از مستاجری در تهران تا تملّک مرغوب‌ترین اراضی ایران!

رضاخان قبل از آنکه همای بخت انگلیسی بر شانه‌اش بنشیند برای اینکه بتواند خانه‌ای در تهران بخرد به قول سلیمان بهبودی مجبور شد دست نیاز به سمت دیگران دراز کند.

رضا شاه پس از شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران از سوی متفقین مجبور به استعفا از سلطنت شد و قبای سلطنت را به فرزندش محمدرضا تحویل داد و هنوز از ایران خارج نشد که مالکان مازندارنی که زمین‌های آن‌ها توسط رضاخان غصب شده بود به مجلس شورای ملی رفته و خواستار باز پس گرفتن املاک غصبی بودند.

مجلس به محمدرضا شاه اطلاع داد که مالکان دیروز زمین‌ها برای دادخواهی به مجلس آمدند و شاه نیز دکتر محمد سجادی و یکی دو تن دیگر را به کرمان فرستاد تا رضا شاه را از عواقب وخیم این حرکت آگاه کنند و وی را مجاب سازند تا کلیه املاک و نقدینه‌ها را به او انتقال دهد.

رضا شاه ناگزیر به این امر تن داد. در قدم اول محمدرضا توانسته بود تمام اموال اعم از منقول و غیر منقول را در اختیار خود بگیرد و دست برادران و خواهران و همسران رضا شاه را از سر این اموال کوتاه کند. اما انعکاس این خبر در مطبوعات موج تازه‌ای از نارضایتی را متوجه او ساخت.

محمدرضا عجالتاً مجبور شد ۶۵ میلیون تومان پول نقدی را که پدرش به او انتقال داده بود به امور خیریه اختصاص دهد و املاک را به دولت واگذار کند. اما از این حرکت نیز طرفی نبست؛ چه، افکار عمومی می‌دانست این املاک غصبی برای مصون ماندن از ادعای مالکان واقعی آن‌ها موقتاً به دولت واگذار شده است تا زمانی که آب‌ها از آسیاب بیافتد. همچنین برای فرونشاندن این التهاب و جلب افکار عمومی، با صلاحدید ذکاء الملک فروغی و حاج محتشم السلطنه اسفندیارى (رئیس مجلس شورای ملی)، در «قانون واگذاری املاک» این بخش نیز گنجانده شد:

«ضمناً به ادعای غبن اشخاص در این املاک هم رسیدگی می‌گردد.» این عبارت مدتی موضوع املاک واگذاری را از اذهان زدود و در این حیص و بیص شکایت مالکان واقعی املاک غصبی به کندی جریان داشت.

اگر چه محمدرضا مبلغ گزاف ۶۵میلیون تومان را به مصرف امور خیریه اختصاص داد، اما بعد‌ها هیچ گزارشی در خصوص چگونگی هزینه شدن این مبلغ انتشار نیافت.

 پدر فقیر

رضاخان قبل از آنکه پا در عالم سیاست بگذارد و همای بخت انگلیسی بر شانه‌اش بنشیند برای اینکه بتواند خانه‌ای در تهران بخرد، به قول سلیمان بهبودی مجبور شد دست نیاز به سمت دیگران دراز کند. اما او در طول ۲۱ سال حضور درسپهر سیاست ایران به ثروتمندترین پادشاه آسیا و مالک مرغوب‌ترین اراضی ایران تبدیل شد.

رضاشاه در طول دوران سلطنتش به طرق مختلف از جمله غصب املاک بزرگ مالکان در مناطق مختلف کشور به بهانه‌های گوناگون، خرید املاک خالص‌جات، تصرف املاک موقوفه و همچنین سیاست تعویض علاقجات، زمین‌ها و املاک بسیاری را در سراسر ایران از آن خود کرد. از مهمترین املاکی که رضا شاه در این دوران در نواحی شمالی ایران و خصوصا مازندارن به تصرف خود درآورد، املاک و زمین‌های سپهدار تنکابنی بود. او براثر این اتفاق دست به خودکشی زد.

رضاشاه همچنین در این دوره کوشید با وضع قوانین ثبت اسناد که آن هم یکی از دستاورد‌های عدلیه نوین در دوره داور به حساب می‌آمد به تهیه اسناد برای املاک ضبط شده خود همت گمارد و بدینسان نوعی پوشش قانونی برای ادعای مالکیت اموال پدید آورد، باید توجه داشت که گستره املاکی که رضاشاه مالکیت ظاهری آن را به دست آورده بود از نظر وسعت تفاوت‌هایی با یکدیگر داشتند به گونه‌ای که گاهی یک قریه و روستا به طور کامل در تملک شخص رضاشاه قرار می‌گرفت.

به عنوان مثال در کلارستاق ۱۳۴ پارچه دهات و در منطقه سیاه دهن ۳۴ کیلومتری شهر قزوین به طور کامل در تملک رضاشاه قرار داشت. همچنین تعداد املاک رضاشاه در مازندران به ۴۹۹ و تعداد مراتع به ۱۱۳۲، املاک و مراتع کجور به ۶۷۸، املاک و مراتع تنکابن به ۱۵۶۰، املاک و مراتع آمل به ۴۳۸، املاک و مراتع نور به ۱۷۷، املاک و مراتع اشرف به ۲۶۰، املاک و مراتع غرب به ۵۳۳، املاک و مراتع گرگان به ۵۴۸، املاک و مراتع خراسان به ۳۸، املاک و مراتع فرح آباد به ۱، املاک و مراتع ورامین به ۳۰، املاک و مراتع زنجان به ۵، املاک و مراتع دماوند به ۱۴، املاک و مراتع قزوین به ۱۹، املاک و مراتع ساوجبلاغ به ۹، و تعداد املاک و مراتع بجنورد به،۱۸۵ مورد می‌رسید علاوه بر این فهرست رضاشاه در آذربایجان غربی ۳۵۵، پارچه در تهران ۴۲۸ پارچه، در فارس ۱۹ پارچه و در کرمان ۱۹۱ پارچه روستا را به تملک خویش در آورده بود.

این وسعت از املاک و اراضی مرتبط با رضاشاه تا بدانجا بود که برای اداره آن‌ها اداره املاک سلطنتی تأسیس شد.

مؤید احمدی که در طول دوره حکومت رضاشاه عضو فعال کمیسیون دادگستری بود، بعد از سقوط رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، درباره غصب اموال مردم توسط رضاشاه گفته بود: «شاه سابق ۱۷ سال در این مملکت حکومت کرد و این را تقسیم به روز که بکنیم تقریباً می‌شود شش هزار روز و ایشان چهل و چهار هزار سند مالکیت صادر کرده‌اند، تقسیم به روز کنیم روزی هفت سند مالکیت را ایشان گرفته‌اند.».

رضاشاه کار غصب اموال و املاک را از طریق کارپردازان و مأموران اداره املاک شاهی به پیش می‌برد و این موضوع تنها شامل حال متمولین، ملاکین، رؤسای عشایر و ایلات نبود بلکه حتی افراد معمولی که فقط قطعه کوچک زمین خرم و سرسبز داشتند، طمع مأمورین و کارپردازان اداره املاک شاهی را بر می‌انگیخت و از دست آن‌ها خارج می‌شد. در این موارد سلب مالکیت با حوادث رقت باری از قبیل آزار و شکنجه قتل و آوارگی زنان و کودکان توام بود.

 پدر پولدار

راز سرمایه ۲۰۰ میلیون دلاری پدر پولدار محمدرضا پهلوی راز ناگشوده‌ای نیست، این اسناد امروزه در اختیار همگان است. مطابق اساس اسناد وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا که محمد قلی مجد آن را در کتاب شهریور ۱۳۲۰ چاپ و منتشر کرده است و در اختیار علاقمندان تاریخ قرار داد که رضاشاه حدود ۲۰۰ میلیون دلار در حساب‌های بانکی خود در خارج از کشور پول نقد داشت.

پرسش اصلی این است که این پول از کجا به دست آمد؟ مهم‌ترین منبع ثروت رضاشاه درآمد‌های نفتی ایران بود که طی سالیان سال به حساب‌های بانکی رضاشاه در لندن، نیویورک، سوئیس و حتی تورنتو واریز می‌شد.
اسناد آمریکایی مکانیسم انتقال این پول را به‌روشنی نشان می‌دهد. این مکانیسم ساده بود سهمی که کمپانی نفت انگلیس و ایران به دولت ایران می‌داد هیچ‌گاه وارد ایران نمی‌شد. این پول در بانک‌های لندن ذخیره می‌شد و هر سال مجلس به اصطلاح تصویب می‌کرد که درآمد‌های نفتی خرج خرید تسلیحات شود. از آن به بعد، اتفاق عجیبی می‌افتاد و پول نفت ناپدید می‌شد.

طبق گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا و بانک جهانی، طی سال‌های ۱۹۲۱ -۱۹۴۱ کمپانی نفت انگلیس و ایران ۱۸۵ میلیون دلار به ایران پرداخت کرده است.

اما این پرسش اساسی که این پول‌ها چه شده است؟ هنوز پابرجاست. طبق گزارش وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۴۱، رضاشاه در این زمان ۱۰۰ میلیون دلار در حساب‌های بانکی خارج پول داشت.

گزارش‌های تکمیلی نشان می‌دهد که او فقط در بانک لندن ۱۵۰ میلیون دلار پول داشت. طبق گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا در همین سال، رضاشاه در نیویورک ۱۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار پول داشت ۴ میلیون دلار آن به صورت سهام / که ۱۴ میلیون دلاری آن به صورت پول نقد و طلا و ۴ و اوراق بود.

این گزارش‌ها نشان می‌دهد که رضاشاه مبالغ هنگفتی در بانک‌های سوئیس اندوخته شخصی داشت و همین طور در تورنتوی کانادا، طبق این گزارش‌های کاملاً رسمی و معتبر، در سال ۱۹۴۱ مجموع ثروت رضاشاه در بانک‌های خارج به رقم ۲۰۰ میلیون دلار رسیده بود؛ یعنی در عمل، تمامی درآمد‌های نفتی ایران طی سال‌های ۱۹۲۱ -۱۹۴۱ به سرقت رفته بود.

بنیاد پهلوی

محمدرضا که از سر اضطرار املاک را به دولت واگذار کرده بود، هرگز نتوانست وسوسه تملک آن‌ها را از خود دور سازد و همواره مترصد بود تا املاک را به خود بازگرداند، ولی در فضای بحرانی آن سال‌ها و با افشاگری مطبوعات و فشار افکار عمومی چنان امکانی فراهم نبود، او باید سیاست صبر و انتظار پیشه می‌کرد تا زمانی که زمینه برای اجرای رأى آن فراهم شود.

هشت سال بعد، مقارن صدارت عبد الحسین هژیر و اواخر مجلس پانزدهم زمان آن رسیده بود که لایحه «برگشت املاک» به تصویب مجلس برسد.

در شهریور ۱۳۲۰ که اموال منقول و غیر منقول به دولت واگذار شده بود در حقیقت رضاخان تن به تبعید در داده و محمدرضا هنوز در خوف و رجا به سر می‌برد.

نتیجه آن شد که برای فرونشاندن بحران، و کسب اعتبار، اموال به دولت واگذار شود. اما تا سال ۱۳۲۸ حادثه‌های سختی روی داده بود. با پایان گرفتن غائله آذربایجان و خروج نیرو‌های شوروی از ایران محمدرضا، پس از ماجرای ترور ۱۵ بهمن ۱۳۲۷، در صدد کسب اعتبار و قدرت بود. با لایحه «برگشت املاک» به وی و تأسیس «سازمان املاک و مستغلات پهلوی»، دوهزار و چهارصد آبادی تحت نام موقوفات خاندان پهلوی به ملکیت او در آمد تا سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی حاصل آن‌ها را به مصرف امور خیریه برساند.

سه ماه قبل از کودتای ۱۳۳۲ کلیه املاک پهلوی در قبال پرداخت سالیانه مبلغ شصت میلیون ریال به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای مصرف در امور خیریه، به دولت واگذار شد.

چهار سال پس از کودتای ۲۸ مرداد محمدرضا به پشتوانه فعالیت خواهر تو امانش اشرف موفق به تأسیس تشکیلات جدیدی به نام «بنیاد پهلوی» شد. رد پای اشرف پهلوی در تأسیس این بنیاد‌های خیریه در همه جا مشاهده می‌شود. چه، در اواخر مجلس پانزدهم که با کارسازی در دولت هژیر موفق به بازگرداندن املاک شد و چه بعد‌ها که در رأس سازمان‌ها و تشکیلات عام المنفعه قرار داشت. چیزی نگذشت که فعالیت این بنیاد بخش گسترده‌ای از اقتصاد کشور را بیمار کرد هتلها، رستورانها، سهام شرکتت‌ها، تولیدات دارویی و کنترل تولید ۵۰ درصد از سیمان کشور در اختیار این بنیاد بود.

بنیاد پهلوی با قدرت فزاینده‌ای همواره در صدد بود مناسبات اقتصادی را در جهت منافع دربار سازماندهی کند. منصورمزین، سرلشکر بازنشسته ارتش در رأس بنیاد قرار گرفت و به فروش زمین‌های موات و منابع ملی در منطقه گنبد اشتهار یافت.

فروش کشتی‌های مستعمل شاه به شرکت شیلات جنوب، با قیمت‌های گزاف حکایت از این جهت‌گیری اقتصادی دارد. همچنین دریافت هدیه‌ای معادل دو میلیون دلار از شرکت بین المللی نفت پان امریکن نمونه دیگری از آبش‌خور‌های اقتصادی این بنیاد است.

حتی پیشنهاد دعوت از مجلس گردان‌های آمریکایی مانند فرانک سیناترا، سامی دیویس و کلی اسمیت به منظور پر جاذبه ساختن اقامت توریست‌ها در تهران، تأسیس کازینو و دریافت ۲۵ درصد از سود حاصل از جمله تمهیداتی است که این بنیاد برای امور خیریه و عام المنفعه خود اندیشیده بود.

نزدیک به ۲۰ تا ۴۰ درصد این درآمد‌ها به اعضای خانواده سلطنتی می‌رسید. بدین ترتیب بنیاد پهلوی به مثابه یک قطب قدرتمند اقتصادی با اعمال نفوذ در مراکز دولتی و تأسیس سازمان‌های خصوصی، به شبکه گسترده و به هم تنیده‌ای تبدیل شد که اهرم‌های بسیاری از محور‌های تجاری را در اختیار خود گرفت و این روند همچنان روبه فزونی بود تا آن زمان که بحران دیگری از راه رسید.

این بحران سخت‌ترین و آخرین بحرانی بود که خانواده سلطنتی و شبکه‌های اقتصادی وابسته به آن را متوقف می‌کرد. سال ۱۳۵۶ سال نعل وارونه زدن دولت و شاه بود آذر ۵۷ در کوران انقلاب شاه برای خروج از بن بست یکی از کار‌هایی که کرد واگذاری بنیاد پهلوی به سازمان اوقاف بود، اما این بار محمدرضا هم در مناسب بودن زمان برای این اقدام تردید داشت.

منبع: آنا

برچسب ها: پهلوی ، مستاجری
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.