قبول باشد کاپیتان !
از آن روز به بعد هرجایی که یاد داشتم و آیاتی از قرآن بر آن نقش بسته بود را دیدم که نقاشی کرده اند. نقاشی ای که هرچه نگاه می کنی سر در نمی آوری یعنی چه ؟! جای تاسف داشت برای من و برای شهر من.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران حسین مداحی با انتقاد به زیباسازی شهر تهران، در وبلاگش نوشته است :
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که گاهی اوقات یک آیه ی قرآن آنچنان شما را زیر و رو کرده باشد که یک شبه ره چندین ماهه و یا چندین ساله را طی کنید . برای من خیلی پیش آمده است که با یک جمله زیر و رو شوم .
جمله هایی که باید همیشه با آنها مانوس باشم اما به خاطر بی لیاقتی و کم سعادتی ام همنشینی من با قرآن کم شده است .
جملات قرآنی ای که همه اش شفاء است حتی آیات عذابش .
یکی از این جملات را زمانی خواندم که کمی با خدا حرفم شده بود .
ناز می کرد و بلد نبودم نازش را بخرم .
انگار که نمی فهمیدم چه می گوید .
خوب یادم هست
داشتم به سمت هیئت می رفتم .
از زیر پل های فجر رد می شدم .
یک مرتبه یکی از همان جمله ها را دیدم .
آنچنان تکانم داد گویی خدا بود که در آغوشش مرا میفشرد .
زیر پل های فجر روی یکی از ستون ها نوشته بود :
أ لیس الله بکافٍّ عبدَه
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟
آنچنان با دیدن این جمله آغوش خدا را احساس کردم
و آنقدر لذت بردم
که باور کنید تا مدتها مست این آیه بودم .
برای این ستون ِ پُل فجر اسمی گذاشته بودم :
ستون آشتی.
هر بار که از زیر پل فجر رد میشدم و این آیه را می دیدم یاد آنروز می افتادم و خاطره ی شیرینش .
مدتی قبل وقتی به کشور بازگشتم از زیر این پل رد شدم .
دیدم آیه را پاک کرده اند و به جایش تصاویر اجق وجق کشیده اند .
خیلی دلم گرفت .
از آن روز به بعد هرجایی که یاد داشتم و آیاتی از قرآن بر آن نقش بسته بود را دیدم که نقاشی کرده اند.
نقاشی ای که هرچه نگاه می کنی سر در نمی آوری یعنی چه ؟!
جای تاسف داشت برای من و برای شهر من.
گفتم به آقای قالیباف بگویم : حاج آقا ! کاپیتان ! سردار !
گلی به گوشه ی جمالت !
می دانید چرا این آیات را از سطح شهر ، پاک می کنند ؟
نکند می خواهید بفرمائید که حتما مورد بی احترامی قرار می گرفتند ؟
نه حاج آقا !
نه سردار !
نه کاپیتان!
دلیلش این نیست .
شاید دلیلش این بود که قرار شد در اجلاس مترو پلیس ، تهران بشود شهر برتر جهان !
البته منکر زحماتتان نمی شوم اما :
قبول باشد کاپیتان !
