باشگاه ضرب‌المثل/ 11
درخت گردکان با این بزرگی، درخت خربزه الله‌اکبر!
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مَثَل، به مثابه نمودی برجسته، در مجموعه هنر ملی جایی خاص را به خود اختصاص داده است. وجه مثبت و معتبر در تعریف مثل، آن خاصیتی است که موجب می‌شود تا کلامی در تداول عامه مقامی پایدار کسب کند. به عبارت صریح‌تر سخن منظوم و منثوری است که حامل پیامی مشخص است، وقتی اعتبار مَثَل را به دست می‌آورد که در گفتار مردم تکرار شود و کاربرد یابد (احمد پناهی سمنانی).

هر اندازه ملتی از تاریخ تمدن غنی‌تری برخوردار باشد، مثل‌های بیشتری هم در آن رواج می‌یابد. دانستن مثل‌ها گفتن و نوشتن را آسان می‌کند. چرا که این جملات کوتاه آسان‌تر بر دل می‌نشیند و مکالمه را کوتاه می‌کند. البته باید توجه داشت که مثل‌ها را درست و بجا استفاده کرد. 

با این وصف در باشگاه ضرب‌المثل امروز به بیان حکایت کوتاه «درخت گردکان با این بزرگی، درخت خربزه الله‌اکبر!» می‌پردازیم.

********************************
در حکایات آمده است که ... 
الاغی بود که فکر می‌کرد بسیار می‌فهمد و داناست. از هرچیزی انتقاد می‌کرد و درباره هر موضوعی اظهار نظر. 
روزی در باغی مشغول قدم‌زدن بود که چشمش به بوته خربزه‌ای افتاد. الاغ از بوته خربزه خوشش آمد که روی زمین پهن بود اما میوه به آن بزرگی داده بود. بوته‌ای که شاخه محکمی نداشت اما میوه بزرگی را به بار آورده بود.
چندی بعد چشمش افتاد به درخت گردو. زیر سایه آن درخت استراحت کرد و در مقابل حرف‌های فخرفروشانه درخت گردو و تعریف از قد و بالا و سایه‌اش گفت: تو باید از این به قول خودت قد و بالا خجالت بکشی که چنین میوه کوچکی را  به بار می‌آوری. برو از بوته خربزه یاد بگیر. با اینکه شاخ و برگ تو را ندارد میوه به آن بزرگی دارد. اما تو چه با وجود این هزار شاخه و برگ، میوه‌ای به کوچکی گردو داری و چون خجالت می‌کشی از میوه‌ات بگویی، آن وقت سایه‌ات را به رخ دیگران می‌کشی.
درخت گردو از این حرف‌ها دلخور شد. خواست که درس خوبی به الاغ بدهد. 
صبر کرد تا الاغ بار دیگر زیر سایه‌اش استراحت کند. وقتی دید که او به خواب عمیقی رفته تکانی به خود داد و گردوهایش بر سر و صورت الاغ فرو افتاد. 
الاغ از خواب بلند شد، در حالی که از درد به خود می‌پیچید و متعجب بود از آنچه بر سرش افتاد.
درخت گردو به خنده افتاد و گفت: این که چیزی نبود تنها یکی از میوه‌های کوچک من بود که بر سرت افتاد. انگار سرت خیلی درد گرفت؟! 
بعد رو به الاغ کرد و گفت: اگر قرار بود که تمامی افکار بچگانه تو درست از آب در بیاید، الان باید جا به جا می مردی. اگر قرار بود که میوه من به اندازه یک خربزه باشد، سر کسی که زیر سایه من خوابیده چه می‌آمد؟
الاغ که پی به منظور گردو برده بود، گفت: راست می‌گویی همان بهتر که میوه تو کوچک باشد. 
از آن به بعد، هر وقت بخواهند از نامناسب‌بودن مقایسه‌ای حرف بزنند، می‌گویند: «درخت گردكان با این بزرگی، درخت خربزه الله‌اكبر.»


گزارش از: مریم محمدی

انتهای پیام/