روایتی از آرامش سردار سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در بخشی از کتاب "سلیمانی عزیز" ماجرای آرامش شهید حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکا در آسمان شده است.

در ادامه می‌توانید متن این خاطره را بخوانید.

بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند.

هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن.

تا چرخ‌های هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن.

تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.

جذاب ترین اخبار امروز در سرویس وبگردی

اسامی که برای صاحبانشان دردسرساز شدند / از کافی شاپ «داعش» تا نامه‌ای به دوست خوبم «کرونا»!

ترتیب ماه‌های میلادی چگونه است؟

مومیایی عروس ۱۵ ساله باقدمت ۳۵۰۰ سال کشف شد + تصاویر

بازار داغ مد‌های کرونایی / ماسک رنگی و شیلد هم از راه رسید!

۱۱ ترفند سینمایی فیلم‌های هالیوودی که کمتر کسی از آن‌ها باخبر است

روزه داری خوب همراه با کاهش وزن/ روزه برای چه کسانی مفیدتر است؟

روایتی از آرامش سردار سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی

منبع: تسنیم

انتهای پیام/