شهادت امام غریب...
 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ شعر شاعر در جدیدترین مطلب خود شعری را از محمد جواد غفوریان به شرح زیر آورده است:

بر روی خاک حجره ای مردی

بی رمق، بی شکیب افتاده

باز تاریخ میشود تکرار

یک امام غریب افتاده

**

جگرش از عطش چه میسوزد

چون پرستوی پرشکسته شده

بسکه فریادکرده "واعطشا"

یاس زهراچقدر خسته شده

**

همسر بی وفا و سنگدلش

به رویش درب حجره میبندد

میزند دست و پا عزیز رضا

او به اشک امام میخندد

**

به کنیزان خویش میگوید

پای کوبی کنید و دف بزنید

دور ابن الرضا همه امشب

شادمانی کنید و کف بزنید

**

بسکه کاری شده است زهر ببین

نتواند به روی پا خیزد

در عوض پیش چشم او دشمن

آب را بر روی زمین ریزد

**

من چه گویم که لحظه ی آخر

دلبر فاطمه چه حالی بود

لب خشک و دلی پر از خون داشت

جای شمس الشموس خالی بود

**

شکر لله پدر نبود و ندید

که به روز پسر چه آمده است

اگر هم بود گریه میکرد و

چشم خود را به روی هم میبست

**

گرچه داغ جواد آل رسول

غصه ای بر دل پدر بگذاشت

ولی ای کاش روز عاشورا

علی اکبری حسین نداشت

**

پیش چشمان یک پدر پسری

غرق در خون و ناله ها میزد

زیر سم تمام مرکب ها

چقدر سخت دست وپا میزد

**

همه دیدند قامت پسری

بر روی خاک اربا اربا شد

همه دیدند داغ جانسوزش

باعث مرگ زود بابا شد

 

محمد جواد غفاریان