این روزها چند خط شعر از فلان شعر و نسبت دادن به آن یکی شاعر مطرح، خبر از حال و روز صفحات اجتماعی ما می دهد.
به گزارش اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ می نویسم، دوست عزیز! این شعر متعلق به مرحوم قیصر امین پور نیست. جواب میدهند: مطمئنید؟ جواب میدهم بله؛ صد درصد. چند دقیقهای خبری از صاحب پیام نیست. بعد دوباره پیدایش میشود، این بار با توپ پر و خشمگین از اینکه فکر میکند در گروه « شاعران نمیدانم چی چی» پیش چشم همه بی سوادی اش را به رخ کشیدهام.
مینویسد: « ولی من مطمئنم که این شعر از قیصر امین پور است» میپرسم، از کجا مطمئنید؟ و همان طور که انتظار دارم، تنها مرجع و سند ایشان برای استناد این شعر به قیصر تعداد بالای پاسخ های گوگل است.
هرچه میگویم همه مجموعه های قیصر همگی منتشر شده و به جای جستوجو در گوگل میتوانید به جستوجو در
کتاب های شاعر بپردازید، فایدهای ندارد. حتی
استدلال های مفصل درباره مشکلات این « مثلاً شعر» ابتدایی اعم از مشکلات وزن و بخصوص قافیه توضیح میدهم، دوستان حاضر نیستند از انتساب شعر به قیصر که شعرهایش به لحاظ استواری در لوازم فنی و زبانی شعر، کم نظیر است کوتاه بیایند.
تازه وقتی که از سماجت من به تنگ میآیند و خودشان میفهمند که به هرحال شاعری با اندازه و بزرگی قیصر میدانسته است که کلماتی مانند خوب و جور با هم قافیه نمیشوند! با این جمله مشعشعانه سر و ته قضیه را هم میآورند که «به هرحال از هرکسی هست، زیباست و حرف دل است» و این به هرحال از هرکسی که هست، یعنی اینکه برای ما این شاعر و آن شاعر فرقی نمیکند، چون ما وسیلهای
بی اختیار برای کپی کردن هر متنی از گوگل و اشتراکگذاری آن در گروه های مختلف هستیم و ما که یک کلمه شعر و داستان نخواندهایم، برایمان چه اهمیتی دارد که قیصر امین پور اینها را نوشته است یا دختربچهای یازده ساله در فلان شهرستان؛ سطح سلیقه و سواد ما همین است.
فاجعه بار این است که این اتفاق در گروههایی روی میدهد که اسم و عنوان شعر و ادبیات را هم یدک میکشند. این ماجرای تکراری و پایان پذیر فقط ثابت میکند، حتی کسانی که مدعی شعر و ادبیات هستند، نیز نه تنها آثار بسیاری از بزرگان شعر معاصر را نخوانده اند بلکه سطح بینش و سوادشان از حد و حدود «جست و جوی گوگلی» فراتر نرفته است. به راستی باید برای بیماری هولناک
« فقر معرفت» در ادبیاتامروز ایران نگران بود.
انتهای پیام/