شرح و تفسير حکمت 256 نهج البلاغه

شرح و تفسير حکمت 256 نهج البلاغه با موضوع تندرستى را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

شرح و تفسير حکمت 256 نهج البلاغه

 

امام علی علیه السلام فرمودند :صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ. تندرستى، از كمى حسادت است.

امام علیه السلام در اين كلام كوتاه و پرمعنا به نكته‌اى دقيق ازنظر روانشناسى اشاره مى‌كند ومى‌فرمايد: «تندرستى، از كمى حسادت است»؛ (صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ). مى‌دانيم رابطه روح و جسم به قدرى زياد است كه هرگونه ناراحتى كه در روح ايجاد شود آثارى در جسم به جاى مى‌گذارد به‌گونه‌اى كه بسيارى از بيمارى‌هاى جسمانى هيچ عاملى جز ناراحتى روح ندارند؛ زخم معده به گفته پزشكان در بسيارى از موارد، ناشى از استرس‌ها و نگرانى‌هاست، بيمارى‌هاى مغز و اعصاب، سكته‌هاى قلبى و مغزى و دردهاى عضلانى در بسيارى از موارد از ناراحتى‌هاى روحى سرچشمه مى‌گيرند. حسد در ميان بيمارى‌هاى روحى يكى از بدترين آن‌هاست؛ حسد گاه چنان شخص حاسد را ناراحت مى‌كند كه نه روز استراحت دارد و نه شب و در آتشى كه خود در درون خود برافروخته مى‌سوزد و آثارش در بدن او روزبه روز نمايان‌تر مى‌شود. خطيب؛ در مصادر كلامى از يكى از روانشناسان معروف به نام پيتر اشتاينكرون نقل مى‌كند كه خلاصه‌اش چنين است: ممكن نيست انسان زندگى سعادتمندانه‌اى داشته باشد در حالى كه حسد در درون جانش رخنه كرده است. حسد تمام مجارى حيات را مسموم مى‌كند.

بسيارى از بيمارى‌هاى خونى به خصوص زخم معده ناشى از حسد است؛ هر كجا زخم معده‌اى يافتيد تحقيق كنيد ببينيد، در ريشه‌هاى آن حسد وجود دارد. حسد شبيه افسونگرى است كه داراى سه سر باشد كه هرگاه يكى از آن‌ها در جايى نمايان بشود دو تا ديگر نيز نمايان مى‌شوند و حسد در ميان آن‌ها قرار دارد؛ هرجا حسد پيدا شد كينه وتعصب در كنار آن خواهند بود. در قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز مطالب فراوانى درباره نكوهش حسد ديده مى‌شود؛ از جمله خداوند به پيامبرش دستور مى‌دهد كه از شرّ حاسدان به او پناه برد (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ … وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ * وَمِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد). قرآن انگيزه بسيارى از كارهاى زشت دشمنان را حسد مى‌شمارد: «وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ؛ بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد ـ كه در وجود آن‌ها ريشه دوانده ـ آرزو مى‌كردند شما را پس از اسلام و ايمان، به حال كفر بازگردانند؛ با اين‌كه حق براى آن‌ها كاملاً روشن شده است». در حديثى از امام صادق علیه السلام مى‌خوانيم كه مى‌فرمايد: «آفَةُ الدِّينِ الْحَسَدُ وَالْعُجْبُ وَالْفَخْرُ؛ آفت دين انسان، حسد، خودبينى و فخر فروشى است». در جاى ديگر مى‌فرمايد: «إِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ حسد، ايمان انسان را مى‌خورد همان‌گونه كه آتش، هيزم را مى‌خورد و نابود مى‌كند».

 

 

مى‌دانيم حسد عبارت از اين است كه انسان نمى‌تواند نعمت‌هايى را كه خدا به ديگران داده ببيند و تحمل كند و پيوسته زوال آن نعمت‌ها را آرزو مى‌كند، بنابراين او درواقع به حكمت خدا اعتراض دارد همان‌گونه كه در حديثى از رسول خدا9 مى‌خوانيم كه خداى متعال به موسى بن عمران علیه السلام فرمود: «يَا ابْنَ عِمْرَانَ لا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلِي وَلا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ إِلَى ذَلِکَ وَلا تُتْبِعْهُ نَفْسَکَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِي صَادٌّ لِقَسْمِيَ الَّذِي قَسَمْتُ بَيْنَ عِبَادِي وَمَنْ يَکُ كَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَلَيْسَ مِنِّي؛ اى فرزند عمران! به مردم درباره آنچه از فضلم به آن‌ها داده‌ام حسادت مكن و چشم به آن‌ها مدوز و نفس تو به دنبال آن نرود، زيرا حسود درواقع دشمن نعمت‌هاى من است و مانع از قسمتى است كه بين بندگانم كرده‌ام و هركس چنين باشد من از او نيستم و او هم از من نخواهد بود». 

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار