«بیمار استاندارد» و بازنگری در کمدی سازی تلویزیونی

«بیمار استاندارد» سطح کمدی های تلویزیونی را در عرصه سریال سازی بالاتر برده و موجب شده تا مخاطبانی که در نوروز اغلب تفننی پای تلویزیون می نشینند در مواجهه با این مجموعه تمرکز و توجه بیشتری به خرج دهند.

«بیمار استاندارد» و بازنگری در کمدی سازی تلویزیونی
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «بیمار استاندارد» در نخستین مواجهه شاید سریالی مناسب با حال و هوای نوروز به نظر نرسد و احتمالا برخی آن را مجموعه ای پیچیده بدانند که طنزی تجربه نشده و متفاوت را پیش روی تماشاگر به نمایش می کشد.با این حال اغلب متفق القول هستند که سریال «بیمار استاندارد» سطح کمدی های تلویزیونی را در عرصه سریال سازی بالاتر برده و موجب شده تا مخاطبانی که در نوروز اغلب تفننی پای تلویزیون می نشینند و در این مقطع خیلی فکر شده برنامه های آنرا نمی بینند،در مواجهه با این مجموعه تمرکز و توجه بیشتری به خرج دهند.نکته ای کلیدی که نشان می دهد مدیران سیما برای انتخاب این مجموعه جهت پخش در ایام نوروز عملکرد حساب شده و دقیقی داشته اند.در واقع تجربه تماشای سریالی با جنسی دیگر از کمدی و مناسبات کمیک که مرزهای هجو و هزل و فانتزی را با فراغ بال و هنرمندانه در می نوردد و ذهن بیننده خود را به چالش می کشد،این نوید را می دهد که در آینده تلویزیون باز هم در این راه گام بردارد.

ترکیب سعید آقاخانی در مقام کارگردان و بهرام توکلی در جایگاه نویسنده نیز این شرایط را پدید آورده تا اتفاقات تازه ای در کمدی این سریال شکل بگیرد. بهرام توکلی با بهره گیری از مضمونی واقعی تحت عنوان بیمار استاندارد،آنرا از فیلتر دیدگاه سینمایی خود عبور داده و با تلفیق آن با مایه های کمدی، یک تم تازه را پرورانده است.توکلی در کارنامه سینمای اش نیز همین رویه را پی گرفته است.من ديه گو مارادونا هستم،بيگانه،آسمان زرد كم عمق، اينجا بدون من، پرسه در مه،پابرهنه در بهشت و عقل سرخ عناوین آثار سینمایی او هستند که در عین تنوع ژانری،هر یک مفاهیم متفاوتی را نیز به تماشاگر عرضه می دارند و در ساحتهای فکری متنوعی جای می گیرند.

در «بیمار استاندارد» نیز این مقوله تنوع به خوبی لحاظ شده است.بیننده در کنار پیگری داستان بهنام (بابک حمیدیان) و دردسرهای عجیب و گاه نامتعارفش، از خرده قصه هایی که اطرافیان او را نیز درگیر خود کرده اگاه می شود تا خط اصلی قصه به موازات این روایتهای مینی مال پروش یابد.از جمله ماجرای مرد سمسار طماع،یا خانم دکتر ترانه مشکی(شیلا خداداد) یا حتی نامزد بهنام(مونا کرمی) که هریک به نوعی وارد زندگی بهنام می شوند و او در مقام کاراکتر اصلی باید در مقاطعی از تبعات آشنایی با هریک مسیر زندگی اش را بیاید و به سرمنزل مقصود برسد.

سعید آقاخانی کارگردان سریال نیز تلاش کرده همپای تفاوتهای متن،روند کارگردانی خود اعم از طراحی دکوپاژ و میزانسن و .... را تغییری جدی دهد تا طنز جاری در متن را صیقل داده و به تصویر بکشد.کارکرد او تقریبا با تمام کمدی های پیشینش تفاوت دارد و مایه های فلسفی و فانتزی فیلمنامه کاملا در جریان کارگردانی اش حس می شود.

مسعود ردایی تهیه کننده این سریال نیز پیشتر چه در سریال «تهران پلاک یک» با آن جنس کمدی با طراوت و بامزه و چه در سینمایی «مالاریا» و در همکاری اش با پرویز شهبازی ثابت کرده است علاقه دارد در عرصه های کمتر تجربه شده فیلم و مجموعه سازی گام بردارد و ریسک آن را هم به جان می خرد.جسارتی که او را در زمره تهیه کنندگانی با دیدگاه عمیق و جریان ساز جای می دهد.
از سویی این سریال یکی از نخستین تولیدات مرکز گسترش فیلمنامه نویسی تلویزیون نیز محسوب  می شود.مرکزی که آمده و طراحی شده تا سر و سامانی اساسی به روند کیفی سریال سازی در تلویزیون دهد و از افسارگسیختگی ها و کمبودهای قبلی در این حوزه بکاهد. «بیمار استاندارد» را با توجه به شیوه های نوین در قصه گویی و ظرفیت هایش در پرداخت شوخیهای بکر و جذاب که در عین حال وجوه آموزشی مستتر و آشکار بسیاری نیز در خود دارد،می توان در عیارسنجی عملکرد این مرکز یک نمونه قابل اعتنا دانست.



انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.