عناوین ویژه روزنامه‌ها؛

قضاوت بر عهده روحانی و ظریف/مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها/آزموده را آزمودن خطاست/تغییر رویکرد تهدید‌های آمریکا

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه‌ها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر می‌شود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای در رسانه‌ها نیز دارد.

زوایای پیدا و پنهان برجام اروپایی/علل مردودبودن افزایش یارانه‌ها/هشدار سقوط در شکاف طبقاتی/استیضاح ترامپ به نفع ایران است؟

یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامه‌های و جراید سراسر کشور بیستم و هفتم آذر ماه به شرح زیر است:

 

این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند

محمدایمانی در یادداشت امروز کیهان به بررسی یازده مورد مهم را به ظریف و روحانی یادآوری کرده و از آنها خواسته تا این موارد را قضاوت کنند و نوشته؛ ۱-اعتبار گفتار مدیران به این است که اولا استحکام منطقی داشته باشد و ثانیا در رفتار، نقض نشود. گفتار و رفتار دولتمردان باید معتبر باشد. البته پذیرفتنی است که یک مدیر ولو با تاخیر، به‌اشتباه خود پی ببرد و اصلاح کند؛ اما اگر خلاف گفتار، رفتار کرد، موجب تردید و سوء‌ظن خواهد شد که آیا عوام فریبی می‌کند؟ نعل وارونه می‌زند تا رد گم کند؟ دچار اختلال دو شخصیتی است؟ یا فاقد اراده برای جبران است؟ قبلا در یادداشت «شخصیت ایرانی و چالش چند شخصیتی‌ها» نوشتیم «فرافکنی و فرار از مسئولیت پاسخگویی، نوعی اختلال شخصیتی است. فرد در اختلال هویت گسستی، دارای دو یا چند شخصیت متناقض می‌شود. منشأ دوگانگی شخصیت می‌تواند تزلزل باور باشد، یا ضعف روحی و یا عدم قناعت و منفعت‌طلبی حاد. برخی ناخواسته دچار این عارضه می‌شوند، اما کسانی هم دانسته، در دو یا چند شخصیت متناقض هم فرو می‌روند».

۲- این روز‌ها برخی دولتمردان، سخنانی بر زبان جاری می‌کنند که نقض رویه پنج سال گذشته آنهاست. آقای روحانی هفته گذشته در جلسه هیئت دولت به درستی گفت: برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند، گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده. ما گاهی گرفتار یکسری مقاله شدیم و رفتیم پشت سر آن مقاله‌ها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آن‌ها هم خودشان هیچ مراعات نمی‌کنند؛ مگر آن‌ها این بحث‌های مربوط به گاز‌های گلخانه‌ای را که می‌گویند، مراعات می‌کنند؟ این همه‌آلودگی در دنیا انجام می‌گیرد. اما به خودمان که می‌رسیم، می‌خواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر می‌کنیم این‌ها آیات قرآن است».

 

1
۳- آقای ظریف نیز روز جمعه در یک نشست کاملا حزبی (ندای ایرانیان) شرکت کرد. صرف نظر از غیر قانونی بودن این حضور، بخشی از حرف‌های او توهین به شعور عمومی است: «دنیای امروز، دنیای پسا غربی است. یک زمانی دنیا معادل بود با غرب؛ آن دوران تمام شد. دوران قدر قدرتی تمام شده؛ نباید همه فکر خود را معطوف به آمریکا کنیم؛ خیال نکنیم هراتفاقی در دنیا می‌افتد، یک سرش در آمریکاست؛ غرب مرکزعالم نیست. جا‌هایی که داد ضدیت با آمریکا سر می‌دهند، باور ندارند آمریکا را هم می‌توان شکست داد. چرا غرور ملی مردم‌مان را نادیده می‌گیریم؟».

۴- سخنان آقای روحانی هنگامی ادا شد که وی به خاطر وعده انتقال آب خزر به سمنان، با انتقاد جدی کارشناسان و برخی حامیان خود مواجه شد. آیا اگر این بحث پیش نمی‌آمد، آقای روحانی نباید سخنان اخیر را بیان می‌کرد؟ مگر موضوع توافق آب و هوایی پاریس که دو سال قبل توسط وزارت‌خارجه و سازمان محیط زیست پخت و پز و امضا شد -و با وجود سپردن برخی تعهدات، هنوز در مجلس تصویب نشده- غیر از همین «گاز‌های گلخانه‌ای» است؟! سخن درست رئیس‌جمهور، ما را به یک پرسش مهم رهنمون می‌شود: خیانت امضای توافق پاریس و پذیرفتن برخی تعهدات ضد توسعه و پیشرفت کشور را چه کسانی و چرا مرتکب شدند؟ از کجا خط می‌گرفتند؟ آن‌ها چه نقشی در جا انداختن برخی برنامه‌های ضد پیشرفت داشته‌اند؟ آیا بدین ترتیب، نباید درباره موضوع نفوذ امنیتی و اقتصادی در پوشش بهانه‌های زیست محیطی حساس شویم؟ چگونه عنصر نفوذی دوتابعیتی، «معاون» معاون رئیس‌جمهور در سازمان محیط زیست شد و پس از لو رفتن، به شکل مشکوکی از کشور‌گریخت؟

۵- سخن آقای روحانی، حقیقت مهم‌تری را در خود نهفته دارد. آیا هدف بانیان FATF و CFT (مبارزه با تامین مالی تروریسم) و سند فرهنگی ۲۰۳۰ و توافق MTCR غیر از این است که ترمز توسعه و پیشرفت و اقتدار و استقلال ملت‌ها را بکشند؟ واقعا مافیای غربی حاکم بر این نهادها، با پولشویی و جرائم سازمان یافته و تامین مالی تروریسم و توسعه موشک‌های بالستیک در دنیا مشکل دارند یا سرقفلی این امور، دست خود آنهاست؟ انسان متاسف می‌شود وقتی می‌بیند مشاور رئیس‌جمهور، بعد از عیان شدن خسارت‌های برجام و دروغ از آب درآمدن وعده لغو تحریم‌ها می‌گوید «برجام بعد از خروج آمریکا آسیب دیده و حتی شاید به خاطر عدم پایبندی سایر کشور‌ها بیشتر آسیب ببیند. اما هر اتفاقی بیفتد، برجام توانست داغ ننگ تسلیحات هسته‌ای را از پیشانی ایران بردارد»! با طرف‌های مذاکره برجام که جز آلمان همگی ننگ سلاح هسته‌ای بر پیشانی دارند، مذاکره کردند و بخش اعظم برنامه صلح آمیز هسته‌ای را به تعطیلی کشاندند تا تحریم‌ها لغو شود؟ یا می‌خواستند به دارندگان بمب اتمی که حقیقت را می‌دانند، ثابت کنند که این ننگ به پیشانی ما نیست؟! آن وقت، غرب را واداشتند تغییر رویه دهد یا عهدشکن‌تر و گستاخ‌تر کردند؟!

۶- هر کدام از سخنان مورد‌اشاره آقایان روحانی و ظریف، یک اصل موضوعه و سنگ بنا در سیاستگذاری و راهبرد نگاری است. پیش فرض‌هایی است که بخش اعظم مشی دولت در سیاست خارجی را زیر سؤال می‌برد. این سخنان، برای مواخذه و محاکمه آن‌ها در دادگاهی که خودشان قاضی باشد، کفایت می‌کند. ظریف از غرور و عزت ملی و مرکز دنیا نداستن غرب حرف می‌زند، اما نمی‌گوید که چه کسانی گفتند «آمریکا کدخداست و اروپایی‌ها آقا اجازه هستند» یا «آمریکا می‌تواند با یک بمب، تمام توان دفاعی ما را نابود کند»؟ و چه کسانی پس از خروج آمریکا از برجام ادعا کردند «شر مزاحم کم شد» و «برجام را با اروپا ادامه می‌دهیم»؟!
۷- ظریف نمی‌گوید از همه دعاوی برجامی، فقط خسارت‌هایش برای ما مانده است. نمی‌گوید که آیا با تدبیر تیم وی، خروج ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده از کشور(از مجموع ۱۰ هزار کیلوگرم- ۹۷ درصد کل اورانیوم غنی شده در ۱۰ سال)، تعلیق و از کار انداختن ۱۵ هزار سانتریفیوژ از مجموع ۱۹ هزار سانتریفیوژ (۷۸ درصد)، تغییر ماهیت رآکتور آب سنگین اراک و از کار انداختن قلب رآکتور آن، بیکار و متفرق کردن بخش مهمی از متخصصان و توقف پیشرفت شتابان برنامه هسته‌ای برای حداقل ۸ سال را پذیرفتیم تا وقتی شخص ایشان با دعوت دولت آلمان در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت می‌کند، معطل یک باک بنزین هواپیمایش باشد؟ یا شهریور پارسال به طرف‌های برجام در نیویورک بگوید «۲۰ ماه پس از برجام، هنوز هم نمی‌توانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم»؟! یا همین پریروز در کنفرانس دوحه قطر بگوید «اگر هنری باشد که ما در ایران در آن بی‌نقص باشیم، هنر دور زدن تحریم‌هاست؛ به بقیه هم میتوانیم آموزش بدهیم»؟!

۸- غرور و غیرت ملی ظریف کجا بود وقتی سال ۲۰۰۴، از موضع یک بازیگر حزبی به البرادعی گفت: «بسیاری از کاندیدا‌ها از شکست مذاکرات ما سود می‌برند، آن‌ها موفقیت جذابی در این گفتگو‌ها نمی‌دیدند. هم برای اروپایی‌ها و هم مذاکره‌کنندگان، اعتبار از دست رفته بود. این، فقط مشکل آن‌ها نبود، مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه». یا با سخنان او در شورای روابط خارجی آمریکا به تاریخ ۲۶ شهریور ۹۳ و در پاسخ هاله اسفندیاری (ازمتهمان براندازی نرم و کودتای مخملین) چه کنیم که گفت: «ما روندی را شروع کرده‌ایم که هدف از آن، تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی برگزار می‌شود، به عملکرد ما پاسخ دهند. وقتی قبلاً در سال‌های۲۰۰۴ و۲۰۰۵، توافق‌هایی کردیم و تلاش‌های ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس‌جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد (!) حالا بار دیگر من زنده شده‌ام. غرب در انتقال پیامی که می‌خواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند». آیا در قبیل این سخنان، عزم شکست دادن آمریکا دیده می‌شود؟!

۹- یک سال بعد از این سخنان (چهارم مرداد ۹۴) جان‌کری در همین شورای روابط خارجی گفت: «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطی‌ها در ایران می‌فرستیم. چه کسی می‌داند در این صورت انتخابات (مجلس) چه می‌شود؟ اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به دردسر جدی می‌افتند». دقیقا یک سال بعد (چهارم مرداد ۹۵)، جان برنان رئیس‌وقت CIA در همایش امنیتی اسپن تصریح کرد: «توافق هسته‌ای، پرزیدنت روحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران بسیار میانه‌روتر به‌شمار می‌آید، تقویت کرد. او باید دستاورد‌های بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند. نگرانی من این است که خب، بسیاری از ایرانی‌ها انتظار داشتند با آزاد شدن دارایی‌های این کشور، پول به زندگی آن‌ها سرازیر شود».

۱۰- آقای اسدالله اسدی «دبیر سوم سفارت ایران در اتریش»، از ۱۰ تیر ماه (پنج ماه قبل) در آلمان بازداشت و سپس به بلژیک منتقل شده و تحت فشار و آزار قرار دارد. اما ظریف به همین یک توییت غرورآمیز بسنده کرده است: «چقدر تعجب‌برانگیز است همزمان با سفر هیئت ایرانی و رئیس‌جمهور به اروپا (اتریش)، یک نفر دیپلمات بازداشت شده است»! نمونه مشابه این حرمت و عزت دیپلماتیک دولت، ماجرای ویزای حمید ابوطالبی (معاون سیاسی وقت دفتر روحانی) است که در دوره مغازله و توافق با دولت اوباما، به‌عنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل معرفی شد. ابوطالبی اخیرا در توئیتر نوشته «بالاتر از لیست سیاه FATF لیستی نیست. این بار در زمستان ۱۳۹۷ راه را اشتباه نرویم». آیا مشاور فعلی رئیس‌جمهور یادش نیست دولت اوباما همان زمان که آقای روحانی، اوباما را «بسیار مودب» می‌نامید، همین آقای ابوطالبی را «تروریست» خواند و ویزا نداد؟ آیا او نمی‌داند از نگاه FATF و دیکته‌های آمریکا، تروریست محسوب می‌شود؟!

۱۱- شورای امنیت با فشار آمریکا و برای دومین بار در یک هفته گذشته، موضوع موشک‌های ایران را در دستور بحث قرار داد. این وارونگی در حالی است که اگر آقای ظریف و تیم او اهتمام داشتند، باید نقض ۸ ماهه قطعنامه ۲۲۳۱ (که برجام ضمیمه آن است) در دستور قرار می‌گرفت و آمریکا به‌جای اینکه طلبکار شود، مواخذه می‌شد. چرا به‌جای طلبکاری از اروپا درباره برجام، باید سراغ مذاکره در زمینه پیمان سلطه‌طلبانه
MTCR (Missile Technology Control Regime – رژیم کنترل تکنولوژی موشکی) برویم؟! کدام منطق می‌تواند بگوید ایران نباید موشک با برد بیش از قطر خود یا مثلا بالای دو هزار کیلومتر داشته باشد؟! وقتی دولت‌های آمریکا در ادوار مختلف، ایران را علنا تهدید به حمله نظامی می‌کنند و می‌گویند همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی روی میز است، بر مبنای منطق بازدارندگی، حق داریم جنگ افزار‌هایی برای دفاع از خود داشته باشیم و موشک دوربرد، یکی از همان هاست. وقتی رژیم صدام به ایران حمله کرد و شهر‌های بی‌دفاع ما را به بمب و موشک بست، رژیم‌های انگلیس و فرانسه و آلمان و برخی دولت‌های دیگر اروپایی تأمین‌کنندگان بمب و موشک‌های رژیم بعثی بودند. همان‌ها تروریست‌های منافقین و داعش و الاحوازیه و جندالشیطان را تأمین و تجهیز کرده‌اند. برای چنان دولت‌های عنودی باید برگ برنده و ابزار بازدارندگی رو کرد. چرا باید همچنان منفعل عمل کنیم و سرعت و مسیر پیشرفت و اقتدار را با ملاحظات دشمنان خود تعیین کنیم؟ پنج سال عقب افتادن و هزینه دادن کافی نیست؟

 

مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها 
 
جعفر حق پناه استاد دانشگاه در یادداشت امروز ایران با اشاره به همایش صلح و ثبات در غرب آسیا که روز گذشته برگزار شد، به تحلیل اهمیت برگزاری از این دست همایش‌ها پرداخته و با اشاره به مذاکرات صلح یمن نوشتغهمایش صلح و ثبات در غرب آسیا در شرایطی به عنوان مقدمه کنفرانس امنیتی تهران با حضور مقام‌های سیاسی و دیپلماتیک و کارشناسان حوزه سیاست خارجی برگزار شد که جمهوری اسلامی ایران و کشور‌های تأثیرگذار منطقه می‌کوشند در تحولات جاری کانون‌های بحرانی منطقه همچون یمن و سوریه به سمت و سوی تثبیت دستاورد‌های خود گام بردارند. این در حالی است که در فضای نزدیک شدن به پایان جنگ نظامی در سوریه و آغاز گفتگو‌های یمنی – یمنی و شرایط پرآشوب منطقه غرب آسیا نمی‌توان از شکست یا پیروزی مطلق صحبت کرد.
 
بی‌تردید جمهوری اسلامی در هر دو حوزه یمن و سوریه دستاورد‌هایی داشته است که این دستاورد‌ها تثبیت شده نیستند. مرحله دشوار کار از همین جا آغاز می‌شود که گام برداشتن در امتداد یک فرآیند سیاسی و دیپلماتیک جهت تثبیت دستاورد‌های میدانی با مقوله مشروعیت، مقبولیت و ایجاد اجماع درباره خواسته‌ها و مطالبات ایران و سایر بازیگران مرتبط، تقارن پیدا می‌کند. در اینجاست که گفتگو و تلاش برای چانه زنی و به حداکثر رساندن منافع ایران در کنار در نظر گرفتن ملاحظات بازیگران دیگر موضوعیت پیدا می‌کند. بی‌تردید کسب دستاورد‌های میدانی فارغ از هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی نبوده است؛ اما پیشبرد سیاست جمهوری اسلامی در منطقه بویژه در سوریه و یمن بدون تثبیت کردن این دستاورد‌ها که کار بسیار دشوار و خطیری است، امکان پذیر نخواهد بود. از این منظر نباید پیروزی در یک عرصه نبرد با پیروزی در جنگ اشتباه گرفته شود.
 
قضاوت بر عهده روحانی و ظریف/مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها/

در چنین شرایطی نفس آغاز مذاکرات پیرامون موضوع یمن گام خوبی است که می‌تواند زمینه‌هایی را برای آغاز گفتگو میان ایران با کشورهایی، چون عربستان سعودی که در رابطه‌ای مبتنی بر خصومت قرار گرفته‌اند، فراهم سازد. این در حالی است که حتی با عربستان هم می‌توان وجوهی از گفتگو را قائل شد. بویژه که آنچه برای عربستان موضوعیت دارد، مسأله یمن است، درحالی که برای ایران مسأله سوریه مهم‌تر هست. البته مذاکرات میان تهران و ریاض در خصوص موضوعات یاد شده می‌تواند به اشکال مختلف جریان یابد و لزوماً نباید انتظار داشت که رسمی و علنی برقرار شود. چه این گفتگو اگر درباره منافع مشترک هم صورت نگیرد می‌تواند زمینه فهم واقعی طرفین از تهدیدات مشترک را فراهم کند و یا به توافقی پیرامون تعریف قواعد رقابت منتهی شود.

انتظار برای همگرایی بازیگران مؤثر منطقه‌ای جهت حل و فصل بحران‌های موجود در حالی است که منطقه خاورمیانه و مرز‌های امنیتی آن با حضور بازیگران بین‌المللی تعریف می‌شود؛ منطقه نفوذپذیری که نمی‌توان انتظار داشت بازیگران فرامنطقه‌ای از نقش آفرینی در آن داوطلبانه کنار روند. از این منظر بایستی سازوکاری به شکل یک کنسرسیوم که کنشگران خارج از منطقه هم در آن نقش داشته باشند، طراحی شود و در آن قالب به ترتیباتی نوین و نه لزوماً یک نظم جدید، فکر کرد. از این حیث شاید بتوان گفت که کنفرانس‌هایی نظیر کنفرانس صلح و ثبات در غرب آسیا می‌تواند شروع خوبی باشد تا دیدگاه‌های ایران تبیین شود و در ادامه به اشکال مختلف در حوزه‌های دیپلماتیک پیشرفت پیدا کند.

 

انتقال آب خزر و آزمودن یک آزموده

علی روانخواه کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز جوان وعده دولت پیرامون انتقال آب خزر به سمنان را مورد بررسی قرار داده و ضمن انتقاد به این رویه نوشته؛ دریای خزر بزرگ‌ترین پهنه آبی بسته و محصور میان خشکی‌ها، روی کره زمین است. بزرگ‌ترین دریاچه زمین که با افزون بر ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع وسعت، زاینده و منشأ فعالیت‌های اقتصادی و موجب تداوم تمدن‌های متعدد در کناره‌های خود بوده و نقشی اساطیری برای ملل تحت‌تأثیر خود یافته‌است. مردمان سرزمین‌های پایین‌دست این دریاچه بزرگ به مانند سایر ملت‌های ساکن در شمال، خاور و باختر در طول هزاره‌ها، نام‌های گوناگون مانند کاسپین، هیرکان، مازندان، طبرستان و گیلان بر خزر نهاده‌اند که عمق و تداوم تأثیر یک پهنه آبی زاینده و حیات‌بخش هزاران ساله را نشان می‌دهد. شاید برجسته‌ترین ویژگی این پهنه آبی عظیم، نداشتن ارتباط با آب‌های آزاد دنیا باشد که بدین ترتیب تنها راه تأمین آب خزر از رود‌هایی در کشور‌های همجوار است و حیات این دریاچه حیات‌بخش، به ورودی آب‌های روان بسته است.

قضاوت بر عهده روحانی و ظریف/مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها/

در میان رود‌هایی که آب این دریاچه را تأمین می‌کنند، بیش از ۸۰ درصد آن، سهم ولگا بزرگ‌ترین رود روسیه و اروپا است. با این تفاصیل که زندگی خزر در گروی ورودی آب از رودخانه‌های دائمی و فصلی کشور‌های همجوار آن است، هرازگاهی در رسانه‌ها موضوع انتقال آب آن برای مناطق خشک مرکزی فلات ایران منتشر شده و چنین به ذهن متبادر می‌کنند که اجرای چنین پروژه‌ای، برداشت از یک منبع بی‌انت‌ها بوده که تاکنون از چشمان کارشناسان دور مانده‌است. باوجود قابل درک و احترام بودن دغدغه مسئولان در خصوص تأمین آب برای تمامی ایرانیان، اما برای آنکه چراغی در دست داشته باشیم و بیراهه نرویم، مناسب است نگاهی به ابَرطرح‌های انتقال یا مهار آب‌ها در دهه‌های اخیر و در همین حوالی انداخته و بعد سراغ آزمودن یک آزموده برویم. آنچه خود بر سر دریاچه ارومیه و بسیاری تالاب‌ها و دریاچه‌های داخلی آورده و به نام‌هایی مانند تأمین یا انتقال آب، به انجام رسانده‌ایم، امروز ما را سوگوار ازمیان رفتن منابع محدود آب کشور و بر هم خوردن بسیاری از اقتصاد‌های منطقه‌ای شده‌است.

امروز، بزرگ‌ترین دریاچه داخلی کشور به دلایلی مانند برداشت بیش از حد مجاز از منابع آبی حوضه، توسعه بی‌رویه بخش کشاورزی محصولات با الگوی مصرفی آب زیاد در حوضه آبریز به حال احتضار افتاده و اگر نظام مدیریتی کشور زودتر به داد آن نرسد، دور نیست روزی که دریاچه ارومیه به خاطره‌ای در تصاویر و نوشته‌ها تبدیل شود و عواقب زیست محیطی آن نیمی از کشور با ورشکستگی و مهاجرت فلج کند.همچنین می‌توان به اجرای طرح جاه‌طلبانه گاپ از سوی ترکیه روی دجله و فرات اشاره کرد که با ساخت مجموعاً ۲۲ سد بر این دو رود جاری در بستر تاریخ، نگرانی‌هایی برای آینده آبی کشور‌های عراق و سوریه ایجاد کرده‌است.

این موضوع، حیات هورالعظیم را در آینده‌ای نه‌چندان دور تهدید می‌کند و کانونی از ریزگرد‌ها- بزرگ‌تر از آنچه هست- برای کشورمان ایجاد خواهد شد. همین امر می‌تواند حیات چندهزار ساله نخستین تمدن‌های ثبت‌شده بشری در محدوده میان‌رودان را به بخشی از تاریخ تبدیل کند. گزارش‌های منتشره و مستند‌های تولیدی از هامون به‌عنوان تالابی بین‌المللی که تقریباً دیگر نیست و روزگاری زندگی‌بخش قسمت بزرگی از ایران‌زمین بوده، خود سوگی جانسوز است و کوچ‌های اجباری دیگر نه فقط اقتصاد منطقه را تحت‌الشعاع قرار داده بلکه هزینه‌های امنیتی را نیز افزایش می‌دهد.

در این خصوص نیز شاهدیم دخالت انسانی و ساخت سد روی هیرمند در افغانستان که خارج از اختیار حاکمیتی ماست، منجر به انحراف آب و خشکی تالاب هامون شده‌است. نمونه دیگر بحران را در پروژه بزرگ سد دوستی شاهدیم که علاوه بر عوامل طبیعی خشکسالی و کاهش بارندگی‌ها، ساخت بند سلمای افغانستان روی هریرود، دو کشور ایران و ترکمنستان را درخصوص تأمین آب پیش‌بینی شده از دوستی، با مشکلی جدی مواجه کرده که خبر‌های منتشره درباره پیش‌بینی خشکیدن آب این سد در سال ۹۸، این نگرانی را تشدید کرده‌است. حال با نگاهی به پیشینه نگران‌کننده هامون و دوستی که تأمین آب آن خارج از مدیریت ما است، می‌توان پرسید: انتقال آب از بزرگ‌ترین دریاچه دنیا به مناطق خشک میانی ایران، در حالی که کمتر از ۱۰ درصد حجم ورودی آن تحت کنترل کشور ماست، چه میزان از ریسک را به دنبال دارد؟

می‌توان گفت: در حالی که جنگ آب در منطقه خشک خاورمیانه مدتی آغاز شده‌است، داشتن یک دیپلماسی فعال منطقه‌ای برپایه تداوم زیست در منطقه‌ای که خاستگاه شناخته شده تمدن بشری است، یک ضرورت فراملی است. همچنین عملکرد‌های غیرمسئولانه دهه‌های اخیر در این جغرافیا، می‌تواند این موضوع را به کارشناسان، تصمیم‌سازان و مدیران این بخش یادآور شود که قبل از هر تصمیم و عملیاتی، جوانب حقوقی و زیست‌محیطی این امر با کشور‌های حاشیه دریای خزر و نیز موضوعات انسانی، اجتماعی و... چنین کاری از نظر دور نماند.

 

تغییر رویکرد تهدید‌های آمریکا

جلال‌خوش چهره کارشناس مسائل سیاسی در سرمقاله امروز ابتکار به بررسی تغییر در رویکرد تهدیدهای آمریکا پرداخته و با تحلیل آنها نوشته؛ همه قرائن حکایت از تشدید اقدام‌های آمریکا علیه حاکمیت سیاسی ایران دارد. این اقدام‌ها که ابتدا چهره اقتصادی و ایدئولوژیک داشت، اکنون وجوه تازه‌تری از نزدیک شدن به احتمال یک رودررویی مستقیم از جنس نظامی را به رخ می‌کشد. آیا ایران و آمریکا به برخورد نظامی نزدیک شده‌اند؟ واشنگتن امیدوار بود با اعلام رسمی دور تازه تحریم‌ها علیه ایران در چهارم نوامبر (۱۳ آبان گذشته) شوک بی‌ثبات کننده‌ای را بر سامان سیاسی ـ. اقتصادی این کشور وارد کند. به زعم دولت ترامپ، شروع رسمی تحریم‌ها می‌توانست حداقل ناآرامی‌هایی ایجاد کند مانند آنچه در دی‌ماه سال ۹۶ در شهر‌های ایران رخ داد. به‌ویژه ایجاد شوک در بازار پول‌های خارجی و قیمت اقلام مصرفی، بستر اعتراض‌های اجتماعی را برای واداشتن تهران به عقب‌نشینی از مواضع اصولی‌اش سبب می‌شد. اما برخلاف همه انتظارها، چنین نشد و به عکس تهران توانست با تدابیر کنترلی به مثابه ضربه‌گیر، مانع هرگونه بی‌ثباتی شود که واشنگتن در پی آن بود. اکنون و به‌رغم همه اقدام‌ها برای محدود‌سازی اقتصاد ایران، دولتمردان آمریکایی شکل خشن‌تری را برای بیان خواست‌های خود از تهران پیشه کرده‌اند.

قضاوت بر عهده روحانی و ظریف/مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها/آزموده را آزمودن خطاست

این روز‌ها مقام‌های دولت ترامپ کمتر از لزوم تغییر رفتار نظام سیاسی ایران می‌گویند، بلکه با به رخ کشیدن برخی نمایش‌ها مانند حضور «رضا پهلوی» در اندیشکده انستیتو واشنگتن به عنوان به اصطلاح گروه آلترناتیو، برپایی نمایشگاه‌هایی مثل آنچه «برایان هوک» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در‌باره توانمندی موشکی ایران انجام داد، سفر‌ها و سخنرانی‌های مستمر «مایک پمپئو» در نقاط مختلف جهان و در چارچوب ایجاد هراس عمومی علیه دولتمردان ایرانی و توان نظامی این کشور، سخن از لزوم تغییر رژیم سیاسی گفته می‌شود. این تغییر رویه از یکسو ناشی از ناکامی در وارد کردن شوک اولیه به ثبات سیاسی ـ. اقتصادی ایران است. از سوی دیگر وادار کردن تهران به قبول مطالباتی است که بتواند به سیاست‌های منطقه‌ای دولت ترامپ از حیث کارآمدی، مشروعیت دهد. تدارک برگزاری مانور در شمال در‌یای عرب و نزدیک آب‌های ایران با حضور «جان اس استنیس» (ناو پنجم نیروی دریایی آمریکا) و نیز براساس گزارش وال‌استریت ژورنال به نقل از منابع آگاه، اعزام ناوبر‌های هواپیما‌بر به خلیج فارس، هدایت نیرو‌های داعش از سوریه و عراق به افغانستان و تلاش برای همسو‌سازی طالبان با هدف نزدیک کردن تهدید‌ها به بدنه امنیتی ایران، همگی به تشدید تهدید‌های واشنگتن اشاره دارد. تهدید‌هایی که به طور مستقیم نظام سیاسی ایران را نشانه گرفته است.

در این حال نباید از نظر دور داشت که مهمترین مشکل واشنگتن در سیاست‌های ضد ایرانی‌اش، نبود مشروعیتی است که باید اقدام‌های او را نزد افکار عمومی توجیه کند. آخرین جلسه شورای امنیت سازمان‌ملل در‌باره ایران، گواه این مدعا است. اجلاس یاد شده نشان داد که دولت آمریکا برای اقدام‌های خود همچنان با بحران مشروعیت روبه‌رو است. اگرچه همه اقدام‌های ایذایی از جمله فلج‌سازی اقتصاد، آسیب‌پذیر کردن سامان سیاسی ادامه دارد، ولی تغییر لحن و رویکرد واشنگتن از اعلام و اجرای سیاست‌های تحریمی به تهدید‌های نظامی از جنس آنچه در بالا به آن‌ها اشاره شد، حاکی از ناکامی در ایجاد شوک بی‌ثبات کننده در سامان سیاسی ـ. اقتصادی ایران است.

اما این نمایش تهدید تا چه اندازه می‌تواند برای تهران واقعی جلوه کرده و باور پذیر باشد؟ تهدید واشنگتن تا کجا می‌خواهد به لبه پرتگاه رودرویی مستقیم نزدیک شود؟ آیا سیاست واشنگتن برای ایجاد هراس از ایران نزد جامعه جهانی کامیاب خواهد شد؟ سرانجام اینکه آیا به راستی اراده‌ای واقعی در این کار وجود دارد؟ یا نمایشی است برای فرسوده‌سازی مقاومت ایران؟ همه چیز به اراده، ابتکار و تصمیم‌های دو طرف بسته خواهد بود.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار