باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می‌دهد:

وقتی دانشجویان ایرانی غرور آمریکا را شکستند

در این گزارش روایتی از اقدام غرورآفرین دانشجویان پیرو خط امام(ره) در شکستن هیمنه آمریکا را می‌خوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکل‎های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، روز ۱۳ آبان یادآور سه واقعه مهم در حافظه تاریخی ملت ایران است؛ وقایعی نظیر تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در سال ۱۳۴۳، شهادت و زخمی شدن تعدادی از دانش‌آموزان در سال ۱۳۵۷ و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸ اهمیتی ویژه برای این روز به ارمغان آورده است.

اما در میان این سه واقعه مهم، شاید تسخیر سفارت آمریکا در تهران را که بعد‌ها به سبب اسناد پیدا شده در آن به لانه جاسوسی ملقب شد بتوان مهم‌ترین رویداد این روز قلمداد کرد.

وقتی  خواب آمریکا مشوش شد

حدود ۹ ماه از انقلاب اسلامی ایران می‌گذشت و توطئه‌های آمریکایی بر ضد انقلاب نوپای ملت ایران روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شد؛ به طوری که امام خمینی(ره) همواره در تمامی‌ سخنرانی‌ها و اعلام مواضع خودشان، طلاب و دانشجویان و جوانان را به‌ هوشیاری در برابر آمریکا و ضرورت مقابله با توطئه‌های این دولت، فرامی‌خواندند؛ هشدار‌هایی که بی‌شک نشان از آگاهی‌ ایشان درباره خرابکاری‌های طرف آمریکایی داشت.

حسین کنعانی مقدم فعال اصولگرا در گفت‌وگو با خبرنگار  سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، گفته است: شواهد بسیاری وجود داشت که امنیت ملی ما تحت تاثیر فعالیت جاسوسان لانه قرار گرفته بود و با اطاعات دقیقی که جمع شده بود این اقدام انجام شد و امام هم بعدا گفت که اینها اصلا دیپلمات نبوده و تماما جاسوس بودندو جالب اینجاست که ارتباط آمریکا با تمام جاسوسان منطقه ای در کشورهای دیگر درهمین لانه انجام می‌‍شد.

علاوه بر این از آنجا که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، آمریکا پس از فرار شاه از ایران، دوباره او را در به دست گرفتن قدرت یاری داده بود، مردم ایران حق داشتند پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم به مسئله پذیرش شاه در آمریکا پس از فرار او از ایران مشکوک شوند، آن را توطئه‌ای دیگر برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بدانند و خواهان بازگشت شاه برای محاکمه و کوتاه شدن دست آمریکا از دخالت در ایران باشند.

از همین رو نیز دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا، از دیوار‌های سفارت بالا رفتند و علیرغم مقاومت محافظان و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

وقتی دانشجویان ایران غرور آمریکا را شکستند

 «فروز رجایی‌فر» که در آن زمان در رشته‌ی مهندسی شیمی، گرایش‌پلیمر، در دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک سابق) تحصیل می‌کرد درباره جزئیات این واقعه گفته است: «شب قبل از ۱۳ آبان، از طرف انجمن اسلامی دانشکده با ما تماس گرفتند و از ماخواستند که ساعت ۷ صبح روز ۱۳ آبان، در محل دانشکده حضور داشته‌باشیم‌ و جلسات توجیهی در هر کدام از این دانشگاه‌ها، برای بچه‌ها برگزار شد و جریان‌تسخیر انجام شد.در این جلسات، ضرورت این کار بیان و به زمینه‌های آن‌اشاره شد، مثل سفر شاه به آمریکا و فرمایش حضرت امام که فرموده بودندطلبه‌ها و دانشجویان و دانش‌آموزان، حملات خود را نسبت به آمریکا زیاد کنند و این کشور را وادار به استرداد شاه کنند، یا ملاقاتی که نخست وزیر دولت‌موقت (مهندس بازرگان) با برژینسکی در الجزایر انجام داده بود که آن‌ها همه‌زمینه‌ی اعتراض را فراهم کرده بودند. در آن جلسه، عنوان شد که ما این کار را به‌عنوان اعتراض به عمل آمریکا، انجام خواهیم داد و اگر ـ احیاناً ـ حضرت امام بااین کار مخالف باشند، چون اسم خودمان را دانشجویان پیرو خط امام‌گذاشته‌ایم، قطعاً تبعیت می‌کنیم و جریان را خاتمه می‌دهیم و اگر ایشان تاییدفرمودند که ـ طبیعتاً ـ برای ما وضعیت بسیار ایده‌آلی پدید می‌آمد.»

عزت الله ضرغامی  نیز که خود در آن زمان از دانشجویان پیرو خط امام بود، در مورد دلایل شکل‌گیری حرکت تسخیر لانه‌ی‌جاسوسی می‌گوید: «در شکل‌گیری حادثه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی آمریکا، عوامل متعددی دخیل‌و موثر بودند که تقریباً همه‌ی این عوامل، متأثر از عملکرد دولت آمریکا، درقبال انقلاب اسلامی ایران بود. واقعیت این است که دولت آمریکا با وجودپیروزی انقلاب، دست از مداخله‌گری در امور ایران برنداشت. در طول ۹ ماه بین‌۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۳ آبان ۱۳۵۸، انواع و اقسام حرکت‌های توطئه‌آمیز درسراسر کشور، علیه انقلاب شکل گرفت. که به گونه‌ای آشکار، دست آمریکایی‌هادر وقوع آن‌ها دیده می‌شد و عملاً سفارت آمریکا، به صورت یک مرکزجاسوسی، برای سازماندهی حرکت‌های تفرقه افکن و تجزیه‌طلبانه، درآمده بود».

اما قطعاً تسخیر سفارت آمریکا در برابر چشمان تیزبین محافظان آن کار ساده‌ای نبود و به تدابیری خاص نیاز داشت.

یکی از دانشجویان حاضر در آن روز دربیان چگونگی این اتفاق گفته است: «به بهانه‌ی تظاهرات روز ۱۳ آبان، از مقابل سفارت عبور می‌کنیم، وقتی‌جمعیت از جلوی در سفارت رد شد، حساسیت پلیس برطرف می‌شود و تصورمی‌کند که جمعیت کاری با سفارت ندارد. در آن لحظه، با دستوری که یک نفرمی‌دهد، بچه‌ها به سمت در سفارت حمله می‌کنند، عده‌ای از در بالا می‌روند وعده‌ای هم زنجیر را پاره می‌کنند و وارد محوطه‌ی سفارت می‌شوند. در داخل‌هم، جمعیت به دو گروه تقسیم می‌شود. یک گروه، به سمت ساختمان‌های‌اطراف محوطه می‌رود و یک گروه هم، ساختمان اصلی را که ما شناسایی کرده‌بودیم، محاصره می‌کنند. همه‌ی حرف‌مان هم با آمریکایی‌ها این است که ماکاری با شما نداریم و برای اینکه حساسیت‌شان تحریک نشود و خدای نکرده‌تیراندازی نکنند یا کارهای خشنی انجام ندهند، تاکید می‌کنیم که فقط‌می‌خواهیم در داخل ساختمان یک تحصن موقت داشته باشیم و برویم. به این‌ترتیب، به آن‌ها نزدیک می‌شویم و اگر توانستیم به داخل ساختمان نفوذ کنیم آنهارا به گروگان می‌گیریم و همان زمان معینی که بین ۴۸ تا ۷۲ ساعت بود، در آنجامی‌مانیم و بعد آنجا را ترک می‌کنیم.»

یکی دیگر از دانشجویان نیز در مورد نحوه‌ی سازماندهی افراد برای تسخیر لانه‌ی‌جاسوسی آمریکا چنین می‌گوید: «ما سازماندهی کار را ۴۸ ساعت قبل از اجرای برنامه، انجام دادیم. قرار بر این‌شد که از هر دانشگاهی، بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از دانشجویان شناخته شده و مورداطمینان، دعوت و انتخاب شوند. برای دعوت افراد هم تنها دو سؤال از آنهامی‌کردیم‌: ۱ ـ آیا می‌توانید ۴۸ ساعت، بیرون از خانه یا خوابگاه باشید؟ ۲ ـ آیا باانجام یک کار اعتراضی علیه آمریکا موافق هستید؟ اگر پاسخ منفی می‌دادند، می‌گفتیم حق صحبت کردن با هیچ کس دیگری را در این باره ندارید و اگر پاسخ‌مثبت بود، می‌گفتیم فردا ساعت ۸ صبح در فلان نقطه‌ی دانشگاه برای شرکت درجلسه‌ی توجیهی حاضر شوند. در هر دانشگاه، ۴ نفر از دوستان، مسؤول‌مصاحبه و گزینش افراد بودند. در نهایت، عده‌ای از خانم‌ها و یک عده هم ازآقایان انتخاب شدند.»

سرانجام در ساعت ۳۰:۱۰ روز ۱۳ آبان‌ سال ۱۳۵۸  قریب به ۵۰ دانشجوی سازماندهی شده، در تقاطع خیابان طالقانی و بهار به سمت سفارت آمریکا حرکت می‌کردند و لحظه‌ تاریخی اشغال جاسوس‌خانه‌ این کشور را رغم زدند.

وقتی دانشجویان ایران غرور آمریکا را شکستند

معصومه ابتکار در این مورد به نقل از آقای محمد هاشمی اصفهانی ـ همسر خود ـکه از ابتدا در تسخیر لانه حضور داشت، می‌گوید: «نخستین واکنش تفنگداران، پر کردن و کشیدن ضامن سلاح‌های خودکارشان‌بود. تا به این وسیله، به دانشجویان هشدار دهند. وقتی محمد (همسر خانم‌ابتکار) با لوله‌ی تفنگی به سوی خود روبه‌رو شد، به یادش آمد صبح امروز، برای شهادت آماده شده است. برای ما شهادت، نه یک خطر، بلکه رستگاری‌نهایی بود. مستقیم پله‌ها را طی کردیم و در حالی‌که مانند گذشته، زنان در صف‌مقدم قرار داشتند، بدون توجه به فریادهای تهدیدآمیز تفنگداران به پیش رفتیم. وقتی چشم دانشجویان به یکی از تفنگداران افتاد، فهمید چرا وی شلیک‌نکرده‌است. او بسیار ترسیده بود و دست‌هایش از وحشت، می‌لرزید... برخی‌تفنگ‌داران، سعی کردند با شلیک گلوله‌های اشک‌آور، اجازه ندهند دانشجویان‌به طبقات بالا برسند، ولی گاز اشک‌آور، به طبقه‌ی بالا راه پیدا کرد و خودتفنگ‌داران به سرفه افتادند. این تاکتیک نیز مؤثر نیفتاد و ظرف چند دقیقه، دانشجویان ـ به دلیل تعداد زیاد خود ـ بر تفنگ‌داران غلبه و آن‌ها را خلع سلاح‌کردند.»

در این میان، دانشجویان سرانجام موفق می‌شوند تا قبل از نابودی اسناد کاغذی و میکروفیلم‌ها، به بخشی از آنها دست یابند. یکی از دانشجویان در این مورد می‌گوید: «ما دنبال اسناد و مدارک محرمانه‌ای می‌گشتیم که بتواند ماهیت عمل‌آمریکایی‌ها را، در سفارت، به خوبی نشان دهد. در انتهای یکی از راهروها، بایک دیوار فولادی برخورد کردیم که خیلی مشکوک بود و به نظر می‌رسید نه یک‌دیوار، بلکه در مخصوصی است که احتمالاً پشت آن، محوطه‌ی دیگری وجوددارد. صداهای خفیفی هم، از آن سوی دیوار، به گوش می‌رسید که بعد‌ها فهمیدیم صدای دستگاه خردکن اسناد بوده است.

یکی از گروگان‌ها را که در بازجویی‌ها، فهمیده بودیم توانایی باز کردن قفل‌های‌ رمزدار را دارد، به کنار آن دیوار آوردیم و گفتیم باید اینجا را باز کنی. اول امتناع‌می‌کرد، بالاخره با اصرار زیاد، آن در فولادی را که به شیوه‌ی خاصی رمز گذاری‌شده بود، باز کرد.وقتی وارد آن محوطه شدیم، دیدیم آنجا دنیایی از میکروفیلم، میکروفیش وانواع وسایل انهدام اسناد موجود است. تعدادی آمریکایی با دستگاه‌های‌موجود، مشغول خرد کردن و انهدام اسناد و مدارک محرمانه بودند. بلافاصله، همه را بازداشت و دستگاه‌ها را خاموش کردیم. به این ترتیب، توانستیم به‌بخشی از اسناد دست پیدا کنیم. در حالی‌که بخش قابل توجهی هم از بین رفته‌بود. حدود ساعت ۳۰:۱ بعدازظهر، ما کل ساختمان را اشغال کرده بودیم.»

وقتی دانشجویان ایران غرور آمریکا را شکستند

حسین شیخ الاسلام از دانشجویان پیرو خط امام در گفت‌وگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره  اسنادی که در لانه به دست آمد گفته است: «بعد از اینکه سفارت به تسخیر دانشجویان درآمد  اسنادی در خصوص برنامه‌ریزی آمریکایی‌ها در بین اقوام محلی در شهرهای مختلف کشور کشف شد که طبق این اسناد، آنها قصد داشتند با ارتباط با افراد موثر در تحریک قومیت‌ها در شهرهای مختلف کشور، بین این اقوام اختلاف‌افکنی کنند و از این طریق می‌خواستند در کشور آشوب به پا کنند.سبک کاری آمریکایی‌ها این طور بود که وقتی می‌خواستند به کسی نفوذ کنند، از افراد نزدیک به آن فرد شروع می‌کردند، یعنی با وعده‌های مختلف به نفرات نزدیک آن شخص، نزدیک می‌شدند و از آن فرد اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت می‌کردند؛ آمریکایی‌ها بعد از مطالعه فراوان در خصوص شخصیت‌های اطراف امام(ره)، وقتی امام(ره) در پاریس بودند، بنی‌صدر را به عنوان بهترین گزینه پیدا کردند.

او ادامه داد: منابع ایرانی در اسناد سیا دارای اسم رمز بودند تا شناسایی نشوند و اسم رمز بنی‌صدر اس‌دی لور بود. اسنادی در این رابطه پیدا شد که نشان می‌داد یکی از اعضای شاخص سازمان اطلاعات آمریکا، تحت عنوان تاجری که در ایران سرمایه‌گذاری داشت و نگران شلوغی‌های تهران در سال‌های ۵۷ است، با بنی صدر در پاریس دیدار می‌کند تا از او کمک و مشاوره در خصوص حفظ سرمایه‌گذاری خود بگیرد. این ارتباط زمانی که بنی صدر به تهران می‌آید هم ادامه داشت و این دو نفر در تهران هم دیدار‌هایی با یکدیگر داشتند.در یکی از اسنادی که در خصوص دیدار‌های این دو نفر پیدا شده، اینطور نوشته شده است: «به او پولی دادم، ولی از او چیزی نخواستم، فکر می‌کنم او فهمید معنی این پول دادن یعنی چه. سند دیگری مبنی بر حضور آمریکایی‌ها و جاسوسان آن‌ها در منطقه کبکان و بهشهر پیدا شد که در آن نوشته بود: «به سرایدار آن‌ها بگو چمن‌ها را کوتاه کند و آب استخر را خالی کند.» که وقتی از مامور سیا معنی این جمله را پرسیدیم، گفت این جمله معنی دیگری نداشت؛ چون ما به این دو ایستگاه جهت زیر نظر داشتن تست‌های اتمی شوروی نیاز داشتیم، باید از آن‌ها مراقبت می‌کردیم که به آن‌ها آسیبی نرسد تا بعد‌ها که می‌خواستیم به آنجا برگردیم، بتوانیم به راحتی استفاده کنیم؛ بخش عجیب این ماجرا جایی بود که ماهواره‌های آن‌ها که از بالای کشور ایران رد می‌شدند، این اخبار را برای آن‌ها فرستاده بودند. آمریکایی‌ها مدام به ما می‌گفتند که ما خداپرست هستیم، به همین خاطر شما بالاخره به ما کمک خواهید کرد.»

وقتی دانشجویان ایران غرور آمریکا را شکستند

انقلابی که بزرگ تر از انقلاب اول بود

مرحوم حاج سیداحمد خمینی، در شامگاه روز ۱۳ آبان، به نمایندگی از حضرت امام، در جمع دانشجویان حضور می‌یابند و سپس به قم‌ بازمی‌گردند و رهبر انقلاب را از جزئیات آنچه رخ داده بود، مطلع می‌سازند. امام هم درسخنرانی خود ـ در روز ۱۴ آبان ـ و به فاصله‌ی یک روز از اشغال سفارت، آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیدند و به سفارت آمریکا لقب «لانه‌ی جاسوسی» دادند و به‌ طور علنی، اقدام دانشجویان را تایید کردند و گروه‌ها و دسته‌های سیاسی مخالف را مجبور به‌سکوت و همراهی ظاهری با این اقدام نمودند. در بخشی از بیانات ایشان آمده است: «امروز خیانت‌های زیرزمینی و توطئه‌های زیرزمینی‌... در همین‌سفارت‌خانه‌ها... دارد درست می‌شود که مهمش و عمده‌اش مال شیطان بزرگ‌است که آمریکا باشد؛ و نمی‌شود... آن‌ها توطئه‌... بکنند، یک وقت ما بفهمیم که‌از بین رفت یک مملکتی‌... و شاه خزائن ما را برده است و در بانک‌ها مقادیربسیار زیادی که ما حالا شاید بعضی از آن‌ها را مطلع باشیم در بانک‌ها سپرده‌است‌و همه‌ی آن‌ها مال ملت است. تا این]پول‌ها [ را برنگرداند و اگر این]شاه [ رابرنگردانند، ما طور دیگری با آن‌ها]آمریکایی‌ها [ رفتار می‌کنیم. این‌ها خیال نکنند که همین‌طور نشستیم، گوش می‌کنیم که این‌ها هر غلطی‌می‌خواهند بکنند، نه خیر این‌طور نیست. مساله، مساله‌ی انقلاب است. یک‌انقلاب بزرگ‌تر از انقلاب اول خواهد شد. باید سر جای خودشان بنشینند و این‌خائن]شاه [ را او]آمریکا برگرداند و آن بختیار خائن را هم برگردانند... آن مرکزی‌که جوان‌های ما رفتند، آن‌طور که اطلاع دادند، مرکز جاسوسی و مرکز توطئه‌بوده‌است. آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه کند، پایگاهی‌هم اینجا برای توطئه درست کند و جوان‌های ما بنشینند و تماشا کنند.»

وقتی دانشجویان ایران غرور آمریکا را شکستند

وقتی مکر آمریکا گریبانگیر خودش شد 

البته ین حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آن‌ها که ناتوان از درک ملتی استقلال طلب و آزادیخواه بودند، دست به یک سری اقدامات بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند. از آن جمله می‌توان به فشار به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و... برای اقدام آنها علیه ایران، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر اشاره کرد.

اما پس از بی‌ثمر ماندن این اقدامات، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند، از جمله: قطع کامل روابط سیاسی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹، تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آن‌ها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و ... که هیچ‌کدام تاکنون در عزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی و منشاء اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.

آیا تسخیر لانه اقدام درستی بود؟

عبدالحسین روح الامینی که جزو دانشجویان خط امام بوده است درباره این اقدام گفت: تسخیر لانه جاسوسی اقدامی اجماعی بود و همان طور که امام گفتند انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول بود و سپس حمایت مردم از دانشجویان به طور شبانه روز، در انجام این اقدام موثر بود.

او با اشاره به اینکه برخی می‌پرسند آیا ادامه این کشمکش تقصیر ما بود یا آمریکا؟ گفت: این آمریکا بود که شروع به لجاجت و مقابله کرد. اختلاف اصلی بر سر این بود که ملتی به این نتیجه رسید که عمله آمریکا را از کشور بیرون کرده است، اما آمریکا باز هم از او حمایت کرد.

روح الامینی همچنین با بیان اینکه برخی جوانان از من می‌پرسند که چرا روند گروگان گیری طولانی شد؟ گفت: ما سه خواسته داشتیم، استرداد شاه، بازگشت اموال و تضمین عدم دخالت در ایران. اثر انگشت آمریکا در همه جا بود، اینقدر سازمان سیا در ایران و منطقه مرکزیت داشت به شکلی که مسائل فلسطین را از ایران پیگیری می‌کردند و اسناد این مسائل امروز وجود دارد. اگر آمریکا همان روز‌های اول از استکبار دست می‌کشید و موضع برابر اتخاذ می‌کرد این روند طولانی نمی‌شد. ما زنان گروگان و رنگین پوستان را به نشانه حسن نیت آزاد کردیم و می‌توانست زودتر تمام شود، اما آن‌ها نه تنها تمکین نکردند بلکه رفتند سراغ حمله نظامی و کودتا.

حسین کمالی رئیس فراکسیون اصلاح‌طلبان خانه احزاب در گفت‌وگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به انتقادها نسبت به تسخیر لانه جاسوسی خاطرنشان کرد: عده‌ای معتقدند که این کار از نظر سیاسی و دیپلماتیک اقدام صحیحی نبود اما آن زمان راه دیگری پیش روی جوانان انقلابی برای پایان دادن به توطئه‌های آمریکا وجود نداشت و طبیعتاً باید با آنچه که انقلاب نوپای آنها را تهدید می‌کرد برخورد می‌شد. باید از خود پرسید که آیا اقدام دیگری از دست آنها برمی‌آمد؟ آنها چه کار دیگری می‌توانستند انجام دهند؟ بدون شک تنها اقدام مفیدشان می‌توانست این باشد که از دیوار سفارتخانه‌ای که مدام توطئه‌پراکنی می‌کرد و بر علیه مردم ایران برنامه‌ریزی می‌کرد بالا روند و آن را به اصطلاح تسخیر کنند تا توطئه‌های کاخ سفید را متوقف کنند.

حسین شیخ الاسلام نیز از دانشجویان پیرو خط امام در گفت‌وگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، گفته است: عده‌ای معتقدند که این تسخیر هزینه‌هایی برای کشور به همراه داشت و باعث تحریم‌ها شده است که این صحبت‌ها کاملاً غلط است، چون آغاز تحریم‌ها و دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی، از پیروزی انقلاب به بعد بود و تحریم‌ها و فشار‌های آمریکا از ابتدا همراه انقلاب بود و ربطی به تسخیر لانه جاسوسی ندارد.

در پایان باید گفت که اگر دانشجویان آن زمان بصیرت انقلابی را نداشتند و کاخ توطئه‌چینی‌های آمریکا را بر سرشان خراب نمی‌کردند قطعاً از عزت امروز ایران در منطقه خبری نبود و با توطئه‌چینی‌های آنها سرانجام قطار انقلاب را از ریل خارج می‌‌شد.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۶ ۱۴ آبان ۱۳۹۸
عالی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۵ ۱۴ آبان ۱۳۹۸
احسنت
آخرین اخبار