فرجام سلطنت یزید چه شد؟

یزید که در جریان خلافتش جنایات بسیاری مرتکب شد، تنها سه سال و ۹ ماه خلافت کرد. او به فرعون زمان خود ملقب شد. از او ۱۹ فرزند برجای ماند و ولیعهدش از اقداماتش بیزاری جست.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، متنی که در این گزارش می‌آید، پژوهشی تحقیقی – تاریخی است از محمدجواد گودینی درباره فرجام خلافت یزید بن معاویه و مصائبی که امت پیامبر در زمانه او کشید.

گودینی، مدرک دکتری زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران دارد. او پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد دانشگاه و نویسنده کتاب‌هایی، چون «صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنی‌امیه» (تالیف مشترک با مجتبی زارعی)، «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)»، «تاملی بر زندگانی و سخنان امام حسن عسگری (ع)»، «چهل حدیث در فضائل حضرت فاطمه زهرا (س)»، «واکاوی زندگانی و سخنان عمربن‌عبدالعزیز» است.

گودینی در این گزارش با اشاره به اینکه پس از عهدشکنی معاویه و تعیین جانشینی یزید، امت اسلام چه کشید و سرنوشت خود یزید چه شد؟ به این مساله اشاره کرده که یزید ۱۱ روز پس از فرمان تخریب خانه خدا جان به مالک دوزخ تسلیم کرد، بنابراین باید تاریخ مرگ او چهاردهم ربیع الاول بوده باشد.

این گزارش را در ادامه بخوانید:

یزید چه تاریخی متولد شد؟

ابوخالد یزید بن معاویة بن ابی سفیان قرشی اموی، به سال ۲۵ یا ۲۶ هجری در زمان خلافت خلیفه سوم عثمان بن عفان متولد شد. پدرش معاویه بن ابی‌سفیان از شخصیت‌های نامدار تاریخ اسلام است. معاویه به همراه پدرش ابوسفیان، در روز فتح مکه اسلام آورد و از طلقاء محسوب می‌شود. معاویه را مردی بلند قامت و سفید روی توصیف کرده‌اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب به فرمانداری دمشق برگزیده شد و تا پایان خلافت عمر بر این سمت بوده است. با آغاز خلافت عثمان بن عفان، معاویه در سرزمین شام دارای اختیارات بیشتری شد و تمامی مناطق شام را به وی سپردند. (۱)

با پایان یافتن خلافت عثمان و شیفتگی مردم به خلافت امام علی بن أبی طالب (ع)، معاویه که از سوی امام (ع) برکنار شده بود، شیوه نافرمانی و تمرد را پیش گرفت و نامه نگاری‌های فراوان امام (ع) با وی نتیجه‌ای دربر نداشت و فرزند ابی سفیان، نبرد صفین را بر امام المتقین (ع) و یارانش تحمیل کرد. پس از شهادت امام علی بن أبی طالب (ع) توسط یکی از بازماندگان جریان تندرو خوارج و صلح امام حسن مجتبی (ع)، معاویه بن ابی سفیان که عرصه را برای خلافت فراهم می‌دید، پایه‌های خلافت اموی را مستحکم و شرایط را برای دستیابی دیگر افراد خاندانش به سلطنت، فراهم کرد.

مادر یزید زنی بیابان نشین به نام «مَیسُون بنت بحدل الکَلِبیة» بوده است. وی پس از ازدواج با معاویة و نقل مکان به شهر دمشق، نتوانست زندگی اشرافی و درباری در این شهر را تحمل کند؛ از این رو همسرش معاویة بن ابی سفیان او را به اهل، خانواده و خویشاوندانش بازگرداند و پیوند خود با وی را گسست و او را طلاق داد. (۲)

یزید از نسل عبدمناف و ریشه او از بنی امیه بن عبد شمس بود و پدر بزرگش ابوسفیان از اشراف قریش در عصر جاهلی به شمار می‌رفت که در نبرد‌های أحد و خندق (احزاب)، از فرماندهان و رهبران جبهه کفر در پیکار با مسلمانان بود. (۳)

یزید بن معاویه را مردی درشت اندام، فربه و دارای مویی انبوه توصیف کرده‌اند. او سال ۶۰ هجری پس از وفات پدرش معاویه بن ابی سفیان در سن سی و چهار سالگی به خلافت رسید. هنگامی که معاویه در دمشق وفات کرد، یزید در شهر دمشق حاضر نبود و در بیت المقدس بود؛ از این رو ضحاک فهری (یکی از وفاداران بنی امیه و نزدیکان معاویه) بر پیکر معاویه بن ابی سفیان نماز خواند و پیکر او را میان باب الجابیة و باب الصغیر در دمشق به خاک سپردند. (۴)

با وفات معاویه، دوران خلافت دومین خلیفه اموی و از بدنام‌ترین خلفای تاریخ خلافت آغاز شد. یزید بن معاویه که در دوران خلافتش دست به جنایات نابخشودنی زد، نزد توده مسلمانان بسیار منفور بود و از سیره ناپسند و سو اخلاق رنج می‌برد؛ وی در عین حال، استعداد و تبحر بالایی در سرودن شعر داشت و اکنون نیز از شاعران عصر اموی به شمار می‌رود. او شعر عرب را به خوبی می‌شناخت و همچنین در پاسخگویی و حاضرجوابی نیز دستی داشته است. (۵)

یزید بسیار مورد علاقه پدرش معاویه بود و معاویه بن ابی سفیان، علی رغم پیمانی که با امام حسن مجتبی (ع) بسته بود مبنی بر اینکه برای خود جانشینی انتخاب نکند، فرزندش یزید را برای جانشینی خویش برگزید و زمینه سازی خلافت فرزندش پس از مرگ خود را فراهم کرد و بیشتر مخالفان را با زر و زور، ساکت نمود.

مخالفان خلافت یزید

معاویه آن چنان با سیاست و تدبیر عمل کرد که بیشتر مخالفان فرمانروایی فرزندش یزید، چاره‌ای جز پذیرش آن نمی‌دیدند و تنها سه تن از بزرگان و شخصیت‌های نامدار (امام حسین بن علی (ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر) با آن به مقابله برخاسته و مخالفت کردند که در ادامه، عبدالله بن عمر نیز آن را پذیرفت و با یزید بیعت کرد. (۶)

پس از مرگ معاویة بن ابی سفیان در ماه رجب سال ۶۰ هجری، یزید به خلافت دست یافت. وی در نخستین سال خلافتش دستور داد عمرو بن سعید بن عاص با مردم حج به جای آورد. (۷)

از منظر شخصیتی، یزید بن معاویه فردی خوشگذران بوده که به میگساری و شکار علاقه بسیاری داشت. وی که بخش فراوانی از اوقات خود را به شکار می‌گذراند، دستور می‌داد به سگ‌های شکاری، دستبند‌هایی از طلا بیاویزند و برای هر کدام از سگانش، خادمی قرار می‌داد تا به آن سگ خدمت کند. (۸)

هنگامی که معاویه وفات کرد و فرزندش یزید امور خلافت را برعهده گرفت، ولید بن عتبة بن ابی سفیان فرماندار شهر مدینه بود. نعمان بن بشیر نیز حاکم سرزمین کوفه بود و مسئولیت اداره بصره را نیز عبیدالله بن زیاد بن أبیه بر عهده داشت. (۹)

پس از مرگ معاویة بن ابی سفیان و بازگشت یزید به شهر دمشق، وی سه روز به سوگواری مشغول بود و در برابر دیدگان مردم ظاهر نشد؛ در روز چهارم، با ژولیدگی و چهره‌ای درهم از قصر خارج شد و بر فراز منبر رفت و این سخنان را- پس از حمد و ثنای الهی- بر زمان جاری ساخت:

«إنَّ مُعاوِیَةَ کان حَبلاً مِن حِبالِ اللهِ مَدَّهُ اللهُ ما شاءَ أن یَمُدَّه ثُمَّ قَطَعَهُ حِینَ شاءَ أن یَقطَعَهُ وَ کانَ دُونَ مَن کانَ قَبلَهُ وَ خَیرَ مَن بَعدَهُ، إن یَغفِرُ اللهُ لَه، فَهُوَ أهلُه وَ إن یُعذِّبهُ، فَبِذَنبِه. وَ قَد وُلِیتُ الأمرَ بَعدَهُ … اذکُرُوا اللهَ وَ استَغفِرُوه.» (۱۰)

ترجمه این سخنان چنین است: «معاویه ریسمانی از ریسمان‌های الهی بود که خداوند تا زمانی که اراده فرمود، این ریسمان را محکم کرد و زمانی هم که مشیتش بر مرگ وی تعلق رفت، این ریسمان را گسست. او پایین‌تر از [خلفایی]بود که پیش از وی [آمدند و زمام امور را در دست گرفتند]و بهتر از آیندگان [و خلفای آینده]است. اگر خداوند او را بیامرزد، سزاوار به بخشش است و اگر او را عذاب فرماید، به دلیل گناهانی [است که معاویه در زندگی‌اش مرتکب شده است]پس از او نیز نوبت من رسید [و اکنون من قدرت را در اختیار دارم]. خداوند را یاد کنید و از او طلب بخشش کنید.»

امام حسین بن علی (ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر، از بیعت با یزید سرباز زده و حاضر نشدند خلافت او را به رسمیت شناسند؛ از این رو یزید پس از دستیابی به خلافت این دغدغه را در سر داشت که آنان را به بیعت با خود وادار سازد. به همین دلیل در نامه‌ای به فرماندار خویش در شهر مدینه «ولید بن عتبة بن أبی سفیان» چنین نوشت: «از حسین، عبدالله بن عمر و فرزند زبیر بیعت بگیر؛ در این فرمان هیچ گونه رخصت [کوتاهی، سهل انگاری و تأخیر در انجام آن]پذیرفته نیست تا زمانی که بیعت کنند. با درود.»

امام حسین بن علی (ع) که نمی‌توانست با کسی همچون یزید بیعت و خلافتش را تأیید کند و به رسمیت بشناسد، با خانواده و نزدیکانش از مدینه خارج شد و با خروج سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) از مدینه به سوی مکه، قیام حسینی (ع) به طور رسمی آغاز و فصل نوینی در تاریخ امامت گشوده شد و این رویداد تاریخ ساز به انجام رسید؛ فصلی که به شهادت امام حسین (ع) و اصحابش و اسارت خاندانش منجر شد و داغی سنگین بر پیکره جهان اسلام وارد آمد.

از سوی دیگر، عبدالله بن زبیر نیز که یزید را فردی فاسق، شرابخوار، سگ باز و بی توجه به امور دین می‌دانست، از بیعت با وی تمرد کرد و در مکه قیامش را به راه انداخت و تا پایان عمر یزید، او را به عنوان خلیفه تأیید نکرد. (۱۱)

دوران خلافت یزید بن معاویة دورانی تلخ و فاجعه آمیزی به شمار رفته و رخداد‌های تلخ و ناگواری به وجود آمد. آنچه اوضاع را در روزگار وی پیچیده‌تر ساخت، رفتار نسنجیده و به دور از عقلانیت و خشن وی در این دوران بوده است. (۱۲)

اعمال یزید در دوران خلافت

در نخستین سالی که یزید بن معاویه بر مسند خلافت تکیه زد، سالار شهیدان (ع) که خلافت فردی فاسق همچون یزید را برنمی‌تافت و آن را به صلاح امت جدش رسول خدا (ص) نمی‌دانست، قیام خود را آغاز کرد که در سال ۶۱ هجری، به شهادت امام حسین بن علی (ع) و یاران باوفایش در سرزمین عراق منتهی شد. در جریان این واقعه که از دردناک‌ترین رخداد‌های تاریخ اسلام بلکه تاریخ بشریت محسوب می‌شود بانوان و نوباوگان از اهل بیت رسالت (ع) به اسارت رفته و با رفتاری خشن با آنان برخورد شد.

در دومین سال از خلافت یزید، مردم مدینه قیامی را علیه دستگاه فاسد یزید بن معاویه آغاز کردند که یزید بسیار برآشفت و دستور سرکوب این قیام را صادر کرد. این جریان، با عنوان «واقعه حَرّة» در تاریخ شهرت یافته است.

در سال سوم خلافتش نیز مکه را که تحت فرمان زبیریان بود و آل زبیر در آنجا حکومت و با یزید نیز به شدت دشمنی می‌کردند، آماج حملات سپاهیان خویش قرار داد و در اثنای هجوم بر مکه، خبر مرگ یزید بن معاویه را به لشکر شام رساندند و شامیان نیز که دیگر برای ادامه نبرد، دلیل موجهی نمی‌دیدند، به ناچار بازگشتند و صحنه نبرد را ترک کردند. (۱۳)


بیشتر بخوانید


فرجام یزید

از یزید بن معاویه نوزده فرزند برجای ماند که از جمله پسرانش می‌توان به معاویة، خالد، ابوسفیان، عبدالعزیز، عتبة، عبدالرحمن و محمد اشاره کرد. از میان دخترانش نیز می‌توان عاتکة، رملة و أم یزید را نام برد. (۱۴)

یزید بن معاویه پس از حدود سه سال خلافت در منطقه «حَوَّارِین» (واقع در سرزمین شام) در حالی که تنها سی و هشت سال از عمرش می‌گذشت و از خلافت چیزی جز ناراحتی، بدعت، خشونت و جنایت بهره‌ای نیافت، از دنیا رفت. خلافت یزید سه سال و هشت ماه به طول انجامید. او به تاریخ ۱۷ صفر سال ۶۴ هجری از دنیا رفت. برادرش خالد بر پیکر او نماز گذارد و او را در آن منطقه به خاک سپردند؛ به گزارش قِرمانی، مقبره یزید بن معاویه در دمشق سال‌ها پس از خلافت بنی امیه، به مَزبله تبدیل شد. (۱۵)

نقل است فردی گمنام درباره مرگ او چنین سروده است:

یا أیُّهَا القَبرُ بِحَوَّارِینا * ضَمِنتَ شَرَّ النَّاسِ أجمَعِینَا (۱۶)

ترجمه بیت چنین است: «ای گوری که در منطقه‌ی حوارین جای داری [منظور قبر یزید بن معاویه است]، تو بدترین مردم را در خود جای داده‌ای.»

به هر روی یزید بن معاویه که در زمان خلافت کوتاهش جنایات بسیاری مرتکب شد و در سال نخست خلافتش دستور داد امام حسین (ع) و اصحابش را به شهادت رسانند و در دومین سال خلافتش فاجعه حرة را رقم زد و در سال سوم نیز به سپاهیانش دستور داد قیام زبیریان را سرکوب کنند و در این جریان، حرمت کعبه نادیده گرفته شد و پرده کعبه در آتش یزیدیان سوخت، تنها سه سال و نه ماه خلافت کرد و در سن ۳۷ سالگی از دنیا رفت. (۱۷)

بدین ترتیب یزید بن معاویه به پایان راه خود رسید و جز بدنامی از خود چیز دیگری برجای نگذاشت؛ یزید آنچنان نزد همگان رسوا و بدسیرت بود که حتی بسیاری از چهره‌های خاندان اموی (از جمله فرزندش معاویه و عمر بن عبد العزیز) نیز رفتار و کردار وی را نکوهش کرده و او را فردی ناشایست و تبهکار می‌دانستند؛ در این راستا فرزندش معاویه بن یزید پس از مرگ پدرش و دستیابی‌اش به خلافت، در سخنانی تأمل برانگیز چنین گفت:

«از بزرگترین [و سخت‌ترین]مسائل برای ما این است که می‌دانیم او [یزید بن معاویه]با بدی از دنیا رفت و گرفتار بد جایگاهی شد. او خاندان رسول خدا (ص) را به قتل رساند و حرمت [مدینه منوره در جریان واقعه حرّة]را نادیده انگاشت و کعبه را سوزاند و من نمی‌توانم امور شما [مربوط به خلافت و جانشینی که چنین بهای سنگینی برایش پرداخت شده است]را بپذیرم و پیامد‌های خلافت برای شما را تحمل کنم. به خدا سوگند اگر دنیا غنیمت بوده ما بهره خود را از آن گرفتیم و اگر شر بوده، برای خاندان ابی سفیان آنچه انجام دادند [و گرفتار تبعاتش شدند]کافی است.» (۱۸)

آری، یزید بن معاویه که با کردار نابود کننده‌اش، جایی برای دفاع از خود باقی نگذاشته، حتی از سوی فرزندش معاویه ثانی نیز با نیکویی یاد نشده است. بسیاری از مورخان (اعم از شیعه و اهل سنت) نیز که به زشتی کردار او معترفند، او را با «فرعون» برابر دانسته‌اند و روحیه او را با فرعون تشبیه کرده و اقدامات سیاه وی را از بدترین کار‌هایی توصیف کردند که در دوران نزدیک به ۷۰۰ ساله خلافت به انجام رسیده است.

پی‌نوشت‌ها

۱. أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۸- ۷،

۲. میسون دختر بحدل بن أنیف بن دلجة، زنی از قبیله بنی کلب بوده است. بنی کلب، قبیله‌ای بادیه نشین بود و در زمان جاهلی بازار‌هایی در دومة الجندل برپا می‌کرد. میسون نیز به زندگی در بادیه گرایش داشته و زندگی اشرافی در کاخ معاویه را نمی‌پسندید؛ از این رو معاویه نیز او را به قبیله‌اش بازگرداند و پیوند خود با وی را گسست. (ر. ک: حدیث جدید فی یزید بن معاویة، ص ۷۱- ۶۸)

۳. همان، ص ۸۹،

۴. أخبار الدول و آثار الأول، ج۲ص۹،

۵. مرآة الأیام فی ملخص التاریخ العام، ص ۲۳۰،

۶. تاریخ الخلفاء، ج ۱ ص ۱۰۴،

۷. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص ۲۳۱،

۸. الفخری فی الآداب السلطانیة، ص ۷۱،

۹. الامامة و السیاسة، ج ۱ ص ۲۰۴،

۱۰. مروج الذهب، ج ۳ ص ۶۵،

۱۱. أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۱،

۱۲. الکامل فی التاریخ، ج ۴ ص ۱۲۵،

۱۳. مروج الذهب، ج ۳ ص ۶۳،

۱۴. اباحة المدینة و حریق الکعبة، ص ۲۸- ۲۷،

۱۵. أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۴،

۱۶. مروج الذهب، ج ۳ ص ۶۳،

۱۷. أخبار الدول و آثار الأول، ج ۲ ص ۱۴،

۱۸. داستان‌هایی آموزنده از پیشینیان، ج ۲ ص ۱۴۰

منبع: مهر

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۹ ۰۳ آبان ۱۳۹۹
واژه از دنیا رفته برای این لعنتی جایز نیست باید گفت به لعنت خدا وملائکه گرفتار و به گور رفت