور ۱۴۰۱
نکنه میخوای کل فامیل بیان درمورد مدل موهاش یا لباساش نظر بدن ؟؟
Iran (Islamic Republic of)
ل
۱۸:۱۸ ۲۴ شهريور ۱۴۰۱
وااا. خو چرا خودش انتخاب نکنه لباساش و مدل موهاشو؟ ۱۴ سالشه و توقع دارین بگه بیاین شما انتخاب کنین؟مگه بچس؟ خودش باید نظرشو بگه و شما باید به علاقه هاش احترام بزارین. ولی خدایی نکرده موردی دیدین که به فرهنگ خانواده شما نمیخوره، بهش تذکر بدین.
ولی اگه پسرتون اینطورنیست، باید به علاقه هاش احترام بزارین. دیگه ماشالله بزرگ شده. ۱۴ ساله بچه نیست
Iran (Islamic Republic of)
ل
۱۸:۲۲ ۲۴ شهريور ۱۴۰۱
یه مورد دیگه. در رابطه با دروغ گفتناش، بهش بفهمونین که دروغ نگه و بگین خودتون میدونین که همچین حرفی صحت نداره و بهش بگین دروغ گفتن بدون مجازات نمیمونه.
در رابطه با اینکه بیشتر میگین غروب تا شب با دوستاش بیرونه، با توجه به اینکه سن پسرتون خطرناکترین سن توصیف شده، ساعت های رفت و امدش رو محدود کنین و جوری ازش حرف بکشین که کجاها میره و چیکار میکنه و با مهربونی بهش بگین که نگرانش هستین
موفق باشین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۵ ۱۹ دی ۱۴۰۰
سلام پسر ۱۴ ساله دارم. درس که اصلا نمیخونه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۴۶ ۱۸ دی ۱۴۰۰
سلام پسر ۱۴ ساله هستم از وقتی که ۱۲ ساله شدم بهم خیلی گیر می دن قبلا ها من تنها به خرید می رفتم ولی مامانم و بابام مجبورم می کنن که با برادر کوچک ترم برای یه خرید کوچولو به بیرون برم
مامان و بابام فکر می کنن با این کارها من آینده خوبی خواهم
مامان ها و باباها فقط یه حرف می گم که با این کارها نتها درست نمی شن بلکه اونا یاد می گیرن چطوری شما رو دور بزنم
Iran (Islamic Republic of)
هوشنگ
۱۹:۲۳ ۱۶ دی ۱۴۰۰
سلام. من یه پسر 14 ساله ام. مشکلی که دارم اینکه دوست دارم یه سیگار بکشم که شاید گاهی اوقات حالم رو خوب کنه. نزدیک خونمون یه همسایه داریم یه پسری هست که خونه مجردی تنها زندگی میکنه. یبار بهش سلام کردم از من اسم و سنم و پایه تحصیلیمو پرسید و منم اسم و سنشو پرسیدم گفت 20 سالشه. مواد مخدر و سیگار میکشه. چون اون موقعی که داشتم باهاش حرف میزدم جلو چشمم سیگار کشید یه قرص مواد مخدرم تو دستش قایم کرده بود ولی من متوجه شدم. خیلی وسوسه میشم. دوست دارم که باهاش دوست بشم تا منم سیگار و مواد بکشم. ولی نگران پدر و مادرم هم هستم. اونا اجازه میدن من تنها برای خرید و کتابخونه و پیاده روی و رفتن پیش دوستام بیرون برم. دوست دارم به بهانه پیاده روی برم با اون پسره دوست بشم و سیگار و مواد مخدر رو تجربه کنم. بنظرتون چیکار کنم؟ من واقعا خیلی میترسم. چون اینجور چیزا واسه سلامتی خوب نیستن. گاهی اوقاتم که میخوام برم پیش پسره با خودم میگم بفکر سلامتی خودم نیستم حداقل بفکر پدر و مادرم باشم که جگر گوشه اونا منم. میگم شاید اون پسره فقط بپر بپر و رقص و حال کردن براش اولویت باشه و نه سلامتی و شایدم پدر و مادر نداشته باشه که یا اونا نگرانش باشن یا اون. ولی گاهی اوقات میگم حالا با یبار که چیزی نمیشه و حتی دستم رو به زنگ خونه اون پسره زدم که باز نکرد و فهمیدم که اصلا بیرون بود. یعنی واقعا نزدیک بود سیگار و مواد رو بزنم. حتما محبت خدا بود. فقط من واقعا میترسم. آخه میخوام وقتی دیدمش برم پیشش. واقعا چیکار کنم که نرم سراغ این کارای غیرقانونی و کثیف؟ توروخدا یکی راهنماییم کنه. میترسم همین روزا باشه که یه پسر معتاد بشم. لطفا کمکم کنید. باشگاه خبرنگاران جوان. شماهم لطفا نظر منو منتشر کنید که من خیلی میترسم و به راهنما احتیاج دارم. میترسم به فامیل بگم اونا به پدر و مادرم بگم. میترسم به پدر و مادرم بگم اونا هم منو دعوا کنن و تنبیهم کنن و بدلیل این میزارن من تنها برم بیرون چون بهم اعتماد دارن.نمیخوام از اعتمادی که به من دارن سوء استفاده کنم.ولی گاهی اوقات میخوام بکشم با این همه دلیل ولی دوست دارم بکشم. لطفا منو راهنمایی کنید. ممنون
Iran (Islamic Republic of)
علی
۱۹:۱۱ ۲۷ دی ۱۴۰۰
سلام . از کسی که چهار سال از تو بزرگ تره بهت میگم جون هرکی دوست داری این کارو و نکن فقط کافیه یه بار فقققط یه بار تجربه اش کنی تا برای یه عمر پشیمون بشی من این راهو رفتم و الان پشیمونم ترک کردن رفتار های بد خییییلی سخته خواهش میکنم خودتو از وسوسه شیطان نجات بده با ورزش و درسات و ثبت نام کردن تو کلاس های مفید خودتو سرگرم کن تو میتونی به بهترین جاها برسی و موفق بشی پس این فرصت رو از خودت دریغ نکن
Iran (Islamic Republic of)
هوشنگ
۱۱:۴۹ ۰۵ بهمن ۱۴۰۰
علی جان. ازت ممنونم. خوب راهنماییم کردی.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۰۷ ۲۴ فروردين ۱۴۰۱
افرین به این پسر گل و با شعور که نه تنها به فکر سلامتیه خ شده بلکه به فکر پدر و مادر عم هست .‌تو یه پسر موفق در زندگی میشه. مطمئن هستم میتو نی با وسوسه هات مبارزه کنی و از پسشون بر میای . به راه درست ادامه بده .
Iran (Islamic Republic of)
شادی
۱۹:۰۶ ۲۰ شهريور ۱۴۰۱
تروخدا بگو سمتش نرفتی..
Iran (Islamic Republic of)
ل
۱۸:۳۲ ۲۴ شهريور ۱۴۰۱
اکثر پسران در دوره نوجوانی و جوانی، علاقه مند به تجربه این آشغالا میشن. باید با این احساس مقابله کرد. از حرف زدنتون متوجه شدم که پسر خوبی هستین. به فکر پدر و مادرتون هستین.اونا شما رو خیلی دوست دارن. اونا اگر متوجه بشن، خدایی نکرده سراغ این جور چیزا رفتین، خدا میدونه به چه حال و روزی می افتن. اون پسر که میگین علاقه دارین باهاش دوست بشین تا سراغ اینجور چیزا برین، اون پسر خوبی نیست و به قول شما شاید اولویتش عشق و حال باشه.رفیقی که باعث بشه مشکلی برای شخص پیش بیاد، رفیق نیست. شما خودتون رو با تفریحات سالم، برنامه ریزی برای اینده و... سرگرم کنین. این ات اشغالا اخر عاقبت ندارن. به قول اقا علی یه عمر پشیمونی میارن. شما هنوز جوانین. حیف جوونیتون نیست؟ اینا بیماری میارن. شما با این احساس ها مقابله کنین قطعا سالم میمونین. موفق باشین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۰۵ ۱۶ دی ۱۴۰۰
سلام من یه دختر ده ساله دارم خیلی به من وقتی بزرگترها پرخاشگری می‌کنه دیگه نمی‌دونم باهاش چه کار کنم
Iran (Islamic Republic of)
پارمیس
۱۲:۳۹ ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
سعی کن نظرتون رو جلب کنی نمره خوب بگیری بهتر میشه
Iran (Islamic Republic of)
یه بدبخت
۱۸:۲۴ ۰۶ دی ۱۴۰۰
سلام من دخترم و 14 سالمه...من مامان و بابام منو خیلی محدود میکنن....اجاره ندارم برم تو کوچه...اجازه ندارم برم بیرون...احازه ندارم لباسی که خودم میخوام رو بپوشم..همش میگن این چیه پوشیدی و فقط لباس های مسخره بهم میدن که بپوشم...نمیتونم با دوستام برم بیرون...نمیتونم برم خونه دوستم..سر گوشی تا میخندم بهم میپرن.انگار که چیکار کردم
Iran (Islamic Republic of)
منم
۱۸:۲۸ ۰۵ بهمن ۱۴۰۰
چقدر شبیه ایم
Iran (Islamic Republic of)
الی
۲۳:۵۴ ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
خیلی ب من شبیهی
Iran (Islamic Republic of)
سلام
۱۸:۰۹ ۰۶ دی ۱۴۰۰
سلام
Iran (Islamic Republic of)
آویشن
۰۸:۲۹ ۰۶ دی ۱۴۰۰
سلام ،من یه پسر ۱۳ ساله دارم ،چند ماهه پرخاشگری زیادی میکنه ،خیلی مدارا میکنم ،بعضی وقتام از کوره در میرم منم سرش جیق و داد میکنم میدونم درست نیست ،اما اعصابم و بهم میریزه،
Iran (Islamic Republic of)
Zahra
۱۶:۴۹ ۰۴ دی ۱۴۰۰
سلام
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۷:۳۲ ۲۸ آذر ۱۴۰۰
در اوج جوانی شدیم روانی
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۰۹:۱۸ ۲۷ آذر ۱۴۰۰
سلام به همه من الان ۱۶ سالمه مثل همه شما که محدودیت دارم یکی از اینا محدودیت هام اینه که با پسر داییم که همسال هستیم نرم بیرون چون موتور داره بابام میگه با اون جایی نرو.یکی دیگه از این ایمحدودیت ها اینه که الان فصل مدرسه هست و کامپیوتر و پلی استیشن من رو از دم دستم برداشتن واقعا خسته شدم بعد بعضی از موقع ها بابا میگه اخلاق نداری یا... الان فقط اهنگ منو اروم میکنه همه چی برام خسته کنندس دیگه از زندگی خسته شدم.
Iran (Islamic Republic of)
حسین کریمی
۲۱:۰۶ ۲۲ آذر ۱۴۰۰
به نظر من اونی که گفت بچم گفته یا می‌خوام تتو کنم و استوری بذارم بعد درسم کنارش میخونم یا اصلا درس میخونم هجده سالشه و دیپلم نمیتونه بگیره. شما بش بگو حاضرم درس بخونی ولی این مسخره بازیا هم درنیاری. چون مطمعن باشید اگه این کارارا کنه بعد به بهونه ی دیگه بعدا هم درس نمی‌خونه. اگه خانواده ی مذهبی هستین و خیلی روی تتو و خالکوبی حساسیت و می‌ترسیم. به نظرم با چند تا آشنا هاتون هر چند وقت یکبار با بچتون برید مسافرت شمالی جایی تا این کارا از سرش بیوفته و به از تفریحات حلالش لذت ببره بعد اگه خواست دوباره این کارارا ادامه بده بش بگید اگه ادامه بده از مسافرت و اینا خبری نیست. هر چند خودش خود به خود از سرش میوفته. بالاخره جوونای الآن هر کدوم یه قلب خواصی دارن
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۸:۱۱ ۱۷ آذر ۱۴۰۰
سلام من ۱۶ سالمه و بابام به من گیر داده اصلا بیرون نرم و فقط در خانه بشینم از دوستانم دور باشم چطور میتوانم بابام رو راضی کنم تا با دوستان بیرون باشم بابام از من راضی باشد در حالی که من اخلاقم خوبه و همیشه خوش رفتارم ولی همین کارهای بابام من اعصبانی میشم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۹ ۱۷ آذر ۱۴۰۰
کسی فحش بله
Iran (Islamic Republic of)
مبینا
۱۲:۱۰ ۱۶ آذر ۱۴۰۰
سلام من دخترم و ۱۳ ساله ام ..

من پدرم خیلی کاریم نداره و فقط میگه ناخن ت رو کوتاه کن و به لباسم خیلی گیر نمیده و فقط میگه این کوتاهه البته لباس های مجلسی ..

اما مادرم!
اون از وقتی وارد دوره نوجوانی شدم خیلی بهم گیر میده .
و میخنده و میگه من فقط مراقبتم .
اون فکر میکنه من به دوستی با پسر ها علاقه دارم در صورتی که اصلا اینطور نیست اون فکر میکنه من توی گوشیم با پسر چت میکنم اما بازم اشتباهه .

من اصلا موافق نیستم که یه نوجوان توی این سن اینکار هارو کنه ولی مادرم فکر میکنه من علاقه دارم یا انجام میدم .

چند روز پیش رفته بود بیرون و من گوشیم رو به جایی تکیه داده بودم و داشتم درس میخوندم .
از بیرون اومد و با خنده گفت :داری از خودت فیلم میگیری ؟گفتم نه

گفت بچه های این دوره زمونه گفتم حتما داری فیلم میگیری .

منم مصنوعی خندیدم و گفتم مثلا میخوام فیلم بگیرم که چی بشه؟

گفت کاره دیگه ..
من برای نمایش تئاتر به پایگاه بسیج میرم که دوستای مدرسه و معلم تربیتی ام اونجاست ..
همش بهم میگه یه موقعه نری با دوستات پیش پسر ها هرهر کرکر بکنید .

گفتم تو به من اعتماد نداری .من همچین دختری ام؟

گفت من مادرتم دوست دارم نمیخوام اسیب ببینی ..

اما نمیدونه با این حرف هایی که میزنه چقدر منو بهم میریزه و من نمی تونم حرفی بزنم اگه هم چیزی بگم میگه احترام بلد نیستی ؟یا میگه چقدر تو کینه ایی .

من واقعا ناراحتم همش ارزو میکنم ۱۸ ساله بشم از دستش راحت بشم اصلا از این خونه میرم .
من ادمی ام که یکی بهم چیزی بگه من خوشم نیاد تا اون مشکلم رو حل نکنم تو یادم می مونه و اجازه لبخند بهم نمیده و میرم تو خودم ..
میگم مراقبم باش اما به خودم نگو .تو مراقب باش نیاز نیست یاد اور باشی .
و الکی گیر بدی بهم .

لطفا کمکم کنید ،به نظرتون این رفتار مامانم درسته؟
Pakistan
ناشناس
۱۲:۳۹ ۱۴ آذر ۱۴۰۰
سلام واقعا که مامان بابا ها به نظر خودشون عالی هستن ولی اصلا این طور نیس و همش خودشون همه کاره میدونن بلکه اصلا بعضی چیزا به اونا هیچ ربطی هم نداره
Iran (Islamic Republic of)
Arezoo
۰۸:۵۱ ۱۳ آذر ۱۴۰۰
سلام به همه...
من یه دختر 18 ساله هستم...خیلی با همسن و سالام فرق دارم در این حد ک حتی تاحالا یبار با دوستام از خونه بیرون نرفتم...توعمرم تا حالا پامو تو کافه نذاشتم و تنهایی از خونه بیرون نرفتم همیشه هرکاری خواستم بکنم با مامانم مشورت کردم...هیچ وقت نشده خودم برم یچیزی برا خودم بگیرم بیام...حتی تا الانم گوشی نداشتم (الانم ندارم الان دارم با لپ تاپ این کامنتو میذارم!)...تا الان اینطوری بوده ولی الان حس میکنم ک مامانم خیلی دیگه داره سعی میکنه کنترل منو دست خودش بگیره...درحدی که حتی اگه میخوام یه خرید اینترنتی کنم کلی باید چونه بزنم میگه این براچیته اون برا چیته اصن این به تو میخوره؟! بش میگم خب من دوستش دارم میگه حس استقلال میکنی؟بیخود کردی...یه مدته کاری بات ندارم سرخود شدی....درصورتی ک همیشه تو کار من قبل خودم ورود میکنه...من هیچ فرقی با قبلم نکردم اما فک کنم تو این سن حداقل حقی ک دارم اینه ک بتونم یسری کارای کوچیکمو خودم مدیریت کنم...بخدا من انقدر محدود بودم ک بعضی وقتا دوستام مسخرم میکردن...من علاقه زیادی ب بازیگری و تئاتر داشتم و دارم یبار راهنمایی بودم خواستم توی تئاتر مدرسه شرکت کنم چنان بلایی به سر من آورد ک رفتم گفتم آقا من غلط کردم نمیخوام یکی دیگه رو جای من بیارید من نمیتونم! همه دوستام و همکلاسیام کلی بهم دری وری گفتن...اون روز من خورد شدم...ولی اصلا براش اهمیتی نداشت خیلیم خوشحال بود از ین ک حرفش ب کرسی نشسته...فک کنم همسن و سالای من درک کنن...من کلی آرزو دارم ک دلم میخواد بهشون برسم ولی کسی برای آرزو های من ارزشی قائل نیست!چون کسی برای من ارزش قائل نیست...والدین عزیز لطفا فک نکنید اگه بچه هاتونو زندانی کنید و آب خوردنشون رو هم کنترل کنید بچه تون معصوم و سر به راه بزرگ میشه بدتر یاقی میشه خیلی وقتا اینطور شده من خودم برای اینکه مامانم ناراحت نشه خیلی وقتا پا رو دلم گذاشتم و هیچ کاری نکردم بضی وقتا سر کوچکترین کارا انقدر چونه زدمو جواب پس دادم ک اگه بگم مغزتون سوت میکشه...ولی شماهم یکم بخاطر ما عقب بکشید بزارید ماهم از زندگیمون در حد متعارف و معقول لذت ببریم...چرا فکر میکنید پسری ک بادوستاش میره بیرون حتما میره دختربازی و مواد کشیدن؟! شاید فقط میره حال و هواش عوض شه...اگه آینده خودشو در درس خوندن ببینه صد در صد تلاششو براش میکنه شما هرروزم بزنیدش بازم فایده نداره....یا چرا فک میکنید اگه یه دخترارو محدود کنید مریم مقدس تحویل جامعه میدید؟! خودم به عنوان یکی از همین نسل دارم میگم...محدودیت تا حدی لازمه چون آزادی بیش از حد درست مثل محدودیت بیش از حد خطرناک و سمیه! اگه هرچیزیو ب بچه هاتون بجاش بدین درست تربیت میشه و بچه خودشم درست تربیت میکنه...طوری با بچتون رفتار کنید بچتون بگه منم بچمو مثل تو تربیت میکنم مامان یا بابا!
ببخشید سرتونو در آوردم...فقط خواستم درک کنید یکم مارو انشاالله این کامنت حداقل رو ینفر تاثیر مثبت بذاره و زندگیشو درخشان تر کنه!
Iran (Islamic Republic of)
زهره
۰۵:۴۰ ۱۱ آذر ۱۴۰۰
اینکه شمامیگین به علایقش علاقه نشون بده ومثل اون فک کن،دخترمن بمن میگه ازت نفرت دارم ونمیتونم چون توتوی خونه یی این خونه روتحمل کنم من مامان یاسمنوازتوخیلی بیشتردوسدارم منظورش مامان دوستشه
Iran (Islamic Republic of)
الهه
۲۱:۱۸ ۱۰ آذر ۱۴۰۰
سلام دوستان من ١٥سال پيش در سن ٢٠سالگي ازدواج كردم، با همسرم همسن هستيم در آن زمان هر دو ازادي نسبي برخوردار بوديم من به خاطر اين كه خانوادم شهرستان بودن با مادر بزرگ و پدر بزرگم تهران زندگي ميكردم و دانشجو بودم همسرم هم پدرشون فوت شده بود ولي ايشون هم دانشجو بودن و هم در يك شركت كار ميكردن . من كسي مواظبم نبود ولي خودم تشخيص ميدادم چه رفتاري داشته باشم . الان يك پسر ١٣ساله داريم و يك دختر ٥ماهه ، پسرم همش از من و پدرش توقع داره كه همش باشگاه بره، بيرون بره دوچرخه سواري كنه ، جديدا دوست داره همش با پسر عمه ش بره خيابون هاي محل زندگيمون رو كه مغازه هاي زيادي هم داره بچرخه ، البته من بهش اطمينان كامل دارم اما چرخيدن تو خيابون خيلي به نظرم جالب نمياد در ثاني از درسش ميمونه ، تو زمون نوجواني ما يكي از تفريحات جوان ها همين بود ، حالا از دخترها و پسرهاي نوجوان ميپرسم اگر شما جاي پسر من بوديد چه تفريحاتي ميكرديد و چه توقعي داشتيد ، و چه كاري انجام ميداديد كه سالم باشه ؟
Iran (Islamic Republic of)
امیرحسین
۱۴:۴۴ ۱۰ آذر ۱۴۰۰
من یه پسر ۲۳ساله ام و ناراحتم از اینکه با رفیقام نمیتونم خارج از شهر برم.نمیتونم دوست دخترمو ب خونه بیارم.یه روز مرخصی ندارم با اینکه تو مغازه خودمم و رئیسم شده مامانم.و پدرم بخاطر اینکه مادرم ناراحت نشه طرفداری از مادرم میکنه.من باید خودم گلیممو از آب بکشم بیرون.میخوام دنیارو ببینم و خوب و بد زندگیو خودم تشخیص بدم.شاید دوست داشته باشم ریسک کنم اما مادرم میگه نه فلانه بیساره.میخوام برم بیرون با دوستام میگه نیم ساعت یا یک ساعت دیگه خونه ای.یا خارج از شهر میخوام برم با رفیقام میگه من میگم نه یعنی نه..چیکار کنم به نظرتون خیلی هم باهاش صحبت کردم اما تو ذهنش نمیره ک نمیره من بزرگ شدم..فک میکنه هنوز یه بچمو نیاز ب مراقبت دارم ک خطا نکنم
Iran (Islamic Republic of)
سید
۰۲:۱۶ ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
والله بقران من هم سن شما بودم پسرم یک سالش بود و سرکار میرفتم خرج یک زندگی به دوشم بود

واقعا مادر شما باید قبول کنه شما بزرگ شدی خدا مادرتون نگه داره باهش صحبت کن درست میشه انشالله موفق موید باشید
Iran (Islamic Republic of)
پ
۱۴:۳۱ ۰۸ آذر ۱۴۰۰
سلام من دختر ۱۶ ساله ای هستم که مامانم منو نه تو خونه تنها میزاره میگه هر جا برم میای نمیزاره تنهایی جایی برم حتی مدرسه که از خونمون۱۰ دقیقه راهه
میگه میدزدنت یا یه گوه دیگه میخورن ، من حتی تا الان با دوستام جایی نرفتم و دوسم ندارم برم .
بابام خیلی رفتار خوبی داره همیشه دوست داشت نترس باشم مستقل بار بیام ولی مامانم....
تازه من یکم کم رو هستم ولی زیاد به چشم نمیاد اون میگه مریضی هی تحقیر میکنه هی میگه خنگی زشتی پات چپه چشمت چپه لاغر مردنی هسی کسی تف تو روت نمیندازه و.....
واقعا خیلی ناراحتم فقط گریه میتونه آرومم کنه خودمم زود اشکم در میاد و بغض میکنم و معلوم میشه هر بار غرورم جلو مامانم میشکنه چون نمیتونم کنترل کنم خودمو و گریه میکنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۵ ۰۸ آذر ۱۴۰۰
من یه پسر ۱۵ ساله هستم که پدرم اجازه ازادی نداده هم سن سالی خودم رفیق دارن اجازه رفتن به بیرون داردند ولی پدر من وقتی میریم بیرون به من فحش و کتکم میزنه دیگه از زندگی خسته شدم..
Iran (Islamic Republic of)
امیرعلی
۱۱:۰۵ ۰۸ آذر ۱۴۰۰
سلام بینید من از مادرم و پدرم خیلی راضی ام فقط و فقط و فقط مشکلی که دارم اینه همش میگن نهههه اخه چرا نه!!!
و ازم تشکر نمی کنن و میگن (وظیفته!!!!) خونه تمیز کردن وضیفه منهههه
Iran (Islamic Republic of)
بدبخت
۱۲:۱۵ ۰۵ آذر ۱۴۰۰
پسرم.۱۵ سالمه.اجازه هیچ کارو ندارم.همه ی کارام مخفی کاریه.فقط یه پیام دارم برای پدر و مادر های عزیز اینجوری که اینقد فرزندشونو محدوددد می کنند و تصمیم فرزندشونو خودشون میگیرن شما اگر مثلا گوشی و نمی دونم جیب و کیف و اینا رو کنترل کنید و یه چیزی پیدا می کنید که از نظر شما بده ولی ازنظر ما هیچ مشکلی نداره و مارو محدود کنید.اینو بفهمید که فرزندتون نه تنها که درست نمی شه بلکه یاد میگیره چطور شما رو دور بزنه
Iran (Islamic Republic of)
یه بدبخت
۱۱:۵۷ ۰۴ آذر ۱۴۰۰
خونواده چیز چرطیه به شخصه از خدامه شبا از سرما بمیرم ولی تنها باشم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۲۰ ۰۶ آبان ۱۴۰۰
سلام دوستان، من یه دختر۱۷ ساله هستم و کلاس دوازدهم تجربی میخونم، که پدر و مادرم به من اجازه نمیدن از خونه بزنم بیرون، بین من و برادر بزرگترم تبعیض قائل میشن،همش سر چیزای کوچیک بهم گیر میدن وباهام دعوا میکنن، خلاصه تمام دق ودلیشونو سر من خالی میکنن!!!راستش باید به همتون، وبخصوص اونایی که دردشون شبیه منه، بگم: نگران نباشید، فقط صبر داشته باشید، این روزا هم میگذره، درساتونو به نحو احسنت بخونید تا دانشگاه قبول بشید، وقتی که دانشگاه قبول بشید تمومه!!آزادی خواهید داشت در حد لالیگا.اون وقته که دیگه نیازی نیست به خونه برگردید.فقط صبر داشته باشید خدا باهامونه❤
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۸ ۱۳ آذر ۱۴۰۰
انشاالله شهری ک دوس داری و رشته مورد علاقت ک پزشکیه قبول بشی...منم کنکوریم برام دعا کنید لطفا قبول بشم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۵۴ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
باسلام و عرض ادب .پدر دو پسر بچه هستم یکی ۱۲ ساله ودیگری ۵ساله . گاهی اوقات مجبور به تنبیه پسر بزرگم‌شده ام تا از کاری کهانجام میده بازداریش کنم . اکثرا بخاطر زدن داداش کوچیکش .ولی الان یه مدتیکه که کتک کاری نداریم ولی همچنان داداشش رو اذت میکنه و پیش ما یواشکی می زنتش و ادم‌حسابش نمیکنه (پیشش بی تربیتی می کنه و صدا در میاره دیگه شورش رو در اورده ) . الان یه مدتی که ته سیگار از جیش پیدا می کردیم تا اینکه بسته سیگار توخونه با فندک پیدا کردیم لطفا من و راهنمایی کنید . به نظرتون چطوری تنبیهش کنم . عاشق باشگاهه و دوچرخه سواری . نذارم یک ماه بره باشگاه و دوچرخش رو قفل کنم یا چکار کنم . ممنون میشم راهنماییم کنید . لطفا هرچه زودتر راهمناییم کنید . تا دیر نشده .
Iran (Islamic Republic of)
شاهین
۲۰:۱۱ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
سلام. من ۱۶ سالمه. ولی با این سنی که دارم هنوز مامان و بابام برام تصمیم میگیرن. قبلا میذاشتن تنها برم بیرون برای خرید و خونه رفقام و... اما الان نمیذارن. میگن تو مملکت آدم دزدی زیاد شده. خب اگه آدم دزدی زیاد شده چطور اونا تنها میرن بیرون؟ چطور خواهرم که ۲۵ سالشه تنها میره بیرون. خب منم دوست دارم تنها برم بیرون. من پسرم ها. برا پسر این چیزا خطر نداره. بعد امروز مامانم یه لیست خرید داد به بابام. من گفتم: بذار بابا استراحت کنه خودم میرم خرید. مامانم میگه: نه الان ظهره. دزد زیاده. نباید تنها بری. با بابات بری اشکال نداره. اخه یعنی چی؟ مگه من بچم؟ من دیگه الان سال چهارم دبیرستان(دهم) هستم. یعنی چی نمیتونم تنها برم؟ من میخوام خودم برای خودم تصمیم بگیرم. میخوام مثل قبل تنها بیرون برم. دیگه اونقدری بزرگ شدم که بتونم تنها برم بیرون و... لطفا یکی راهنمایی ام کنه. بابا بخدا خسته شدم.
Iran (Islamic Republic of)
نوجوان
۰۲:۵۸ ۱۶ مرداد ۱۴۰۰
ممنون
Iran (Islamic Republic of)
...
۲۰:۲۵ ۳۰ تير ۱۴۰۰
سلام من ۱۶ سالمه هیچ کدوم از این چیزایی که اینجا نوشتید رو نمیخوام.نه میخوام با دوستام برم بیرون.نه میخوام با جنس مخالف در ارتباط باشم.نه میخوام مثل امروزیا لباس بپوشم.من یه آدم معمولیم.درست همون چیزی که پدر و مادرا میخوان.هیچ انتظاری هم از مامان و بابام ندارم تنها چیزی که میخوام اینه که قبولم داشته باشن و تاییدم کنن مثل بقیه.اما مامانم هر روز با من سر چیزای الکی دعوا میکنه و من حس میکنم اصلا به چشش نمیام همش میگه خدا ازت راضی نباشه:(خب منم گریه ام میگیره چون واقعا دارم تمام تلاشم رو میکنم رضایتش رو جلب کنم.وقتی بهش میگم فکر میکنه که من انتظار دارم به خاطر کارام ازم تشکر کنه:/درحالی که اینطوری نیست من تنها چیزی که میخوام اینه که باهام دعوا نکنه و راضی باشه از من
به نظرتون چیکار کنم دیگه خسته شدم
Iran (Islamic Republic of)
farnaz
۱۵:۳۵ ۲۲ تير ۱۴۰۰
سلام من یه دختر ۱۳ سالم از زندگیم و خانوادمم راضیم ازادی حق همه ادماست
Iran (Islamic Republic of)
راضیه کریمیان
۰۱:۴۲ ۱۲ تير ۱۴۰۰
من همش تو خونه ام و هیچ جای نمیریم به خدا خسته شدم منم ادمم نه دیوار تازه بهم گیر میدن زیاد
Iran (Islamic Republic of)
gh
۲۱:۱۵ ۱۷ تير ۱۴۰۰
چند سالته/ اگه زیر 13/14 سالته که واست خیلی زوده
ولی اگه سیزده تا 20 سالته که هم دردیم میفهمیمت
Iran (Islamic Republic of)
یه نوجوان
۱۵:۱۲ ۰۶ تير ۱۴۰۰
سلام من پسر نوجوانی هستم 14سالمه مادرم خیلی اذیت میکنه آرامش ندارم بهانه الکی میاره دعوا راه میندازه و کلی بامن دعوا میکنه منم فرزند آخر خانواده هستم همشون اوغده هاشون رو رو سر من خالی میکنن نمی دونم چیکار کنم بهش هرچی میگم گوش نمیکنه میگم بسه من دیگه بچه نیستم سرو صدا نکن گناهه هی حرف خودشو میگه به من میگه تو بدبخت میشی مگه من چیکار کردن بدبخت بشم در تنهایم دعا می‌خوانم صلوات میفرستم در کل مادرم نمی‌فهمه من چیزی میگم روحیه منو خراب میکنه انگار نفهمه چیزی که منو ناراحت میکنه من اونقدر خوب ب هستم به خاطر خداوند رفیق ندارم چون حرف های که +18میزنن ترسیدم به گناه آلوده بشم دیگه نرفتم سراغ رفیق و رفیق بازی به خدا قسم منم آرزو دارم اینقدر دلمو نشکنین اومد وارم خواهند کمکم کنه و به آرزو هام برسم ک ثابت کنم پسر بدی نیستم اگه چیزی میدونید راهنمای کنید‌
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۰ ۲۴ خرداد ۱۴۰۰
سلام من ۱۳ سالمه و یه دخترم من از خانواده ام بسیار ناراحت هستم و دوست دارم هر چه زودتر از این خونه برم و نمیخوام باشم حالا چرا چون من همش سرم تو گوشی هست بهم میگن چرا اینقدر سرت تو گوشی هست من میخوام بگم بخاطر اینکه شما اصلا برام وقت نمیزارید ولی هیچ وقت نگفتم پدر و مادر بنده بهم زیاد فحش میدن طوری شده که همیشه گریه کنم من واقعا خسته شدم و دوست دارم زودتر از همین خانواده برم فک کنم بهتره که از این خانواده برم چون ارزشی براشون ندارم :)
United States of America
halllllllllllllo
۱۴:۱۸ ۲۵ مهر ۱۴۰۰
همدردیم...
Iran (Islamic Republic of)
..
۱۴:۰۸ ۰۴ آذر ۱۴۰۰
سلام خب حالا شما چند وقت زیاد باگوشی نباش انشاءالله درست شه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۴ ۲۶ فروردين ۱۴۰۰
دختر ۱۷ ساله ای هستم که مادرم خیلی بهم گیر میده موهام رو خراب کرده اونوقت میندازه تقصیر خودم روسری مجبورم سر کنم اونوقت همش بخاطر روسری سر کردن توهین میکنه
Iran (Islamic Republic of)
Saman
۰۱:۲۵ ۱۷ فروردين ۱۴۰۰
سلام دوستان . پسرم ۱۵ سالمه‌ . پدرو مادرم آدمای امل هستن . میخوام موهام بلند باشه .گیر میدن . میخوام لباس های سن و سال خودمو بپوشم نمیذارن . وقتی یه کاری برام انجام میدن . هر وقت کاری ازم بخوان بگم نه . هی منت کارایی که واسم کردنو سرم میزارن . هر وقت برام چیزی میخرن . هر وقت نافرمانی کنم . هی همونی که خریدنو میزنن تو سرم . میخوام کار کنم نمیزارن بعد هیچی پول بهم نمیدن . بابام هی به موهام گیر میده .... بابا خسته شدم . دیگه داره به اینجام میرسه . اگه ادامه بدن از پیششون میرم یا خودکشی میکنم . دوست دارم خواننده بشم میگن نع در شعن خانواده مون نیس . بابا از آدم مذهبی ها بدم اومده دیگع...اه . حالمو بهم زدن
Iran (Islamic Republic of)
یه بدبخت
۱۳:۵۹ ۳۰ آبان ۱۴۰۰
بدم میاد از مادر پدر ها من ۳ بار قصد خود کشی داشتم زندگی کوفتی
Iran (Islamic Republic of)
یه بنده خدا
۱۰:۳۳ ۱۵ فروردين ۱۴۰۰
متاسفانه مادر و پدر من همه ویژگی هایی ک اینجا نوشتید رو دارن و اصلاح هم نمیشن میگن کار ما درسته ما به اینترنت کاری نداریم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۳۵ ۲۶ اسفند ۱۳۹۹
پسری ۱۹ساله دارم از سه سالگی کنارش نیستم الان علاقه مند شده و گه گاهی به هم سر مییزنه چطوری باهاش رفتار کنم؟!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۳۲ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
سلام بچه ها اگر پدر و مادرتان نمی‌گذارند تنهایی شما بیرون بروید شما را دوست دارند و نگران تان می‌شوند. جامعه خیلی داغون شده است. اگر قبول ندارید بروید توی اینترنت و اخبار حوادث را بخوانید.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۱۲ ۲۱ آذر ۱۴۰۰
شما که انقدر جامعتون داغون بود بیخود بچه دار شدید که بخواید حبسش کنید تو خونه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۵ ۰۷ مهر ۱۴۰۱
تموم شد.....
Iran (Islamic Republic of)
مائده
۲۲:۴۰ ۰۶ اسفند ۱۳۹۹
سلم من یه دخترم پونزده سالم مادر من شدیدا همش با من بحث میکنه مثلا من وقتی با خالم سر یچیزی که کاملا تقصیر خالمه بحث میکنم میاد طرف خالم رو میگیره تقریبا میشع گفت کسی منو دوست نداره چون خواهرمم همیشه تو بازیها حتی اگه غریبه باشه از غریبه دفاع میکنه تا من مامان بابام هم همین خالم منو همینجوری الکی میزنه من میگم عه چرا میزنی مامانم میگه زشته بزرگترته من تبلتم رو وقتی اردبیل بودم سنگ خورد بهش شکست خودمم نفهمیدم چجوری شکست مامان بابام با اینکه پول داشتن گوشی برام بگیرن حاضر بودن صفحه گوشی رو ۵۶۷ هزار تومان پول بدن اما گوشی برام نگیرن در حالی که من دارم شیرجه میزنم برام گوشی بگیرید اشکالی نداره هر گوشیی هست باشه فقط لمسی باش که باهاش درسم رو هم بخونم دختر و پسرای چهار سال کوچیک تر از من درگیر این هستن که مامان و باباهاشون براشون گوشی آیفون بخره گاهی اوقا ت مدرسمون دوستام میگن ما و بچه ها میخوایم بریم کتابخونه تو هم میای مجبورم بگم نه چون مامانم من رو هیجوقت تنهایی بیرون نفرستاده حتما باید یکی همراهم باشه تا من برم ار اون ور وستام پز گوشیاشون رو میدم منم دروغکی بهشون گفتم منم سامسونگ دارم الان دارم بایه دروغ دیگه جمعش میکنم بابام همش ز اینکه از یکی از دخترا خوشم میاد بهم گیر میده من طرفوار ی بازیگر هستم که خیلی معروفه و خیلی مهربون تقریبا همه میدونند چقدر مهربونه حتی مامانم هم خودش دوسش داره اما تا من یه کاری رو بهشون میگم نه بهم میگن دیگه نمیزارم اون دختررو ببینیا یا میگ تبلتت رو ازت میگیرم البته تبلت من چزی نداره بجز شاد و سروش که اونمبرای درسم هست هیچ برنامه ای برای چت کردن نداره فقط درسم نمره هام هم هیچ وقت زیر ۱۹/۵ نشدم من رفیقی ندارم چون مامانم فک میکنه اگه باهشون برم بیرون اتفاقی میفت یا اگه برم خونشون بابای اونا ممکنه آدم بدی در بیاد و کارهای بدی انجام بده تبلت من دوربینپشت نداره و بدون سیمکارت هست یه طرفش هم که بخاطر اینکه افتاد زمی لمسش کار نمینه الانم که دارم مینویسم همینو مامانم وایساده بالا سرم نگام میکنه بهم شک دره چون من میتونم قسم بخورم هیچوقت بدون اجازه مامانم کار بدی نکردم ولی اون اصن به من اعتما نداره چون فک میکنه من مثه دخترای دیگم خودش گه اینطوری میگه در کل همین دیگه حرفی ندارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۲۱ ۰۴ اسفند ۱۳۹۹
سلام دخترم ۱۴سالمه من بابا اصلا سخت گیرنیست ولی از بس مامانم سخت گیره خسته شدم مثلاً نمیزاره بادوستام برم بیرون لباس همه جور نمیزاره بپوشم بابام اصلا کاری نداره ولی مامانم گیره میده دم به دقه گوشیم چک می‌کنه پیام می خونه همش کنترل می کنه چه درسی چه و... یعنی اینقدر خسته شدم
Iran (Islamic Republic of)
spsb
۱۰:۳۴ ۲۵ بهمن ۱۳۹۹
سلام‌ من داخل خونواده ای زندگی میکنم که درباره دوستانم اشتباه فکر میکنند و خیلی مقایسه میکنند والدین من در کار هایم فضولی میکنند و همیشه در حال گیر دادن به من هستند لطفا بگید چیکار کنم
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۷:۱۳ ۰۱ بهمن ۱۳۹۹
سلام من یک پسر ۱۶ ساله هستم تو تهران
من با ناپدری و مادرم زندگی میکنم اوایل نمی تونستم با این وضعیت کنار بیام و فشار عصبی زیادی داشتم اما الان کنار اومدم ولی نمی تونم خواسته هام رو خوب بیان کنم و نمی تونم ارتباط خوبی داشته باشم با اینکه همه چی خوب به نظر میرسه خلاصه بگم ناپدری من اختیار کامل من رو بدست گرفته و من کمتر از چشم بهش نگفتم الان ۱۶ سالمه ولی نه گوشی دارم نه میتونم رفیق بازی کنم و نه میتونم برم بیرون و خیلی سخت برای این خانواده کار و کمک می کنم و تا اعتراض میکنم میزنن تو دهنم اونم با حرفاشون مسئله اینکه اونا فقط وضعیت و مشکلات خودشون رو میبینن و میخوان که برای حل این مشکلات من کمکشون کنم ولی هیچ وقت ازم نپرسیدن خواستم چیه و البته خیلی حرف شنیدم و ..........
اما مشکل من پول و اهمیت و محبت نیست اونا نه تنها کمکم نمی کنن تا به هدفم یعنی فوتبالیست شدن برسم بلکه راه من رو سد میکنن
خواستم بهشون بگم که منو کلاس فوتبال بنویسن گفتم بخواتر وضعیت مالی و کرونا لعنتی رعایت کنم و رفتم تو حیاط تمرین کنم بعد که ناپدریم فهمید عصبانی شده و میگه چرا اجازه نگرفتی و رفتی حیاط خلاصه من برای آب خوردنم باید اجازه بگیرم ولی همیشه برای آروم کردن اعصابم گفتم که اونا وظیفه شون نیست که به من خوبی کنن و همین که تو خونشون زندگی میکنم جایه شکر داره تا بزرگ شم خلاصه درکم نمی کنن و باهام صحبت نمی کنن و با اینکه کناره همیم ولی من خیلی تنها که البته همین که تنهای ما رو ترک نکرده خودش خوبه این جور موضوع ها رو میتونم تحمل کنم ولی وقتی سد راهم برای رسیدن به فوتبال میشن نمی تونم دووم بیارم به سرم زده از خونه فرار کنم مثل بیرانوند چون تصمیم رو برای فوتبالیست شدن گرفتم هر روز که میگذره یعنی یه عذاب رو تموم کردم و دوباره برای روز بعد یک عذابه دیگه منم گوشه گیرم و سره تورو در وایسی نمی تونم مشکلاتم رو به خانواده ام بگم و فقط خواهشا به من بگید از خونه فرار کنم برای رسیدن به هدف یا نه و اینکه اگر خودمم هم بخوام با اونا ارتباط خوبی داشته باشم اونا این رو نمی خواهند و فقط حرف خودشون رو میزنن و اصلا قدر منو نمی دونن
چیکار کنم خیلی تو فشارم چون آیندم برام مهمه و حاضرم برای آیندم خانواده رو ترک کنم
Iran (Islamic Republic of)
زهرا
۱۰:۴۹ ۲۵ دی ۱۳۹۹
سلام من یه دختر سیزده ساله هستم مادر و پدرم همش بهم گیر میدن که کار کن ول کن نیستن درحالیکه داداشام که هم سن خودم هستن رو تخت دراز میکشن گوشی بازی میکنن هیچ کس هم بهشون گیر نمیده بخدا خسته شدم همش بحثه که چرا من کار نمیکنم ای کاش پسر بودم بخاطر یه دختر بودن باید آنقدر زجر بکشم خسته شدم
Iran (Islamic Republic of)
Nazy313
۱۵:۰۱ ۱۰ اسفند ۱۳۹۹
من هم مثل شما هستم ولی بابام عالیه و خیلی مهربونه ولی مامانم همش در حال گیر دادن به منه من ۱۱ سال بیشتر ندارم توی این سن ۳ بار به فکر خودکشی افتادم
یک داداش کوچک دارم مامانم همش هرچی میشه هر کاری اون میکنه میندازه گردن من میگه تو بهش یاد دادی یا از تو یاد گرفته
من یک دختر مذهبی ام
اما نمیدونم چرا هرکاری میکنم زندگیم خوب نمیشه
تازگیا تیک عصبی پیدا کردم
همش خواب های وحشتناک و بد میبینم
دوست دارم برم پیش یک مشاور و تمام حرف هامو به آن بزنم
من تاحالا مشکلاتم را جایی نگفتم
این جا اولین جایی هست که من دارم میگم
دوست دارم برم پیش یک مشاور اما تنها که نمیتونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۳۱ ۲۳ دی ۱۳۹۹
سلام من چهارده سالمه دخترم و پدرم پدر خیلی خوبیه اما کمی حساسیتش زیاده مثلا میخوام از گروه مورد علاقم وسایل بگیرم یا عکساشو تو اتاقم بزنم میگه ینی چی معنا نداره دختر اینکارا کنه یا میخوام یکم به خودم برسم مثلا اصلاح کنم میگه چرا اینجوری ای همه بیست سالگی بهه بعد شروع میکنن زشته همش گیر میده چیکار کنم حساسیتش کم بشه و از بین بره
Iran (Islamic Republic of)
سلام مادر من همش دعوا میکند صبح به صبح همش دعوا یک روز خوش ندارم
۱۱:۲۸ ۲۹ آذر ۱۳۹۹
نازنین زهرا توکلی من همش جابه جا مینویسم درست بخونید
پیام من در نام است و نام در نظر
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۳۹ ۲۷ آبان ۱۳۹۹
سلام پسرم ۹ سالشه خیلی به فوتبال علاقه داره میگه منو مدرسه فوتبال بنویس با این اوضاع کرونا نمیدونم چکار کنم دیگه نمیتونم تو خونه کنترلش کنم همش دلش میخواد بره بیرون تازگیا خیلی کبریت بازی میکنه روزنامه رو لول میکنه مدل سیگار روشنش میکنه بلافاصله خاموش میکنه میزاره رو لبش مدل سیگار کشیدن و در میاره نمیدونم چکار کنم لطفا" راهنمایی کنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۴ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
خوب بود
Iran (Islamic Republic of)
نیکی
۱۵:۱۱ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
سلام من دخترم13سالمه بامامانم خیلی دعوامی کنیم خیلی بهم سخت می گیره خب من توی یه سنی ام که داره اخلاق ورفتارم تغییرمی کنه ولی سرچیزای کوچیک دعوامون میشه تقصیرمنم نیست الان دیروز یه شوخی کاملا بی مزه بامن کرد خب منم بدم اومد گفتم بس کن ولی ادامه داد دیگه رفتم تواتاق گفتم مزخرف اونم هرچی فحش بود بارم کرد الانم کلا باهام لج میکنه میگم اون رو بده کاری نمی کنه بخدا ازاخلاقش خسته شدم یه کارایی میکنه که من بدم میاد اعتراض میکنم فحش میده ازش خسته شدن بعضی اوقات دوس دارم یکاری کنم که بیشترقدرمو بدونه بعضی وقتا دوست داشتم یکی روداشتم میرفتم پیش اون بعضی وقتا دوس داشتم نبود اصلاکلاتوزندگیم نبود بعضی وقتاهم واقعا ازته قلبم دوسش دارم من چیکارکنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۴۷ ۱۳ آبان ۱۳۹۹
سلام پسری بیست ساله دارم خیلی بیخیال نسبت به آیندشه حرص من وپدرش رادرمیاره برای همین داعم باهاش درگیریم ازخونه فراریه ومیگه میخام مجردی زندگی کنم به نظرشمامابایدچیکارکنیم آیاگیردادن ماتوی این سن درسته یااشتباهه دانشگاهشم به زورمارفت دانشگاه آزاددرس میخونه ولی این تنبل بودنش واقعاکفرمارادرآورده ماچیکاربایدبکنیم ممنون
Iran (Islamic Republic of)
الی
۰۱:۲۳ ۰۹ آبان ۱۳۹۹
سلام ..ما یه نوه ای پسر 13 ساله ناتنی داریم که 3 ماه وارد خانواده ما شده... ما بهش حیلی محبت میکنیم ولی شدیدااا دروغ گو شدیدا ...شدیدااا فیلم بازی میکنه خودشو به مریضی میزنه ...شدیدا به حرف بزرگترا گوش وایمیسه...خیلی حرف بازه
دیگه نمیتونیم پیشش حرف بزنیم یه حرف 4تا میکنه کلا درسو بیخیال شده از بس به درساش رسیدم خودم عصبی شدم. دیگه نیدونیم چیکار کنیم؟
Iran (Islamic Republic of)
فهیمه مادر
۰۵:۰۷ ۰۹ مهر ۱۳۹۹
پسر ۱۳ سال دارم اصلان حرفم را گوش نمیکند درس نمی خواند صبح تا شب مگه بیرون بازی کند دیگه نمی دانم از دستت اش چیکار کنم خودمم عصبی شدم
Iran (Islamic Republic of)
پاریا
۲۰:۲۹ ۰۱ مهر ۱۳۹۹
سلام من پسری هستم تو۱۷سالگی تادوکوچه انطرف تر می خوام برم بودکه برمیگردم بابام میادبیرون ازدرحیاط ومثلامیترسه من ودزدببره لطفابگیدچکارکنم
Iran (Islamic Republic of)
امیر ص
۲۱:۵۴ ۲۰ فروردين ۱۴۰۰
منم همین مشکل رو دارم،نمیدونم چرا نمیزارن برم بیرون،نمیزارن برم با رفیقم،بخدا به دلم مون یه ساعت برم بیرون با رفیقی،ولی حیف
پارسال سم خوردم تا خودمو بکشم اما متاسفانه کم خورده بودم و الان زندم
Iran (Islamic Republic of)
اسفیدانی
۲۳:۱۰ ۳۱ شهريور ۱۳۹۹
من یک دختر۱۳ساله دادم وباهم تنهازندگی میکنیم وپدرش ازماجدازندگی میکنم وهیچ گونه همایتی ازمانمیکندمن سرکارمیرم ودخترمدرسه نمیتونم باهاش کناربیام لجولج بازی باهم دلم بداش میسوزه دوس دارم بهش اعتمادکنم ولی تواین دوره نامردمیترسم که تنهابیرون بره نمیتونم بهش محبت کنم دوستشم دارم ولی نمیتونم بیان کنم همش یک ساعت یادوساعت هموتحمل میکنیم خیلی پرخاشگرشدیم به هم یکم زیاده خواهم هست چون پدری بالای سرش نیست پرمودااست بعضی وقتابه کتکم میرسیم که اون منومیزنه من اونوزبونیم داره مثل نیش مارمنم ازاون بدتربااجاره های بالاحقوق کم پرتوقع خواهش یه راهی جلوم بزاری
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه حبیب زاده
۱۲:۰۰ ۱۷ شهريور ۱۳۹۹
سلام پسر 13سالم میخواد خواننده بشه ولی عاشق تتلو ودوست داره بددهنی بکنه مخصوصا تو متن هایی که مینویسه انگار داره راه تتلو رو پیش میره خیلی نگرانم میشه راهنمایی کنین از اینکه در اینده مثل اون بشه وحشت دارم همیشه با هم در گیریم خواهش میکنم
Iran (Islamic Republic of)
کامران
۱۶:۳۳ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
سلام من دوتا پسر نوجوان دارم یکی هیجده ساله یکی شانزده پسر بزرگم ورزشکار وسرش به ورزش گرمه دوستان محدودی داره ولی پسر کوچیکم فقط دنبال رفیق بازیه هرکاری کردم جواب نداد تنبیه تشویق نصحیت ،رفاقت اصلا به هیچ صراطی مستقیم نیست هرچی بهش میگی میگه چشم ولی کار خودشو میکنه چند وقته با چند نفر دوست شده که من اصلا نمیشناسم اخلا قش خیلی بدتر شده چند روز پیش بدون اجازه من رفت شهرستان خونه مادر بزرگش بعد از اینکه اومد چیزی بهش نگفتم ،دیروز ساعت ۸زنگ زدم بیا خونه گفت الان میام ولی تا یازده نیومد منم عصبانی شدم رفتم پیش رفیقاش زدم توگوشش فرار کرد رفت واز دیروز خونه نیومده دیوونم کرده نمیدونم چیکار کنم میترسم به راههای بد کشیده بشه
United States of America
ناشناس
۱۴:۴۳ ۲۴ مرداد ۱۳۹۹
عجب
Iran (Islamic Republic of)
ز.پ
۱۰:۰۹ ۱۰ مرداد ۱۳۹۹
با عرض سلام :خیلی عالی بود من پسر ۲۴ ساله دارم فکر میکنم از من گریز شده و منو دوست نداره حتی اگر با آرامش هم چیزی ازش سوال کنم با پرخاش جذاب نمیده هیچی تهدید میکنه که اگر سربسر م بزارید از خونه میرم واقعا نمیدونم چ کنم خیلی نگرانشم.
Iran (Islamic Republic of)
محمدصادق محمودى
۲۳:۳۰ ۳۰ مرداد ۱۳۹۹
به نظر من بايد بيشتر با پسرتون حرف بزنيد. و همچنين بيشتر گوش كنيد. بايد والدين شنونده هاي خوبي باشن. تو اون سن فرزندان در تلاش برا استقلال كامل هستن و اين طبيعي است چون در اون سن ميتوانند خانواده خودشان را تشكيل دهند. خوب است كه با اون به گفتمان بپردازيد و ببيني. كه به دنبال چه چيزي است. به هرحال اون يك انسان بزرگ است پس خوب بهش گوش كنيد و نظرتان را به او پيشنهاد كنيد نه دستور دهيد. و اين خوب است كه بهش گاهي ابراز علاقه هم بكنيد كه دوستش داريد و به فكرشيد چون ابراز علاقه چيز مهميه در يك خانواده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۵۴ ۲۵ تير ۱۳۹۹
سلام من یک پسر ۱۵ ساله دارم خیلی کنجکاو به همه چیزسیگار ...... باید چه جوری باهاش رفتار کنم
Iran (Islamic Republic of)
علی
۱۳:۵۴ ۱۶ تير ۱۳۹۹
سلام من ۱۴ سالمه و اینکه مادرم بیشتر به من اهمیت میده ولی پدرم نه مثل مادرم وقتی به بابام میگم یه چیزی برام بخر میگه پول ندارم ولی وقتی یکی از دوستای بابام تا میگه پول قرض میدی فوری میگه آره دارم کلا از اینکه به این دنیا اومدم بدم میاد راضیم مثل یه نهنگ خودکشی کنم
Iran (Islamic Republic of)
محمدصادق
۲۳:۳۷ ۳۰ مرداد ۱۳۹۹
سلام من خودم هم يك نو جوانم ولي اين مسئله يك مسئله ديگست ايني كه پدرشما به دوستانش پولي قرض ميده به خاطر اين است كه اون ها هركدومشون خانواده اي دارند و واقعا نيازي دارند. ولي خب شما كه با يك خانواده داريد زندگي ميكنيد پس هر چيزي كه نياز باشه رو با خانواده ميشه خريد. ودر باره احساسات هم البته كه تفاوت وجود داره بين ابراز احساساتشون به فرزندشون و اين مشخصه كه پسر ها مادري هستند و دختر ها پدري. اين حس پوچي و ناراحتي هم يك بي خودي است كه بايد سعي كنيد از زندگيتون دورش كنيد. و وقتي كه كمي بزرگتر شدي زاويه ديدت تغيير ميكنه و به همه چيز به يك ديد ديگه نگاه ميكني. شايد اون موقع اين كار پدرتون رو هم بهتر درك كنيد.
Iran (Islamic Republic of)
sahar
۱۸:۱۳ ۱۵ خرداد ۱۳۹۹
از من بدتر نیستین یه دختر ۱۶ساله منزوی و گوشه گیر شدم چراااااا چون مامانم همش درگیره مادر بزرگمه چون هیچوقت باهم نیستیم نمیتونم توضیح بدم هیچکدومتون نمیتونین. درکم کنین مطمعنم....
Iran (Islamic Republic of)
محمدصادق
۲۳:۴۱ ۳۰ مرداد ۱۳۹۹
اين كه شما اين قدر احساسي هستيد اصلا هم بد نيست و واقعا خوبه. و اي كاش به طور دقيق تر مشكلتون رو ميگفتيد. و مگه خود شما مادربزرگتون رو دوست نداريد. به نظر من البته. بايد كه از همون وقتي كه شما و مادرتون و مادربزرگتون كنار هم هستيد لذت ببريد. وبا يك ديد ديگر بهش نگاه كنيد. همچنين خيلي بهتر است كه بيشتر با مادرتون حرف بزنيد. نوجوان ها نياز به شنيده شدن دارن. نياز دارن كه حرفاشون شنيده بشه
۱۲