سکانسی از زندگی شهید دستغیب

در این گزارش به سیر و سبک زندگی سومین شهید محراب معلم اخلاق شهید سید عبدالحسین دستغیب اشاره می شود.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، شهید سید عبدالحسین دستغیب از شهدای محراب  است که عمری با وجود ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی اش زبانزد عام و خاص قرار گرفت. منش، رفتار و اخلاقش موجب الگوگیری و جذب جوانان زیادی به او شد و گام‌های مهمی نیز در ترویج ارزش‌های الهی برداشت.

شهید سید عبدالحسین دستغیب در سال ۱۲۹۲ متولد شد، پدرش سید محمد تقی دستغیب هنگام تولد او در کربلا بود و چون ولادتش مصادف با عاشورا بود، اسم او را عبدالحسین گذاشت.

نَسَب این شهید بزرگوار با ۳۲ واسطه به زید بن علی فرزند علی بن حسین (ع) می‌رسد. درس را از مکتب خانه شروع کرد و پس از پایان دوره مکتب و آموختن علوم اولیه، نخستین علوم حوزوی را نزد پدر فراگرفت.

سال ۱۳۱۴ و در سن ۲۲ سالگی به نجف رفت و ۷ سال در جوار بارگاه حضرت علی بن ابیطالب (ع) اقامت داشت و در سن ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید.

او از مبارزان علیه طاغوت بود، از سنین نوجوانی مبارزه با رضاشاه را آغاز کرد و هرگز از مبارزه دست برنداشت. بار‌ها به دلیل حمایت و پشتیبانی از نهضت امام خمینی (ره) بازداشت و به زندان افتاد، مبارزات او علیه رژیم طاغوت با شروع نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۱ آشکار شد.

رئیس حوزه علمیه استان فارس، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان، نماینده ولی فقیه و امام جمعه شیراز از جمله خدمات این شهید بود. او کار‌های فرهنگی، حل اختلاف، ایجاد اخلاق اسلامی و مهربانی و فرهنگ را بسط می‌داد و استاد اخلاق بود و تَعیٌن ولایت در فرد را مطرح کرد.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت نوه اش

سید ابراهیم دستغیب نوه شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، اظهار کرد: این عالم فقید در دوره ابتدایی از محضر اساتیدی همچون ملا احمد دارابی و ملا علی اکبر ارسنجانی (که مخصوصا ملا علی اکبر ارسنجانی در سطوح حوزه، بسیار معروف است) بهره برده و دوره مقدماتی و سطح را تمام کرد.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت خانواده اش

نوه شهید آیت الله دستغیب اضافه کرد: او از محضر اساتیدی همچون مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آیت الله زیاالدین عراقی، سید باقر استهباناتی و مرجع بزرگ و عالیقدر تشیع مرحوم آیت الله محمد کاظم شیرازی در زمینه فقه بهره برد.

او گفت: از استادان اخلاق و عرفان این شهید فقید، می‌توان به مرحوم آیت الله محمد جواد انصاری همدانی و آیت الله سید علی قاضی طباطبایی اشاره کرد.

نوه شهید آیت الله دستغیب با بیان اینکه تالیفات این شهید عالیقدر تقریبا بوسیله فرزند آن مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب تنظیم و در اختیار عموم قرار گرفت، افزود: آدابی از قرآن، حقایقی از قرآن، قلب قرآن، بهشت جاویدان، بندگی راز آفرینش، سیدالشهدا، زندگانی صدیقه کبری فاطمه زهرا، داستان‌های شگفت، قلب سلیم و گناهان کبیره از جمله این تالیفات است.

سید ابراهیم دستغیب با بیان اینکه پدربزرگ این شهید بزرگوار ۱۱ پسر داشت که همه آنها روحانی و مجتهد بودند، ادامه داد: شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب  ۴ دختر و ۶ پسر داشت.

او ادامه داد: رئیس حوزه علمیه استان فارس، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان، نماینده، ولی فقیه و امام جمعه شیراز از جمله خدمات این شهید بوده است.

تَعیٌن ولایت در فرد را شهید آیت الله دستغیب مطرح کرد

سید ابراهیم دستغیب با بیان اینکه تَعیٌن ولایت در فرد را این عالم فقید مطرح کرد، افزود: آن زمان که در مجلس خبرگان بحث ولایت فقیه بود (منتها بحث شورایی ولایت فقیه)، یکسری فقها از جمله شهید دستغیب اگر در تعیٌن نسبت به فرد (ولایت فقیه به طور فردی باشد) اصرار نمی‌کردند و مطالب فقهی عالی را اثبات و بیان نمی‌کردند، شاید ولایت فقیه را ما امروز به صورت ولایت شورایی می‌شناختیم و نه ولایت فرد.

او معتقد است: شاید این مطلب بیشتر بحث حوزوی باشد، اما  بسیار در زندگی شهید دستغیب برجسته است.

سید ابراهیم دستغیب، درباره مبارزات این شهید بزرگوار بیان کرد: این عالم ربانی با فرمان کشف حجاب رضاخان مخالفت کرد و به مبارزه پرداخت و چندین بار ممنوع المنبر شده و از سوی ساواک تهدید شد.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت خانواده اش

او با اشاره ای به خاطره‌ای از پدرش مرحوم سیدمحمدهاشم دستغیب گفت : شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب پس از ممنوع المنبرشدن، به مسجد جامع عتیق رفته و به جای اینکه به بالای منبر برود همان پایین منبر می‌نشست و با مردم صحبت می‌کرد و وقتی از سوی گارد شاه به او تذکر می‌دادند این شهید بزرگوار در جواب می‌گفت شما اعلام کرده اید که من منبر نروم نگفته اید که حرف نزنم.

نوه شهید آیت الله دستغیب تصریح کرد: این شهید بزرگوار هرگز از مبارزه با طاغوت دست برنداشت تا بالاخره در سال ۱۳۴۳ ماجرای حمله به منزل او اتفاق می‌افتد که منجر به تبعید و زندانی شدن او و فرزندش مرحوم آیت الله سید محمدهاشم دستغیب می‌شود.

سید ابراهیم دستغیب درباره ماجرای حمله به منزل شهید آیت الله دستغیب افزود: هم همسر شهید و فرزندان او و هم برادر او مرحوم آیت الله سید محمد مهدی دستغیب تولیت سابق آستان شاهچراغ (ع) در این حمله به شدت مجروح شدند، به نحوی که همسر او به علت ضرباتی که به او وارد شده بود، تا آخر عمر درگیر بیماری بود.

او ادامه داد: همچنین در این ماجرا آن قدر آیت الله سید محمد مهدی دستغیب تولیت سابق آستان شاهچراغ (ع) را کتک زده بودند که بیهوش شده بود.

نوه شهید آیت الله دستغیب بیان کرد: گارد شاه، این شهید بزرگوار را به همراه مرحوم پدرم سید محمدهاشم دستغیب به زندانی در تهران می‌برند و در آنجا آن‌ها را شکنجه می‌کنند.

سید ابراهیم دستغیب درباره خصوصیات اخلاقی او، گفت: این شهید آنقدر رئوف و مهربان بود که همه بچه ها، نوجوانان و جوانان عاشق او بودند.

نوه شهید آیت الله دستغیب ادامه داد: او کار‌های فرهنگی، حل اختلاف، ایجاد اخلاق اسلامی، مهربانی و فرهنگ را بسط می‌داد و استاد اخلاق بود.

سید ابراهیم دستغیب به نقل از پدرش آیت الله سید محمدهاشم دستغیب می‌گوید: هنگام خوردن غذا، همسایه‌ها را به اسم صدا می‌کرد و می‌پرسید که از فلانی خبر دارید؟ امشب او غذا دارد و اگر متوجه می‌شد که کسی از همسایه‌ها غذا ندارد به آنها غذا می‌داد.

نوه شهید آیت الله دستغیب در مورد علاقه مردم و جوانان به شهید آیت الله دستغیب، تصریح کرد: در سال  ۱۳۴۳ که گارد شاه وحشیانه به محله زندگی و منزل شهید آیت الله دستغیب حمله کرده بود، این شهید بزرگوار از منزل خارج شده و مردم در اطراف او جمع می‌شوند و نیرو‌های شاه شروع به تهدید او کرده و تیراندازی می‌کنند که با وجود این اقدامات باز هم مردم از اطراف این شهید پراکنده نمی‌شدند و واقعا خود را فدایی و سپر او قرار داده بودند.

سید ابراهیم دستغیب در ادامه افزود: در یک چشم به هم زدن این شهید بین جمعیت ناپدید می‌شود که بعدا مشخص می‌شود یکی از جوانان  این شهید را به خانه برده و در آنجا پنهان کرده بود.

او گفت: گارد شاه نتوانسته بود این شهید را پیدا کند و بالاخره تهدید کرده بودند که اگر آیت الله دستغیب خود را تسلیم نکند عده‌ای از جوانان و مردمی را که دستگیر کرده اند، می‌کُشند و این عالم فقید هم گفته بود اگر مردم و جوانانِ دستگیر شده را آزاد کنید من خودم را تسلیم می‌کنم که با همین ترفند ماموران شاه، این شهید را بازداشت کردند.

نوه شهید آیت الله دستغیب گفت: شهید آیت الله دستغیب، در مسجد جامع عتیق زمانی را مشخص کرده و به مشکلات مردم رسیدگی می‌کردند.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت خانواده اش

نوه شهید آیت الله دستغیب افزود: این شهید بزرگوار اجازه نمی‌داد که کار و مشکلات مردم به دادگاه کشانده شود و خود به رفع این مسائل می‌پرداخت و میانجگری‌های او بسیار زبانزد بود.

سید ابراهیم دستغیب گفت: در یک درگیری، جوانی، دوست خود را به قتل می‌رسانَد و از آنجا که قاتل، جوان و از طرفی قتل غیرعمد بوده این شهید اجازه نداده بود که کسی حتی در این خصوص شکایت کند و از خانواده مقتول رضایت گرفته بود.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت دخترش

سیده محبوبه دستغیب دختر شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب نیز در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، درباره مبارزات این شهید با رژیم طاغوت با بیان اینکه مبارزات و تبلیغات این شهید با رژیم طاغوت از طریق منبر، وعظ کردن و سخنرانی بود، اظهار کرد: شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، عالمی به تمام معنا عامل، عارف، سالک، متین، آرام، صبور، مرتب، منظم، آراسته و مردمی بود.

محبوبه دستغیب به نقل از مادرش بیان کرد: این شهید بزرگوار جهاد با نفس را در جوانی آغاز کرد و این راه را ادامه داد تا به مقام والای شهادت رسید.

او به نقل از یکی از خواهرانش گفت: ساواک مخفیانه افرادی را به مسجد می‌فرستاد تا صحبت‌ها را شنیده و مخفیانه گزارش دهند، یکی از این افراد ساواک در مسجد، جذب معنویات و کلام شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب می‌شود و تحت تاثیر او قرار می‌گیرد.

دختر شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب اضافه کرد: حدود ۱۲ سال داشتم، این شهید بزرگوار شب‌های احیا، ساعت ۱۲ به منبر می‌رفت، به او گفتم من هم با شما به مسجد می‌آیم. در کوچه‌ها و میانه راه که می‌رفتیم چند نفر از مردم آمده و پدرم را همراهی کردند به طوری که من در پشت سر آنها حرکت کردم و دیگر نتوانستم کنار پدرم باشم، همین طور جمعیت بیشتر می‌شد به گونه‌ای که من با آقا فاصله گرفتم، بعد گفتم پدر که حواسشان به من نیست، خودم به مسجد می‌روم.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت خانواده اش

سیده محبوبه دستغیب با بیان اینکه بعد از پایان مراسم احیا، من خودم به خانه برگشتم، اضافه کرد: وقتی به منزل رفتم تا پدر مرا دیدند آقا سجده شکر گذاشته و گفت خانم  شما کجا رفتی؟ من بسیار ناراحت بودم، از اول منبر تا آخر منبر فقط ذهنم تو بودی.

او تصریح کرد: حتی پدر می‌توانست مرا دعوا کند که چرا تنها در کوچه خلوت رفتی، زیرا برنامه مان این بود که با هم برویم و با هم برگردیم، ولی او آنقدر بزرگوار بود که فقط شکر سلامتی مرا به جا آورد.

دختر شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب افزود: اکنون که آن زمان را به یاد می‌آورم شرمنده می‌شوم و پیش خود می‌گویم چرا چنین کاری را کردم و او چقدر بزرگواری کرد که کلمه‌ای به من نگفت .

محبوبه دستغیب گفت: یکی از پسر‌ها در منزل با توپ بازی می‌کرد توپ را به دیوار می‌کوبید و بر می‌گشت، پدرم در اتاق نشسته بود، وقتی توپ را پرتاب کرد محکم به سر پدرم برخورد کرد به طوری که آقا تکان وحشتناکی خورد، ولی اصلا سرش را هم بلند نکرد و همه ما خجالت کشیدیم که او چرا این کار را کرد که آقا این گونه ناراحت بشود، ولی او به روی خود نیاورد و هیچ حرفی نزد.

او با بیان اینکه پدرم هیچ گاه ما را نصیحت نمی‌کرد بلکه در عمل به ما می‌آموخت، اظهار کرد: متانت در رفتار او عملی بود و عالمی با تمام معنا عامل بود، و ما همه چیز را در او به عمل می‌دیدیم.

دختر شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب درباره نحوه برخورد این عالم ربانی با همسایه‌ها و جوانان بیان کرد: او همانگونه که با ما در خانه رفتار می‌کرد بیرون منزل هم آنگونه بود و هیچگاه صدای بلند از آن شهید بزرگوار نشنیدیم.

سیده محبوبه دستغیب با بیان اینکه پدرم پایبند به نماز اول وقت بود، افزود: نیمه شب که برای دادن شیر به فرزندم بیدار می‌شدم، پدرم در حال راز و نیاز با خدا بود و صدای مناجاتش را می‌شنیدم، بسیار آرامش بخش بود طوری که روی پله‌ها می‌نشستم و گوش می‌دادم.

دختر شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب درباره نحوه برخورد این عالم فقید در منزل نیز بیان کرد: او محبت و مهربانی پدرانه خاصی به بچه‌ها و خانواده داشت از جمله برخورد او با دخترهایش زبانزد بود و چه بسیار مهربانی و لطافت در بیان داشت و بسیار نیکو و با الفاظ زیبا آن‌ها را صدا می‌کرد.

دختر شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب بیان کرد: انقلاب اسلامی ایران، انقلابی است که نظیر نداشت هیچ مملکتی به اینگونه وجود ندارد که همه مردم با هم متحد و تحت لقای ائمه باشد.

او با بیان اینکه پیروزی انقلاب و شهادت بسیاری از هموطنان و جوانان به زبان آسان می‌آید، اما بسیار سخت است، ادامه داد: مگر می‌شود خون شهدا پایمال شود؟ 

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت عروس او

 آزاده دستغیب عروس شهید آیت الله دستغیب در گفت‌وگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، اظهار کرد: من در زمان مبارزات این شهید، بسیار کوچک بودم و در این خصوص از همسرم سید محمدهاشم که پسر بزرگ او بود شنیده ام.

او به نقل از همسرش سید محمدهاشم دستغیب درباره مبارزات این شهید، بیان کرد: نخستین مبارزات این فقید بزرگوار، مبارزه با بی حجابی در زمان رضا شاه بود که به همین علت دستگیر و به تهران منتقل می‌شود و مدتی در زندان بود.

خاطراتی از شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب به روایت خانواده اش

آزاده دستغیب ادامه داد: همزمان با دستگیری شهید آیت الله دستغیب، همسرم سید محمد هاشم نیز دستگیر می‌شود و به زندانی در تهران منتقل می‌شوند. همسرم تعریف می‌کرد که ما هر دو در سلول انفرادی جداگانه‌ای بودیم و هر وقت پدرم شکنجه و اذیت می‌شد او صدا و فریادی از درد نمی‌زد ، مبادا که من در سلول دیگر، صدای او را شنیده و ناراحت بشوم و این را از دیگر زندانیان شنیده بود که چقدر این شهید را شکنجه کرده اند.

او تصریح کرد: یکی از کار‌های جالب و مفید این شهید بزرگوار این بود که هفته‌ای یک مرتبه حتما به تک تک افراد فامیل اعم از بزرگتر یا کوچکتر سر می‌زد و مشکلاتشان را می‌پرسید و در رفع آن بسیار تلاش می‌کرد. در مورد دیگر افراد اجتماع هم به همین ترتیب، درِ منزل او به روی همه باز بود و تا آنجا که مقدور و توان داشت مشکلات مردم را رسیدگی و برطرف می‌کرد .

او درباره علاقه مندی شهید آیت الله دستغیب به جوانان، بیان کرد: نمونه بارز این موضوع را در جمعیت مسجد جامع عتیق قبل از انقلاب می‌توان دید که اکثریت از جوانان بودند.

آزاده دستغیب با بیان اینکه این شهید بزرگوار هر کاری که از دستشان بر می‌آمد و می‌توانستند برای جوانان انجام می‌دادند، تصریح کرد: بسیاری از دانشجویان، شب جمعه در دعای کمیل شهید آیت الله دستغیب شرکت می‌کردند و این نشان از اهمیت این عالم و طرز برخورد با جوانان و متقابلا علاقه مندی جوانان به او بود.

عروس شهید آیت الله دستغیب افزود: یکی از نکات جالب برای من، نحوه زندگی او بود که امکان نداشت اجازه دهد تجملاتی وارد زندگیشان شود و اگر مشاهده می‌کرد که هر کدام از فرزندانش به سمت تجملات پیش می‌روند محال بود که جلوگیری نکند و این اقدام را نه با سختگیری، پرخاش یا خشونت، بلکه ساده زیستی پاسخ می داد.

او ادامه داد: همسرم در هر مرحله از مبارزات پا به پای شهید آیت الله دستغیب بود و به او کمک می‌کرد و حتی در بعضی مواقع سپر پدر بودند مثلا در حمله‌ای که به خانه این عالم فقید شد همسرم سید محمدهاشم دستغیب جلو در بودند که ماموران گارد فک او را می‌شکنند و حتی در زندان تهران هم برای او دکتر نمی‌آورند.

او اضافه کرد: حتی در ضربه‌ای که به کمر همسرم زده بودند یکی از کلیه‌های او از کار افتاد و در چندین سال آخر عمر منجر به دیالیز شد و مشکل کلیه داشت.

شهید آیت الله دستغیب در روز جمعه ۲۰ آذر سال  ۱۳۶۰ مصادف با ۱۴ صفر ۱۴۰۲ هنگامی که عازم محراب نماز جمعه بود در یکی از کوچه‌ها، بوسیله خانمی که از منافقان ضد انقلاب بود و با بستن بمب به شکم خود ادعای بارداری می‌کرد به شهادت رسید. در این حمله تروریستی ۱۱ نفر دیگر از یاران این عالم ربانی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

آرامگاه سید عبدالحسین دستغیب جنب مرقد مطهر سیـد میر احمد قرار دارد.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار