باشگاه خبرنگاران جوان - در ارگ سلطنتی تهران، جایی میان بازار مروی، مدرسه مروی، مسجد مدرسه سپهسالار و شمسالعمارۀ کاخ گلستان، تاورکرینها و سازههایی سر برآوردهاند که چهره «حیاط شاهی» را مشوش کردهاند. اسکندر مختاری طالقانی، کارشناس و پژوهشگر میراث فرهنگی، درحالیکه از سکوت نهادهای مسئول در برابر نابودی تاریخ پایتخت ایران انتقاد کرد، گفت: «این تاورکرینها، عَلَم نابودیِ بخشی از تاریخ تهران است، آن هم بخش گرانبهای آن و میخی است بر تابوتِ شهر تاریخی و در ادامه جمع شدن کامل بساط فرهنگی از این محدودۀ تهران.»
اسکندر مختاری طالقانی، پژوهشگر و استاد فرهیخته و چهره ماندگار مرمت و معماری، در واکنش به ساختوسازهای گسترده در محدوده تاریخی میدان مروی و مجاورت شمسالعمارۀ کاخ گلستان، نسبت به تهدید هویت وبافت تاریخی تهران هشدار داده و در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:
اینجا میدان مروی است در مرکز تاریخی شهر تهران. تاورکرینها هم در محله حیاط شاهی قد علم کردهاند. عمارت شمسالعماره، که در ۵٠ متری این تاورکرینها قرار دارد، از ابتدای شکلگیری در حدود سال ۱۲۸۳ قمری تا به امروز بیرقیب بود، تا اینکه این روزها سر و کله تاورکرینها پیدا شد.
تا به امروز شهر تاریخی شاهد چنین صحنهای نبوده است؛ این تعداد تاورکرین در محله «حیاط شاهی» کنار بازار مروی در مجاورت مدرسه تاریخی مروی و مدرسه تاریخی سپهسالار قدیم که گوهرهای بیبدیل معمار ایرانیاند و در مقابل عمارت شمسالعماره که نماد منظر شهر تاریخی است. شهرداری مسئول است یا میراث فرهنگی؟ یا ضوابط اجازه میدهد که این حجم از ساخت و ساز در مرکز تاریخی شهر تهران قانونی باشد؟
به نظر میرسد این تاورکرینها خبر از شخم زدن شهر تاریخی تهران دارند. از مسئولان و قوانین و ضوابط هم عبور کردهاند. به نظر میرسد قدرت سرمایه سوداگران بر حفاظت میراث شهری غلبه دارد. به نظر میرسد هویت تاریخی، حرف است و شعار و هویت شهری جدیدی را باید شاهد بود که بر بستر شهر تاریخی و با محو آن در حال شکلگیری است.

از نظر ضوابط، تعویض گذر، تغییر دانهبندی، تجمیع، تراکم و بارگذاریهای خارج از ظرفیت در شهر تاریخی نباید صورت گیرد. به نظر میرسد شهرداری از این مرحله عبور کرده است و میراث فرهنگی هم توان ایستادگی در مقابل این موج از توسعه شهری مخرب هویت ملی را ندارد.
اینجا میدانی است که در آن آب قنات «مهرگرد» جوشان و خروشان از داخل یک حوض بیرون میزد. مردم به آن میدان «شتر گلو» هم میگفتند و اهل محل «حیاط شاهی» که یکی از محلههای «عودلاجان» بود، از این آب بهره میبردند؛ شاید به دلیل همین «شترگلو» این میدان در داخل محله شکل گرفته بود. محله یک بازارچه محلی هم داشت که مردم بر آن «بازارچه مروی» نام گذاشته بودند. نام مروی از مسجد و مدرسهای گرفته شده است که آن را «حسین خان مروی» در همین محله و در سال ۱۲۳۱ شمسی ساخت. نیت پاک حسین خان مروی سبب شده است که در طول ۱۷۰ سالی که از عمر این مدرسه میگذرد هیچگاه محفل علم و معرفت و علوم دینی در آن متوقف نشود. این مدرسه ۱۷۰ سال است که بیوقفه دایر است. بعدها میرزا محمد حسن خان سپهسالار در سال ۱۲۹۶ قمری مسجد و مدرسهای در کنار آن ساخت و این دو مدرسه به هم وصل شدند. مدرسه سپهسالار قدیم از گوهرهای تابناک معماری ایرانی قبل از دوران تحول معماری در ایران است و کمتر کسی ارزش و جایگاه آن را به جا میآورد. بازارچه مروی از میدان شترگلو یا میدان مروی به قلب عودلاجان میرود. امروز که محله «حیاط شاهی» خالی از سکونت شده، بازارچه مروی مقیاس شهری یافته و محل بازار فروش لوازم آرایش و بهداشتی و چای شده است.
پس از تاسیس شمسالعماره ۱۲۸۳ قمری و بعد از ساخته شدن سردر شمسالعماره ١٣٠۶ قمری، یک طرح ساماندهی در میدان مروی اجرا شد که در آن، مراسم اعیاد و شادمانی عمومی با اجرای ساز و دهل به اجرا در میآمد. گاه ناصرالدینشاه و اهل حرم در تالار سردرِ مقابل میدان حاضر میشدند تا به همراه مردم نظارهگر مراسم باشند، به همین دلیل رفته رفته مردم نام میدان «جلوخان شمسالعماره» را بر این میدان گذاشتند و به این وجه اشعار میدان شکل گرفت و ادبیات شفاهی شعر شد، از آن جمله شعر معروفی که مطلع آن میگوید «رفتم بر در شمسالعماره، همان جایی که دلبر خانه داره...».
میدان «جلوخان شمسالعماره» مدتها این وجه از خاطرات جمعی را در خود حفظ کرد و مرکز ثقل فضاهای شهری تهران شد. میدانی در کنار خیابان جدیدالتاسیس ناصریه که مظهر توسعه شهری تهران بود، مدخل ورودی بازارچه کنار خندق که در جنوب آن قرار داشت و در محل ورودی بازارچه مروی که پاخور اهل علم و فرهنگ بود. تاسیس دبیرستان مروی در دهه ۱۳۱۰ شمسی در قسمت جنوبی میدان بر این وجه اعتباری آن افزود.
بعد از آمدن اتومبیل و راه افتادن اتوبوسهای بین شهری در تهران یکی از گاراژهای بنام و معروف شهر به نام «اتوبار شمسالعماره» نیز در این میدان استقرار یافت. بدین ترتیب این میدان محل اولین حضور و ملاقات با شهر توسط تازه واردین به تهران شد.
به دلیل وجود همین گاراژهای اتوبوسرانی از قبیل شمسالعماره، گیلان تور و بوذرجمهری، بیبی تر و عدل و … در محدوده خیابان ناصر خسرو بود که مسافرخانههای شهر تهران در محله «حیاط شاهی» و اطراف خیابان ناصرخسرو در عودلاجان و ارگ تجمع کردند. این کاربری هنوز هم در بخشهایی از خیابان ناصر خسرو فعال است.
محله «حیاط شاهی» منحصر به بازارچه مروی و مدارس علمیه آن نبود، بلکه تعداد زیادی از رجال و متمولین و صاحبمنصبان در آن زندگی میکردند و مجاورت با ارگ تهران و مجموعه کاخهای سلطنتی آن، این محل را برای سکونت جذاب کرده بود. به همین دلیل عمارات اعیانی پُرشماری در این محله وجود داشت که طراحی و ساخت آن بر عهده معماران صاحبنام تهران بود؛ این جایی که در حال حاضر تاور کرینها علم برافراشتهاند، محل همان عمارات فاخر تهران قدیماند.
این علمی که افراشته شده بیش از آنکه خبر ساختن دهد، خبر از تخریب این محله و گوهرهای ارزشمند آن دارد. این تاورها عَلَم نابودی و محو کردن بخشی از تاریخ تهران است، آن هم بخش گرانبهای آن. این تاورها نشانه زورگویی قدرت سرمایهاند بر تاریخ، هویت و فرهنگ. از این به بعد مدرسه ۲۰۰ ساله مروی و مدرسه سپهسالار قدیم را باید در محاصره همسایگان جدیدی متصور کرد که نه میدانند کجا هستند و نه میخواهند بدانند که این محله تاریخی است و شأنی دارد که باید به جا آورد.
تا جایی که میدانم طرح تفصیل شهر تهران کاربری محله عودلاجان غربی (محله حیاط شاهی) را M قرار داده است. طبق این طرح که مصوبه قانونی دارد زیر پهنه M۲۱۱ کاربری مختلط با غلبه خدمات به ویژه فرهنگی و حداقل ۳۰ درصد سکونت است.
از سویی دیگر تجمیع پلاکها و تغییر کاربری مغایر با ضوابط حفاظت از بافتهای تاریخی است. ظاهراً مجوزهای صادر شده برای این ساخت و سازها نه تنها حرف قانونگذاران را برای حفاظت از شهر تاریخی رعایت نمیکند، بلکه در نهایت مغایر با اهداف قانونی برای حفاظت از شهر تاریخی است.
معلوم است که افراشته شدن این تاور کرینها در قلب مرکز تاریخی تهران اقدامی فراقانونی و مخرب هویت تاریخ شهری است. معلوم است که اینها طلیعه تاریکی است، تاریکی در افق آینده. معلوم است که این اقدامات الگوی مجوزها و اقدامات غریب بعدی است. معلوم است که بعد از پنج دهه مقاومت بالاخره اهداف سوداگران سودجو به سرمنزل مقصود رسیده و شهر را دو دستی تقدیم سرمایههای سوداگران کردهاند. معلوم است که شهرداری همراه با سوداگران است و معلوم است میراث فرهنگی در بهترین شکل تنها نظارهگر باقی خواهد ماند.
آقایان مسئول! این تاور کرینها که برافراشتهاند کارنامه شماست. خانم صادق (وزیر راه و شهرسازی) این تاورها به شما هم ربط مییابد، آقای صالحی امیری (وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) این تاورها به شما هم ربط دارد.
شهر تاریخی، زخمی و افتان و خیزان تا امروز آمد، از امروز به بعد اما حال دیگری خواهد داشت. این تاورها که قد علم کردن میخی است بر تابوت شهرتاریخی. فردا نوبت فروش مدرسه مروی، مدرسه سپهسالار قدیم و دبیرستان مروی است تا بساط فرهنگ هم کامل از این محدوده جمع شود. فردا نوبت فروش میدان مروی است که مانند سبزه میدان پاساژ شود. پس فردا نوبت خیابان ناصر خسرو است که در طبقات زیرین آن پاساژ بسازند. چه بسا در آینده ما مجبور باشیم در همین پاساژها بخوابیم. پاساژ خوب است و خبر از اقتصاد شهری پررونق در شهر میدهد. شهر تاریخی سوداگرا پسند همین صحنهایست که شاهدیم.»
منبع: ایسنا