باشگاه خبرنگاران گزارش می‌دهد/ بخش اول
10 نفری که در آمریکا بذر اسلام‌هراسی می‌افشانند / حضور یک زن فاشیست در لیست گروه‌های افراطی + جزئیات و تصاویر

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ روزی که قرار است برادر بزرگتر "دنی وین یارد" (درک) از زندان آزاد شود، او مقاله‌ای در ستایش "کتاب نبرد من" ("Mein Kampf") نوشته "آدولف هیتلر" به معلمش تحویل می‌دهد. به دنبال این کار به دفتر مدیر مدرسه فرستاده می‌شود. مدیر مدرسه از او می‌خواهد برای فردا مقاله‌ای درباره حوادثی که در زندگی دنی نقش اساسی داشته‌اند بنویسد.

او این مقاله را "تاریخ مجهول آمریکا" می‌نامد. هنگامی که دنی مشغول نوشتن مقاله است، ما نیز همراه او حوادث چند سال گذشته را مرور می‌کنیم که طی آن پدر خانواده "وین یارد" در حین انجام وظیفه به دست چند نفر سیاه پوست به قتل می‌رسد. درک، پسر بزرگ خانواده، به خاطر کشته شدن پدرش توسط "سیاه‌ پوست‌ها" و یک سلسله وقایع که قبل از آن رخ داده است از سیاه‌پوست‌ها متنفر می‌شود.

او تبدیل به یک "نژاد پرست" کامل شده که از کشتن سیاهان لذت می‌برد. او معتقد است تمام بدبختی‌های آمریکا از سیاهان و آسیایی‌هاست.  برادر کوچک‌تر او (دنی) به طور کامل تحت تاثیر عقاید و افکار درک قرار می‌گیرد و تبدیل به یک نژاد‌پرست دیگر می‌شود.

درک بعد از کشتن دو جوان سیاه پوست به زندان می‌افتد. در زندان می‌فهمد که این شرایط را فقط سیاه‌پوستان درست نکرده‌اند و همه در آن شریکند. او بعد از آزادی از زندان دیگر نمی‌خواهد یک "نژاد پرست" باشد و به همه می‌گوید نمی‌خواهد مانند قبل زندگی کند. درک برادر کوچک‌تر را هم قانع می‌کند که از نژاد پرستی‌دست بکشد. درست در همین نقطه و در زمان آرامش فیلم برادر کوچکتر به دست یک نوجوان سیاه پوست در دستشویی مدرسه کشته می‌شود.

نوشته‌های بالا، بخش‌هایی از فیلم "تاریخ مجهول آمریکا" "American History X" بود. تمام وقایعی که در این فیلم رخ می‌دهد، جستارهایی از واقعیت کنونی جامعه آمریکایی است، به‌طوری که ده‌ها گروه افراطی در این کشور که در برخی موارد بسیار سازمان‌دهی شده وجود دارند.

"تاریخ مجهول آمریکا" به بخشی از گروه‌های نژادپرست افراطی آمریکایی می‌پردازد که در اصلاح به آن‌ها "گروه‌های نفرت‌پراکنی" یا "Hate "Groups گفته می‌شود. این گروه‌ها اصولا از جوانان نا امید که از شرایط نابسامان جامعه آمریکایی خسته شده‌اند تشکیل می‌شوند، جوانانی که فریب برخی سرمایه‌داران نژاد پرست را خورده و ریشه مشکلات خود را حضور رنگین‌پوست‌ها، مهاجرین و مسلمانان در آمریکا می‌دانند.

"گروه‌های نفرت‌ پراکنی"

گروه نفرت‌پراکنی، گروهی سازمان‌دهی شده یا جنبشی است که فعالیت‌های افراطی و خسونت‌آمیز را در برابر افرادی از یک نژاد، جنسیت، قومیت و مذهب قرار انجام می‌دهد. "سازمان اف‌بی‌آی" آمریکا گروه‌های نفرت‌‌پراکنی را اینگونه تعریف می‌کند:

"هدف اولیه گروه‌های نفرت‌پراکنی اشاعه دشمنی، کینه و قساوت علیه افرادی است که به یک نژاد، گروه جنسی یا قومیتی تعلق دارند".

افزایش گروه‌های نفرت در آمریکا

به گزارش "نیویورک‌ تایمز"، براساس گزارش "مرکز حقوقی فقر جنوبی آمریکا" "splcenter" که متخصص ارزیابی و بررسی گروه‌های نفرت‌پراکنی  است، تعداد این گروه‌ها در سراسر آمریکا افزایش یافته است. این مرکز دلیل افزایش گروه‌های نفرت‌پراکنی در آمریکا را کاهش "رفاه اجتماعی"، افزایش "بیکاری" و "فقر" در میان گروه‌های مختلف آمریکایی دانسته است.

این مرکز که سی سال است فعالیت‌های گروه‌های نفرت‌پراکنی را پیگیری می‌کند در گزارش نوشت، در سال 2011 حدود 1018 گروه نفرت‌پراکنی در آمریکا فعال بوده‌‌اند. تعداد گروه‌هایی که ایدئولوژی‌های آن‌ها علیه قومیت‌ها، مذاهب، جنسیت‌ها و مواردی از این قبیل است از سال 2000 به طور فزاینده‌ای در آمریکا افزایش یافته است. در آن زمان تنها 602 گروه شناسایی شده‌ بودند.

بنابراین گزارش، تعداد گروه‌هایی که خود را وطن‌پرست نامیده و جنبش‌های شبه نظامی راه انداخته‌اند بسیار افزایش یافته است.

گروه های نفرت مخالف با مهاجران

گروه‌های نفرت ضد مهاجرت از افراطی‌ترین گروه‌های نفرت در آمریکا هستند که از اواخر دهه نود میلادی تعدادشان رو به افزایش بوده است. گر چه افراد بسیاری در کشورهای مختلف از جمله در آمریکا از مهاجرت افراد غیربومی به کشورشان انتقاد می‌کنند، اما گروه‌های نفرت پا را از این حرف‌ها فراتر گذاشته و "پروپاگاندای نژادپرستی" به راه می‌اندازند.

معروف‌ترین گروه‌های نفرت ضد مهاجرت آمریکا از این قرارند:

"گروه نژاد پرستی علیه رنگین‌پوست‌ها"

مهمترین گروه:‌ "کچل‌ها" ""skinheads

گروه کچل‌ها در ابتدا مانند تمام گروه‌های نفرت جوانان خشن به نظر می‌رسید اما بعد از دهه 80 میلادی فعالیت‌های خشونت‌آمیز این گروه‌ها توسعه یافت و هفته‌ای نبود که اخباری از خرابکاری‌های این گروه روی شبکه‌های آمریکا نباشد. حملات مجرمانه توسط جوان‌هایی که موی سر خود را تراشیده‌اند، چکمه به پا دارند و فعالیت‌هایی از قبیل خرابکاری گرفته تا قتل را انجام می‌دهند.

در نوامبر سال 1988، سه عضو این گروه در "پورتلند" یک دانش‌آموز اتیوپیایی را تا سر حد مرگ با چوب بیسبال کتک زدند. در آوریل سال 1999 یک مهاجر مکزیکی به نام "ایرینو آگیلار" به وسیله سه سفید پوست به قتل رسید آن‌ها جمجمه جوان مکزیکی را با بلوک‌های سیمانی خرد کرده بودند.

Skinheadها این روزها به موردی عادی در زندان‌های آمریکا و کانون‌های اصلاح و تربیت جوانان در این کشور تبدیل شده‌اند.

به گزارش این سایت، کچل‌های افراطی مهمانی‌های چکمه" خود را از خیابان به اینترنت آورده‌اند و افراد جوان را رسیدن به اهداف خود استخدام می‌کنند.

یکی از مراسم‌های جالب کچل‌ها مراسمی است به نام "بوت پارتی" که در آن قربانی را با چکمه‌هایی که نوک آن‌ها به آهن متصل است تا سر حد مرگ کتک می‌زنند.

همانطور که در یکی از فیلم‌های "هالیوود" با عنوان مبارزه با گروه‌های نفرت به نام "American History X" آمده است، یکی از فجیع‌ترین روش‌هایی که اعضای این گروه در کشتن قربانیان خود که عمدتا سیاه‌پوست‌ها هستند استفاده می‌کند شکستن فک قربانی است. افراد این گروه معمولا، با چکمه‌های خاص، کاپشن‌های خلبانی و زیورآلاتی که به خود آویزان می‌کنند قابل تشخیص هستند.



گروه‌های نفرت‌پراکنی بسیار دیگری در آمریکا حضور دارند، از جمله گروه‌هایی مانند "سیاه‌ پوستان جدایی‌طلب"، "گروه‌های افراطی مسیحی"، "نئو نازی‌ها"، "ملی‌گرایان سفید پوست" و غیره. اما یکی از مهمترین و خشن‌ترین‌ گروه‌های نفرت‌پراکنی حاضر در آمریکا گروه‌های افراطی ضد اسلام هستند.  

گروه‌های نفرت از مسلمانان

این گروه‌ها تقریبا پدیده نوینی هستند و بیشتر آن ها پس از حادثه سقوط "برج‌های دوقلو" در "یازده سپتامبر" 2001 بوجود آمدند.

این گروه‌ها رفتارهای بسیار متخاصمانه‌ای نسبت به مسلمانان دارند. اعضای اینگونه "سازمان‌های ضد اسلامی"، مسلمانان را بیگانه دانسته و رفتارهای غیر انسانی با مسلمانان را مجاز می‌دانند.

این‌ها اعتقاد دارند، مسلمان هیچ گونه اشتراکی با دیگر فرهنگ‌ها ندارند و "فرهنگ اسلامی" نسبت به "غرب فرهنگی" پست‌تر است.

چه کسانی پشت گروه‌های نفرت از مسلمانان آمریکا قرار دارند؟

"باشگاه خبرنگاران" قصد دارد در سری گزارش‌های به بررسی راوبط و پشت پرده ده نفر از اصلی‌ترین چهره‌های نفر‌ت‌پراکن آمریکایی بپردازد که در این گزارش به سه نفر از آن‌ها اشاره خواهد شد.


"پاملا گلر" "Pamela Geller"
پاملا گلر که در سال 1958، در خانواده‌‌ای یهودی بدنیا آمد یکی از  سران گروه‌های نفرت‌پراکنی ضد اسلامی در آمریکا است.

بنا به گزارشات، وی برجسته‌ترین و بدنام‌ترین شخصیت ضد اسلامی در آمریکا است. گلر در اظهار نظرهای ضد اسلامی خود زبان زد خاص و عام بوده است، به‌طوری که همچنین رابطه بسیار نزدیکی با "نژاد پرست‌"ها و "فاشیست‌"های اروپایی دارد و از کسانی مانند "رادوان کاراتزیچ" از رهبران صرب جنگ بوسنی، که به "قصاب بالکان" و "نسل کشی مسلمانان" مشهور است، حمایت می‌کند.


گلر از جدی‌ترین حامیان رژیم صهیونیستی است و به شدت از یهودیان مخالف اسرائیل انتقاد می‌کند.


برخی از مواضع ضد اسلامی گلر:

"اسلام یک نژاد نیست. یک ایدئولوژی است. یک ایدئولوژی افراطی، افراطی‌ترین ایدئولوژی که زمین تاکنون به به خود دیده است. فکر نمی‌کنم بسیاری از مسلمانان غرب بدانند زمانی که 5 بار در روز نماز می‌خوانند در واقع 5 بار به مسیحیان و یهودیان نفرین می‌فرستند، مسلمان اعتدال‌گرا وجود ندارد".

"فکر می‌کنید من همه چیز را از منشور اسرائیل نگاه مِی‌کنم؟ خیر، اما فکر می‌کنم راهنمای خیلی خوبی برای بشریت است!



پاملا گلر در دهه 1980 بیشتر وقت خود را در رزونامه "نیو یورک‌ دیلی" "New york Daily"به عنوان تحلیلگر اقتصادی صرف کرد و به کار بازاریابی و تبلیغات مشغول بود. بعده‌ها، یکی از ناشران مجله "New York Observer" شد و در آن سمت تا زمان 1994 باقی ماند.


براساس رزومه گلر، وی معاون ارشد برنامه‌ریزی استراتژیک و ارزیابی عملکرد "دانشگاه برندیز" "Brandeis‌" است.

وی در سال 1990 با "مایکل اشری" "Michael Oshry‌" ازدواج کرد. بعد از اینکه در سال 2007 از همسر خود جدا شد به وبلاگ نویسی روی آورد.



در اکتبر سال 2010، گلر به نیویورک‌تایمز گفت به طور ویژه‌ای تحت تاثیر حملات یازده سپتامبر قرار گرفته است. بعد از نوشتن مقالات متعدد درباره اسلام وی وب‌سایت خود را راه‌اندازی کرد.

در سال 2005 هنگامی که یک روزنامه دانمارکی با چاپ تصاویری به پیامبر اکرم(ص) اهانت کرد و در حالی که بسیاری از رسانه‌ها و مقامات آمریکایی این اقدام را مذبوح دانستند، پاملا گلر تصاویر موهن را در وب‌سایت خود بار دیگر منتشر کرد که باعث اعتراض شدید مسلمانان آمریکایی شد.


گلر فعالیت‌های اصلی خود را از یک وبلاگ‌نویس ساده آغاز کرد و  تا سال 2007 به یک فعال ضد اسلامی تبدیل شد.

عمده فعالیت‌های پاملا گلر مبارزه با راه‌اندازی "سازمان‌های اسلامی" و برپایی "تظاهرات‌های ضد اسلامی" است.

در سال 2009  امام جمعه شهر نیویورک، پیشنهاد یک ساختمان 13 طبقه متروکه در "منطقه صفر نیویورک" تبدیل به یک مرکز اسلامی شود. گلر در ابتدا در وبلاگ خود راجع به این پروژه خبر رسانی کرد، سپس به همراه گروه دیگری از اسلام‌ستیزان آمریکایی در خیابان‌های نیویورک به خیابان‌ها آمدند و مسلمانان را تهدید کردند. 

در دسامبر سال 2009  او و یکی از ضد مسلمانان معروف آمریکایی به نام "Robert Spencer" با هم متحد شدند و سازمان ضد اسلامی "اسلامی‌سازی را متوقف کنید" "Stop Islamization" را بنیان نهادند، یکی از اولین پروژه‌های این سازمان نفرت‌پراکنی خرید تبلیغات ضد اسلامی روی اتوبوس‌های نیویورک و میامی بود.


پالما گلر و سازمان "اسلامی‌سازی را متوقف کنید" در سال 2010 به لیست گروه‌های افراطی نفرت اضافه شدند.

در فوریه سال 2011 گلر در حمایت از "جوزف استالین" و "قتل عام مسلمانان چچن" بعد از "جنگ جهانی دوم"، مقاله‌ای نوشت و از کشتار مردم بی‌دفاع چچن دفاع کرد.

گلر یکی از چند فعال ضد اسلامی بود که "آندرس بریویک" تروریستی نروژی نام او را ساعت‌ها قبل از قتل عام 77 نفر که بیشتر آن‌ها نوجوان بودند برد.

وبلاگ "اطلس شراگس" اولین دکانی بود که گلر برای خود دست و پا کرد. در سال 2010 سایت "Paypal" که داد و ستد مالی وبلاگ مذکور را انجام می‌داد؛ همکاری با این وبلاگ را قطع کرد. "پیپال" طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد با توجه به سیاست‌های این سایت که از سوی مشتریان پذیرفته شده است؛ پیپال نمی‌تواند برای انتقال وجوهی خدمات ارائه دهد که صرف گسترش نفرت، خشونت و تعصب‌های نژادی می‌شود.

وبلاگ اطلس شراگس از جمله منابعی بوده است که آندرس بِرِیویک ("Anders Breivik") مرتب به آن مراجعه می‌کرده است. بریویک تروریستی بود که در سال 2011، 77 نفر را در نروژ به گلوله بست و کشت.


وی در حمایت از این تروریست روانی گفته بود: بریویک رهبران آینده این کشور را هدف قرار داده بود که مسئول هجوم هزاران مسلمان هستند.

پاملا گلر همچنین از عوامل اصلی پشت پرده فیلم موهنی بود که سال گذشته در آمریکا و چند شبکه مصری منتشر شد که موجب خشم جهانی مسلمانان و بسیاری از کشورهای جهان شد.



"رابرت اسپنسر" "Robert Spencer"

اسپنسر از دوستان نزدیک پاملا گلر است و به عنوان مدیر وبلاگ ضد اسلامی "Jihad Watch"  و همکار گلر در موسسه "اسلام‌سازی را متوقف کنید" است. اسپنسر یکی از بلندگوهای پروپاگاندای اسلام‌هراسی در آمریکا است.

حوزه کاری اسپنسر مقداری از گلر متفاوت است، وی در کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و مقالات خود همواره سعی می‌کند اسلام را دینی همراه با خشونت توصیف کند، به‌طوری که  تروریست‌ها و گروه‌های "تکفیری" را جزیی از "اسلام ناب" می‌داند.


همانند گلر، مقالات او بارها توسط تروریست نروژی، آندرس بریویک مورد اشاره قرار گرفته است. رابرت اسپنسر و وبلاگش در شهادت‌نامه بریویک بیش از 162 بار آورده شده بود. قاتل 77 نوجوان بی‌گناه از بسیاری نوشته‌ها و مقالات اسپنسر تاثیر گرفته  بود.

نکته جالب توجه این است که در سال گذشته میلادی، هنگامی که اسپنسر به همراه پاملا گلر برای حضور در کنفرانسی ضد اسلامی قصد سفر به انگلیس را داشتند، مقامات انگلیس از حضور این دو فرد افراطی جلوگیری کردند.


بخشی از صحبت‌های جنجالی اسپنسر؛

"اسلام در ذات خود، با صلح بیگانه است، اسلام کاراکتری سیاسی دارد که مهاجران با خود به غرب می‌آورند و عامل ایچاد مشکلات بیشتر در آینده می‌شوند. گروه‌های تکفیری، اسلام را ندزدیده‌اند بلکه عین قوانیان اسلام را اجرا می‌کنند. ما در آستانه تجدید یک جنگ 1400 ساله هستیم باید خود را آماده کنیم زیرا این جنگ به این زودی پایان نخواهد یافت، ما باید خود را از لحاظ نظامی و فکری آماده کنیم".


اسپنسر مدرک لیسانس خود را در رشته هنر و فوق لیسانس خود را در مطالعات مذاهب از دانشگاه نورث کارولینا کسب کرده است. او تا کنون بیش از 12 کتاب ضد اسلامی منتشر کرده است.

وی همچنین عموما در شبکه "فاکس‌نیوز" حضور یافته و از طریق تریبون رسمی آمریکا، پروپاگاندای اسلام‌هراسی را ترویج می‌کند. در جولای سال 2011، پایگاه تحلیلی گاکر gawker‌ با انتشار گزارشی اعلام کرد دو کتاب جنجالی اسپنسر در اف‌بی‌آی آموزش داده شده است و به مامورین اف‌بی‌آی توصیه می‌شود برای شناخت بهتر اسلام این کتاب‌ها را مطالعه کنند.  



اسپنسر مدعی است، تفسیر گروه‌های تکفیری و افرادی مانند اسامه بن لادن از قرآن کاملا درست است. وی تکفیری‌ها و گروه‌های افراطی اسلامی را نماینده جامعه مسلمانان می‌داند.

منابع مالی هزینه‌های اسپنسر و گلمر چگونه تامین می‌شوند؟

منابع مالی اسپنسر و گلر بیشتر توسط مرکز "David Horowitz Freedom‌" تامین می‌شود.

بر اساس گزارشی که سایت پولیتیکو منتشر کرده است در سال 2010 دریافتی اسپنسر به عنوان مدیر سایت Jihad Watch حدود 140 هزار دلار بود. بر همین اساس سال 2005  و 2006 "بنیاد fairbook"بیش از 250 هزار دلار به این سایت کمک کرده بود.

موسسه "David Horowitz Freedom" توسط شخصی به نام دیدوید هاروئیتز مدیرت می‌شود. نویسنده‌ای محافظه‌گر که از یک خانواده یهودی در نیویورک به دنیا آمد.


"دیوید هاروئیتز" که از او به عنوان رئیس اسپنسر یاد می‌شود، همانند کارمند خود یک یهودی افراطی است،  موسسه SPLC  موسسه او را جزو موسسات نژادپرست معرفی کرده است.

یکی از اظهار نظرهای جنجالی دیوید هاروئیتز این است که عمامه مسلمانان و بویژه آن که روی سر یاسر عرفات بود را سمبل تروریسم می‌داند.

موسسه هاروئیتز یکی از موسسات ضد اسلامی مهم در آمریکا است، این موسسه علیه فعالان مسلمان آمریکا پروپاگاندا کرده و با سرمایه عظیمی که در اختیار دارد، تبلیغات وسیع ضد اسلامی انجام می‌دهد.


او در سخنرانی‌های خود، مسلمانان را با نازی‌ها مقایسه می‌کند و مدعی می‌شود مسلمان‌ها همواره از نازی‌ها بدتر هستند. وی فلسطینی‌ها را که کودکان بی‌گناه آن‌ها هدف بمب‌ها و گلوله‌های صهیونیست‌ها قرار گرفته‌اند را نازی می‌خوانند و نیروهای مقاومت را تروریست معرفی می‌کند.

موسسه دیوید هاروئیتز در سال 2011 یکی از 10 حلقه اصلی اسلام‌هراسی در آمریکا معرفی شد.

اسپنسر و توافق ژنو

وی پس از توافق ژنو ، این توافقنامه را بدتر از توافق 1938 مونیخ دانست.(قرارداد مونیخ توافق بین آلمان نازی، ایتالیا، فرانسه و بریتانیا در سال ۱۹۳۸ بر سر الحاق نواحی آلمانی نشین سودت چکسلواکی به آلمان نازی می‌باشد. این قرارداد در بامداد ۳۰ سپتامبر ۱۹۳۸ در شهر مونیخ آلمان بدون حضور نماینده چکسلواکی تصویب شد)

این صهیونیست افراطی در این باره گفت: فاجعه است. این اتفاق از مونیخ بدتر بود، زیرا بعد از اینکه نخست‌وزیر انگلیس چک را به آدولف هیتلر فروخت، گرچه آن‌ها سختی‌های زیادی متحمل شدند و خیلی از آن‌ها مردند، اما از زمین محو نشدند. توافق آمریکا با ایران تمام جامعه اسرائیل را تهدید می‌کند.

سازمان شفافیت رسانه‌های آمریکا سازمان‌های تامین کننده مالی این موسسه را سازمان‌هایی مانند بنیاد برادلی("Bradley Foundation" 2میلیون دلار)، "بنیاد اسکایف" "(Scaife Foundation"، پنج میلیون دلار) و "بنیاد اولین" ("Olin Foundation" دومیلیون دلار) معرفی کرده است، بنیادهایی که همگی سازمان‌های ضد اسلامی در سراسر جهان را حمایت مالی می‌کنند و همه آن‌ها به گونه‌ای به اسرائیل ختم می‌شوند.

براساس گزارش مرکز "Center For American Progress"، بنیاد برادلی سازمان‌ها و اشخاصی که در آمریکا در عرصه اسلام‌هراسی فعالیت می‌کنند را پشتیبانی می‌کند. در سال‌های 2001 تا 2009 این سازمان، بیش از $5,370,000 دلار به گروه‌های مختلف اسلام‌هراسی مانند مرکز دیوید هاروییتز پرداخت کرده است.


"بنیاد اسکایف" "Scaife Foundation" نیز همانند مرکز برادلی ، بنیاد برادلی سازمان‌ها و اشخاصی که در آمریکا در عرصه اسلام‌هراسی فعالیت می‌کنند را پشتیبانی می‌کند. در سال‌های 2001 تا 2009 این سازمان بیش از 875,5,000 میلیون دلار دلار به گروه‌های مختلف اسلام‌هراسی مانند مرکز دیوید هاروئیتز پرداخت کرده است.


"ریچارد ملون اسکایف" میلیارد معروف آمریکایی وابسته به اتاق فکرهای راست افراطی و یکی از تاثیرگذارترین افراد پشت پرده جنبش محافظه‌گرای آمریکایی است. اسکایف به بسیاری از موسسات افراطی آمریکا از طریق بنیاد اسکایف کمک مالی می‌کند.


بنیادهای تحت نظر ریچارد اسکایف یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های اسلام‌هراسی در آمریکا را اداره می‌کنند.  

Frank Gaffney Jr، "فرانک گافنی"

برای بسیاری از آمریکایی‌ها، کمیته HUAC آن‌ها را به دوران تاریکی از تاریخ آمریکا می‌برد. اما فرانک گافنی، پارانوئیدترین پروپاگانداگر  جنبش ضد اسلامی اینگونه فکر نمی‌کند. گافنی  در سال 2011 از کنگره آمریکا درخواست کرد تا HUAC‌ را بازسازی کنند، این بار جهت ساقط کردن اسلام‌گرایان که به ادعای او قصد دارند دموکراسی آمریکایی را به جای شریعت جا بزنند.

گافنی در سرزمین‌های اشغالی

گافنی اسلام را کومونیسمی همراه با یک خدا می‌داند و مدعی شده است، اوباما یک مسلمان است. او در پنتاگون خدمت کرده است و در سال 1987 به عنوان نامزد معاونت وزارت دفاع ثبت نام کرد.در سال 2002 ، یک روزنامه مشهور انگلیسی نام او را از رهبران حمله آمریکا به عراق دانست.

گافنی در پیتسبورگ پنسیلوانیا در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد.

گافنی همواره از خط مشی گروه‌های حامی و موسسات تحقیقاتی نومحافظه کار و دست راستی، حمایت کرده است. او یکی از اعضای هیئت موسسان پروژه قرن آمریکایی جدید بود؛ گروهی که در سال 1997 توسط "ویلیام کریستول" و "رابرت کیگان" و با هدف پشتیبانی از سیاست‌های نظامی و مداخله‌جویانه ریگان در آنسوی آب‌ها، تاسیس شد.

وی همچنین به عنوان متخصص با مرکز آریل همکاری می‌کرد. این مرکز اسرائیلی روابط نزدیکش را با گروه‌های دست راستی اسرائیلی در ایالات متحده حفظ کرده و یکی از اعضای کمیته خطر جاری است. کمیته خطر جاری گروه تندروی متعلق به دوره جنگ سرد است که پس از حوادث 11 سپتامبر با هدف دفاع از مبارزات علیه تروریسم، مجددا احیا شد.

او در بنیاد دفاع از دموکراسی نیز به عنوان مشاور فعالیت می‌کند. بنیادی که پس از حملات 11 سپتامبر و با هدف گسترش حکومت‌های ائتلافی، دفاع از ارزش‌های انسانی و مبارزه با ایدئولوژی‌های حامی تروریسم، تاسیس شد.


دیدگاه‌های گافنی در زمینه سیاست‌های خارجی آمریکا در دهه هفتاد یعنی زمان تشکیل احزاب نومحافظه‌کار، شکل گرفت. در این دوران عده‌ای از لیبرال‌های ناراضی، حول سناتور اسکوپ جکسون گرد آمدند. جکسون که دموکراتی تندرو است، به علت حمایت‌های بحث برانگیزش از اسرائیل و سیاست‌های ضدکمونیسمی‌اش شهرت دارد. هنگامی که جکسون نتوانست حمایت لازم را در جریان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری اواسط دهه هفتاد جلب کند، بسیاری از حامیان لیبرالش (که سیاسیون چپی به استهزا آنها را "نومحافظه‌‌کار" می‌خواندند)، به حزب جمهوری خواه پیوستند.

وقتی گافنی کارشناس مذاکرات هسته ای در سی‌ان‌ان می‌شود

به گزارش crooksandliars. شبکه خبری سی‌ان‌ان از اسلام‌ستیز معروف آمریکایی دعوت کرد تا درباره مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 صحبت کند.


بنا بر این گزارش، وی همواره مواضع ضد ایرانی گرفته است و همواره دولت آمریکا را در دیپلماسی با ایران محکوم کرده است.

مبارزه با ساخت مسجد در آمریکا

یکی از مشکلاتی که مسلمانان آمریکا با آن دست و پنجه نرم می‌کنند وجود افرادی مانند مارک گافنی و مبارزه آن ‌ها با مسجد سازی است.


گافنی مدعی است مسجد سازی برابر است با اینکه مسلمانان قصد دارند قوانین شریعت را در آمریکا برقرار کنند. وی به همراه افرادی مانند پاملا گلر در ز مان ساخت مسجد مناقشه‌ انگیز Park1 با مبالغی که از موسسات مالی و اتاق‌های فکر صهیونیستی بدست آورده بودند چندصد نفر را در خیابان‌ها گرد هم آوردند تا اجازه ساخت این مسجد داده نشود. همچنین در سال 2010،  گافنی در دادگاه تنسی به عنوان کارشناس شریعت اسلامی حاضر و شهادت داد که باعث ساخته نشدن مسجدی در شهر شدند.


نکته جالبی که در رابطه با حامیان گافنر به نظر می‌رسد، رابطه موسسه امنیتی او با موسساتی است که  از گلر و اسپنسر حمایت مالی می‌کنند، به‌طوری که موسسه مرکز سیاست‌های امنیتی از موسساتی مانند بردی بنیاد بکر بنیاد و فیربوک کمک‌های مالی دریافت کرده است.

در ادامه گزارش به پشت پرده دیگر اسلام‌هراسان آمریکایی پرداخته خواهد شد...

انتهای پیام/