اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

همزمان با ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان، اشعار برگزیده شاعران کشور به مناسبت ولادت این حضرت را در زیر مشاهده کنید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با فرارسیدن ولادت با سعادت حضرت علی اکبر (ع)، در تقویم ما ایرانیان این روز را به روز جوان نامیده‌اند و آن را جشن می گیرند. به همین مناسبت شاعران بسیاری در کشورمان در مدح و بزرگواری حضرت علی اکبر (ع) ابیاتی را سروده‌اند که در زیر به برگزیده ترین آنها اشاره خواهیم کرد.

اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شعر برگزیده حسن لطفی به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه می‌ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود

باز هنگامه‌یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود

شب از آن شب همه شب مثلِ شقایق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است

چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد

جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد

مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد

لاله شوریده‌یِ هر لحظه‌ی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود

مِهر همسایه‌یِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود

چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد

موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت

آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت

اولین آینه‌یِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمه‌یِ خانه‌ی حیدر آمد

آسمان از قدمش تا که شکوفا می‌شد
عشق شیرازه‌ی هر واژه‌ی دنیا می‌شد

هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می‌شد
عالم از یاس‌ترین عطر مسیحا می‌شد

باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظه‌ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود

کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد

کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد

تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت

نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومه‌ی خورشیدیِ دل جا داری

زیرِ پا وسعتِ شش گوشه‌ی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری

مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است

حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت

پایِ پُر آبله‌اش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت

چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصله‌یِ دور لبش را بوسید

اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شعر برگزیده علیرضا خاکساری به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ای خوش قد و بالای بابا ماه لیلا
چشم امید و روشنی راه لیلا
از تو که مولودی منزه تر نباشد
طفل عزیز و نوگل دلخواه لیلا

با اولین لبخندهای دلنشین ات
مهرت نشسته در دل آگاه لیلا
وقتی که هستی در کنارش غم ندارد
ای هم زبان و همدل و همراه لیلا
در شهر با تو مادرت را می شناسند
ای بانی عز و جلال و جاه لیلا
بس که پیمبرگونه تو رفتار کردی
باید بخوانیمت رسول الله لیلا
از خاک پای تو تبرک جسته مادر
باشد قدمگاهت زیارتگاه لیلا

مداح تو ما نه خداوند جلیل است
دستان ما کوتاه و خرما بر نخیل است

حس تغزل را نگاهت باب کرده
از تو نوشتن شعر ما را ناب کرده
شب تا سحر را گرم توصیف تو هستیم
هر شاعری را عشق تو بی خواب کرده
شیرین زبانی های تو از روز اول
قند دل آقای مان را آب کرده
در رفت و آمدها به پای تو می افتند
عطرت تمام شهر را بی تاب کرده
روح اذانی و نگاه حاکم تو
لحن مؤذن زاده را جذاب کرده
گیرایی هر طاق ابرویت دوباره
ابلیس را هم راهی محراب کرده
صدها سعید و مسلم و عابس فدایت
وقتی تو را حق سرور اصحاب کرده
جدت علی با قلعه ی خیبر نکرده
کاری که چشمت با دل ارباب کرده

هم شاهزاده عین نور و نور عینی
هم یاعلی ابن الحسن ابن الحسینی

با دوستان آرزومندی که داری
مستیم از ذکر خداوندی که داری
ماه سحرهای مدینه ! پایدار است
با سجده و سجاده پیوندی که داری
تو در جلال و مرتبت خیلی بزرگی
عالم فدای نام و پسوندی که داری
عشقی که تو باشی همه با سر می آیند
عاشق کش است آن طرز لبخندی که داری
همراه با حاتم , سلیمان هم نشسته
در جمع سائل های خرسندی که داری
هم منتهی الحلمی علی هم کاشف الکرب
مثل عموهای خردمندی که داری
بوی امیر المومنین از تو می آید
با ذوالفقار و نقش سربندی که داری
تو فتح خیبر میکنی و ورد لبهاست
اعجاز بازوی تنومندی که داری
دشمن توان جنگ رو در رو ندارد
با ضربه های بی همانندی که داری
خرج تو قطعا می شود ای شیرمیدان
تکبیر خواهرهای دلبندی که داری
تنها رجز خواندی و دشمن زهره ترکاند
در حیرتم از لحن سوگندی که داری
( اَنا عَلِیُّ بنُ الحُسینُ بنُ عَلِیٍّ
نَحنُ و بیتُ اللهِ اَولی بالنَّبِیِّ
مِن شَبَثٍ و شَمَرٍ ذاکَ الدَّنِیّ
اَضرِبُکُم بِالسَّیفِ حَتّی یَنثَنی
ضَربُ غُلامٍ هاشِمیٍّ عَلَوِیٍّ
و لا اَزالُ الـیومَ اَحـمی اَبی
تااللهِ لا یَحکُمُ فینا اِبنُ الدَّعِیّ )
در معرکه همواره سر می ریزد آقا
از هر سر انگشت هنرمندی که داری

پیش تو اصلا قد علم کردن حرام است
هرکس که بدخواه تو شد کارش تمام است

در جان تو صورت و سیرت می درخشد
در دست هایت ابر رحمت می درخشد
آیینه ی پیغمبری خُلقاً و خَلقاً
از چهره ات نور نبوت می درخشد
مانند خورشیدی فروزان بر سر تو
عمامه ی سبز سیادت می درخشد
زیبایی و بخشندگی و حسن خلق ات
در چشم دشمن بی نهایت می درخشد
از تو می آموزیم سبک زندگی را
از هر کلام تو صداقت می درخشد
انگور تازه حاصل اعجاز باباست
عشق به تو در این حکایت می درخشد
طوق غلامی تو و ایل و تبارت
بر گردنم روز قیامت می درخشد
با ختم “عاشورا” به این نکته رسیدم
نام تو در متن زیارت می درخشد
بانی شش گوشه شدی بیش از همه جا
در کربلا پایین پایت می درخشد
در تک تک آموزه های مکتب تو
امر اطاعت از ولایت می درخشد
کوری چشم ابن منقذها همیشه
نام علی در بین عترت می درخشد
هر تکه های نامساوی تن تو
در جامه ی سرخ شهادت می درخشد

از نیزه گفتم بی هوا ؛ لیلا ببخشد
امیدوارم حضرت زهرا ببخشد

اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شعر برگزیده مهدی رحیمی به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

والا علی اکبر
زیبا علی,غوغا علی,رعنا علی اکبر

باد موافق را
با گیسویش انداخته از پا علی اکبر

اصلاً به جای زُلف
پیچیده دور سر,شب احیا علی اکبر

با تیغ ابرویش
جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر

یا مظهر الوالی
یا مصطفی,یا مرتضی و یا علی اکبر

تکثیر شد حیدر
اینجا علی,آنجا علی,هرجا علی اکبر

اعلان ختم جنگ؛
می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر

پس خَلقاً و خُلقاً
پیغمبری گویاست پس گو…یا علی اکبر

الدَّهرُ یومان است؛
امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر

بابا ز دنیا و
می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر

بعد از تو بابا گفت
ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر

این آخر روضه ست
مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر

اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شعر برگزیده حسین ایمانی به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

دِلـبری آمده ای دل بِبَـری با نَظَـری
نوه یِ فاطمه ای نورِ دو چشمِ پدری

دشمن وُ دوست همه مُتَّفِقُ القول شدند
که تو شایسته تری از همگان خوب تری

مثلِ جَـدَّت عـلیِ عـالی اعـلایی وُ….
نَتَـوان گفت خدایی تو علی یا بَشَری

رَجَـزَت مثـلِ علـمدارِ حـرم طوفانی
فصـلِ یادآوریِ قصّه یِ شَـقَّ القَـمَری

با اذانَت دلِ اربابِ وفـا را بُـردی
هر نَفس ریخته از لَعلِ تو دُرُّ و گوهری

قَسَمی می خورم وُ می شکنم قافیه را
به خـداییِ خـدا آمـده احـمـد دنیا

خُلق وُ خویِ نَبی وُ بویِ علی یعنی این
صاحبِ قـدرتِ بازویِ عـلی یعنی این

پسرِ اَرشدِ اربابِ کَـرَم در معـنا
مالکِ تیـغِ دو اَبرویِ علی یعنی این

حسنی صورت وُ سیـرت علـوی آوازه
وَ هُوَ الحقُّ و هُوَ الهُویِ علی یعنی این

اوّلیـن برگه یِ معراجِ بنی هاشمیون
اوّلیـن زائرِ بانویِ علـی یعـنی این

چه کسی مدّعی عاشقی شیرِ خداست
گِرِه خورده به سرِ مویِ علی یعنی این

جُز علیّـاً ولی الله تمـامیِ علـیست
علی اکبر نوه یِ اَرشد وُ نامی علیست

به تنِ خـود زِرِه وُ خـوُودِ پیمـبر دارد
نَفَسَش عطر وُ بویِ سوره یِ کوثر دارد

این رسول است که از خیمه می آید بیرون
رویِ لب ذکـرِ مدد حیـدرِ صَـفدر دارد

همه یِ عرشِ خدا دور وُ بَرِ شهـزاده
چِقَـدَر این نوه یِ فاطمه نوکـر دارد

یک تنه ریخت بِه هَم کاخِ یهودی ها را
خیبَـر از جا بِکَـنَد دستی اگر بَردارد

خوش به حالِ پدر وُ مادرِ من چون پسری…
نذریِ روضه یِ شاه وُ عـلی اکبر دارد

از همان روزِ اَزَل حیـدری اَم وَاللّههِ
تا نَفَس دارم علی اکبـری اَم وَاللّههِ

پیشِ پاهایِ ضریحِ تو نشستم ارباب
سائلم سائلِ تو سائلِ خـود را دریاب

بی تو هر روز شود زندگی اَم تیره وُ تار
با تو شَبهایِ من وُ خانه یِ قلبَم مهتاب

نَکُنَد یک نَفس از صحنِ شما دور شوم
تشنه اَم تشنه یِ روضه نَکُنیدَم سیراب

می رسد نیمه یِ شعبان وُ دلم می گیرد
طاقِ نصرت زَده اَم رفته دلم تا سرداب

بهترین ذکـرِ شبِ نیمه یِ ماهم این است
اَلسَّلام اِی لبِ خشکیده یِ ارباب وُ رباب

باز هم ذکـرِ حسیـن ابنِ عـلی وُ ندبه
تکیـه کُـن منتَـقمِ شاهِ کَـرَم بر کـعبه

اشعار برگزیده به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شعر برگزیده امیر عظیمی به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)

شیعه وقتی که امامش شاد است
روحش از سلسله ها آزاد است
تا که شش گوشه ی دل کرببلاست
دل که دل نیست, حسین آباد است

نخل زهرا ثمری آورده
حیدری, شیر نری آورده
از چه رو شیعه چنین مجنون است
ام لیلا پسری آورده

بنویسید که مهتاب آمد
باز خورشید جهان تاب آمد
این خبر مشتلق قیمتی است
پسر اول ارباب آمد

باید امشب همه خوشه خوشه
بستانند ز رویش توشه
این جگرگوشه پسر آمده تا
قبر باباش شود شش گوشه

این پسر کیست که برتر گشته
در علی بودنش اکبر گشته
این امامت و رسالت زاده
گاه علی, گاه پیمبر گشته

لحظه لحظه جلواتش شد وحی
شان تنزییل صفاتش شد وحی
بنویسید که این شبه نبی
آیه آیه کلماتش شد وحی

جلواتش همه پیغمبری است
کارش از اهل حرم دلبری است
چیست در کنه وجودش که حسین
تا دم مرگ علی اکبری است

ای به حق بسته ز خود رسته علی
برو میدان ولی آهسته علی
می دهی جان ولی یادت باشد
جان ارباب به تو بسته علی

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار